به گزارش کسب و کار نیوز، اگر بازارهای مالی را زیر ذره بین ببریم، خواهیم دید که بازارهای مختلف این روزها شاهد ریزشی دسته جمعی هستند و همین احساس خوبی به سهامداران می دهد که آنها دیگر تنها بازنده بازی نیستند، بلکه چوب حباب سازی قیمت را همه ایرانیان خورده اند؛ از خریداران خودرو، دلار و سکه تا بورس بازان. بنابراین در سال اخیر هیچ کس نیست که ضربه شوک های تورمی و ریزشی را نخورده باشد.
اتحاد علیه بورس
با اعلام نتایج انتخابات آمریکا و ریزش ارز اتحادی در کانالهای تلگرامی و گروههای معاملاتی طلا و ارز و خودرو، شکل گرفته است تا مانع از حرکت نقدینگی بهسمت بازار سرمایه شود تا جایی که فعالان این کانالها سعی دارند با منفی جلوه دادن بورس و انتشار شایعات اجازه ندهند که پولها از این بازارها خارج شود و راهی بورس شوند.
از این رو در حرکت هایی هماهنگ اقدام به انتشار اخباری مبنی بر ریزش بورس و غیره منتشر می کنند. اما آنچه مشخص است بعد از تخلیه حباب طلا، ارز و خودرو و کاهش قیمتها در این بازارها، نقدینگی حاصل از فروش راهی جز بانک و بورس ندارد، بعد از این احتمالاً سرمایهها یا تبدیل به سپرده بانکی میشوند یا سهام.
پیروزی جو بایدن چه بر سر بورس ایران می آورد؟
پیش از روشن شدن شرایط انتخابات آمریکا به شکل فعلی باور عمومی اهالی بورس این بود که پیروزی ترامپ ملتهب کننده بازار دلار و نجات دهنده بورس است و در مقابل پیروزی بایدن عامل کاهش قیمت دلار و سقوط بورس خواهد بود. حالا که پیروزی بایدن قطعی به نظر میرسد سرانجام بورس ایران چه خواهد شد؟ بورس تهران در اولین روز گشایش پس مشخص شدن نتایج تقریبی انتخابات آمریکا روزی سراسر سرخ را تجربه کرد و شاخص کل ۲۸ هزار واحد افت کرد تا برخلاف بازار دلار پاقدم بایدن برای بورس چندان خوش نباشد.
البته کاهش شاخص بورس با توجه به افت قیمت دلار چندان تعجب برانگیز نبود چون کاهش قیمت دلار باعث افت سهامهای وابسته به دلار شد. هرچند در مقابل نمادهای خودرویی و بانکی روندی بهتر داشتند.
با توجه به وضعیت انتخابات آمریکا به نظر میرسد با قطعی شدن پیروزی بایدن و فروکش کردن هیجان مثبت نسبت به پیروزی او، وضعیت دلار و وضعیت شاخص بورس به ثبات نسبی برسد و شاخص کل در عددی بین یک میلیون و ۱۰۰ هزار و یک میلیون و ۳۰۰ هزار به ثبات برسد هرچند با توجه به روزهای ناخوشایند بورس بسیاری نگرانند انتخاب بایدن باعث سقوط شاخص به زیر یک میلیون شود.
بایدن منجی یا قاتل بورس؟
برای تحلیل درستتر درباره بازار بورس باید دید بایدن چه رویکردی را در برابر ایران اتخاذ میکند و این رویکرد چه تاثیراتی در پی دارد. واقعیت این است که بایدن ترمز فشار حداکثری ترامپ را میکشد و آن چنان که مشاورانش گفتند احتمالا به سر میز برجام باز میگردد اما در برابر این بازگشت انتظار توسعه برجام به مسائلی چون رویکرد منطقهای و مسئله موشکی را خواهد داشت و اگر بر سر این مسائل با ایران به توافق نرسد احتمال دور جدیدی از تحریمها را علیه ایران اعمال میکند که برخلاف تحریمهای دوران ترامپ با اجماع جهانی همراه خواهد بود.
با این وضعیت به جز رویکرد بایدن، رویکرد ایران نیز مهم خواهد بود. چون بعد از دورهای کوتاه از کاهش فشار، بایدن میتواند فشاری سنگینتر از دوران ترامپ ایجاد کند، آن چنان که بیشترین تحریمهای آمریکا در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما و معاون اولی بایدن اعمال شد.
از طرف دیگر باید این نکته را نیز در نظر داشت که دونالد ترامپ خوب یا بد تا اواسط زمستان همچنان در کاخ سفید حاضر خواهد بود و تاثیر ملموس بایدن حداقل تا بهار آینده به تعویق میافتد.
کارشناسان چه میگویند؟
محسن عباسلو، کارشناس بورس معتقد است انتخاب بایدن موجب بازگشت بازار سرمایه خواهد شد به ویژه سهامی همانند خودرویی ها و یا بانکی ها که بطور مستقیم تحت تاثیر نرخ ارز قرار ندارند شرایط خوبی خواهند داشت.
اشتیاقی مدیرعامل کارگزاری بانک آینده نیز با اشاره به تاثیرات بایدن میگوید که با توجه به اینکه بایدن در نطقهای انتخاباتی از بازگشت به برجام خبر داده به نظر میرسد این موضوع کفایت میکند تا یک فضای خوبی را در اقتصاد کلان داشته باشیم، در نتیجه رشد نرخ ارز نخواهیم داشت و در کوتاه مدت نرخ دلار کاهش هم میتواند داشته باشد.
مسئله دیگر اما تصمیمات سیاستگذاران برای بورس است. فارغ از فضای بین ایران و آمریکا اگر سیاستگذاران اقتصادی و مدیران بورس تصمیمات قاطع و درستی برای جلب اطمینان مردم نگیرند به نظر میرسد تهدیدهای زیادی برای بازار بورس شکل میگیرد تا پول به سمتهای دیگر برود، آن چنان که اگر تصمیمات درستی گرفته شود کاهش قیمت دلار و افزایش اعتماد مردم میتواند بورس را به بازاری جذاب تبدیل کند.
«کسب و کار» در گفتگو با دو کارشناس، چشم انداز بازار سرمایه را بررسی می کند.
پیش شرط های رونق بورس
حسن گلمرادی، کارشناس اقتصادی
نتیجه انتخابات آمریکا روی بورس های جهانی اثر مثبت گذاشته و می تواند روی بورس ایران هم همین اثر را داشته باشد. بنابراین می توان پیش بینی کرد با ریزش نرخ دلار و سکه، بازار سرمایه به صورت نسبی رونق بگیرد. این در حالی است که ناآگاهی و سردرگمی دست اندرکاران و فعالان بازار بورس باعث شده که در حال حاضر شاخص بورس کاهش یابد و انتظار سرمایه گذاران این است که این روند نزولی کماکان ادامه دارد؛ اما قاعدتا بایستی برعکسِ بازار دلار و سکه، بورس در آینده رونق بیشتری بگیرد.
با قوی شدن مبحث مذاکره میان ایران و آمریکا و در پی آن احتمال کاهش تحریم ها قاعدتا بازار سرمایه بایستی رونق بیشتری به صورت نسبی بگیرد زیرا شرکت های بورسی تولیدات صادراتی دارند و می توانند از این فضا استفاده کنند.
در کشور ما تاثیرگذاری مدیران و دست اندرکاران بورس می تواند به این بازار سرمایه قوت بدهد. جدای از دست اندرکاران، مردم هستند، اگر مردم انتظار سقوط بورس را داشته باشند خود به خود همه فروشنده می شوند و بنابراین بورس بیشتر سقوط می کند. بنابراین فقط دست اندرکاران نیستند چون بازار سرمایه یک بازار لحظه ای است و قیمت ها آنی تعیین می شود. این بازار، بازاری است که اطلاعات بسیار در آن دخیل است و اطلاعات مثبت و منفی به سرعت می تواند در آن نقش داشته باشد. سیگنال های منفی از دست اندرکاران؛ چه بورس و چه غیر بورس، به تضعیف بورس می انجامد. برعکس آن اگر سیگنال های مثبتی از بیرون یا از خارج اقتصاد یا داخل اقتصاد وارد شود، قاعدتا باید بورس تقویت شود.
اگر ترامپ رئیس جمهور می شد، انتظار شدیدتر بود که روند کاهشی بورس ادامه پیدا کند. از یک طرف دیگر اگر ترامپ در کاخ سفید ماندگار می شد، نرخ دلار ممکن بود افزایش پیدا کند و باز اثر مثبت روی بورس داشت.
در حال حاضر شاهدیم که نرخ دلار نزولی است و انتظار این است که سرمایه ها از بازار دلار و سکه و خودرو به سمت بورس هدایت شود؛ اما از یک طرف دیگر ارزش بازار سرمایه هم به دلیل ارزش کالای صادراتی ممکن است پایین بیاید و به همین دلیل ارزش برخی از شرکت ها پایین تر خواهد آمد؛ اما در مجموع اگر فعل و انفعالات مثبت و منفی را در نظر بگیریم باید قاعدتا اثر مثبت تقویت شود تا اثر منفی. انتظارات این است که شاخص بورس در آینده مثبت شود؛ این روند صعودی نه با شتاب؛ ولی برخواهد گشت.
سیگنال بورس در پساترامپ
علیرضا عباسی، اقتصاددان
از سوی دیگر از شش ماه گذشته تقریبا تمام نظرسنجی ها از ناکامی دولت فعلی آمریکا از ادامه حفظ قدرت در کاخ سفید حکایت داشت. از نیمه ماه میلادی آگوست یعنی حدود ٣ ماه پیش این نظرسنجی ها تفاوت زیادی بین دو رقیب و تب و تاب زیادی در جامعه ایرانی پیگیر نتایج انتخابات آمریکا ایجاد کرد. نتیجه می توانست منجر به یک تغییر اساسی در رویکرد سیاست خارجی این کشور در مواجهه با نظم حاکم بر روابط بین الملل شود. تجارب ارزشمند ایرانیان و آموزه های دین مبین اسلام هم توجه و دقت و پیگیری هر نوع حرکتی در اردوگاه رقیب و اتفاقات و حرکات و رویکردهای تاثیر گذار آن را گوشزد می کرد؛ از این رو تجزیه و تحلیل شرایط و پیگیری لحظه به لحظه نتایج انتخابات آمریکا و تاثیر مستقیمی که بر بازارهای اصلی کشور شامل بازار سرمایه، ارز و طلا، خودرو و مسکن و تجارت خارجی می تواند داشته باشد تجربه جدیدی از جهانی شدن و هوشیاری و نشانه رشد و نبوغ ایرانیان در درک شرایط بین المللی و تاثیر آن بر اقتصاد ملی است. شاید بتوانیم در این نوشته با نگاهی کوتاه و متفاوت به وضعیت بازار سرمایه در پساترامپ، نسبت به چینش جدید بازارها در ایران و با نگاهی ویژه به بازار سرمایه، به درک بهتر وضعیت اقتصادی در ماه های آینده کمک کنیم.
١- اولین اثر، کاهش تورم انتظاری و ریزش بازارهای موازی است. انتظار برگشت به برجام، توافق جدید، رفع تحریم بانک مرکزی ایران و ازسرگیری فروش نفت به عنوان اصلی ترین منبع درآمد ارزی دولت موجب توقف التهاب و ریزش ٣٠ درصدی قیمت ارز تنها ظرف چند روز شده است و می تواند این شرایط ریزشی به دلیل انتظار کاهش قیمت ها در هفته های آینده نیز ادامه داشته باشد . این انتظار به کاهش قیمت ها در حوزه بازارهای موازی خودرو و مسکن نیز به سرعت اثرات خود را نمایان کرده است اما با توجه به قدرت نقدشوندگی و تقاضای موثر بازار، کاهش قیمت خودرو کاملا مشهود است و امکان ورود سرمایه گذاران خارجی و تولید کنندگان بزرگ خودرو جهان برای مشارکت با تولید کنندگان داخلی و امکان شروع مجدد واردات خودرو در سال آینده قیمت ها را ریزشی و در مقاطعی متناسب با نرخ ارز با ثبات می کند، اما کاهش قیمت مسکن پس از چند ماه و با شروع یک دوره رکود ناشی از عدم وجود تقاضای مصرف کننده و خروج نوسان گیران و سرمایه گذاران مقطعی روبرو خواهد بود. رکود مسکن می تواند در یک بازه یک تا دو ساله ادامه داشته باشد و از این رو ریزش قیمت ها تا حدود ٣٠ درصد حتمی خواهد بود.
٢- بازار سرمایه با اوج گرفتن تحریم ها و محروم شدن ایران از صادرات نفت با افزایش قیمت ارز از قیمت حدود ۴٠٠٠ تومان در اردیبهشت ١٣٩٧ تا قیمت حدود ١٨٠٠٠ تومان در برخی روزها در همان سال و سال ١٣٩٨ روبرو شد. اوج گیری قیمت دلار از یک سو درآمد و سودسازی شرکت های دلارمحور را زیاد کرد و از سوی دیگر با افزایش تورم ارزش ریالی فروش و ارزش جایگزینی دارایی همه شرکت های بورسی را افزایش داد. در چنین شرایطی شاخص سهام با نرخ بی سابقه ای شروع به رشد کرد به طوری که با هجوم سرمایه گذاران خرد به بازار سرمایه و در اوایل سال جاری شاخص کل تا ٢٠ برابر یا دو هزار درصد نسبت به سال پایه رشد کرد. این رشد همچنان ادامه داشت تا چند متغیر اساسی اقتصاد داخلی مانند فروش دارایی های دولت در قالب صندوق های سرمایه گذاری، عرضه اولیه های جدید و افزایش عرضه سهم های دولتی به بازار با افزایش نسبت شناوری سهم ها، عرضه را در بازار سهام زیاد کرد و از سوی دیگر شکنندگی قیمت ارز و بی ثباتی قیمت از انتظار ترکیدن حباب ارزی ناشی از گشایش های جدیدی در فضای سیاست خارجی کشور و لغو تحریم ها حکایت داشت.
از اینرو بورس همانگونه که قبلا تورم انتظاری را اصطلاحا پیشخور می کرد و در واقع رشد شاخص نمایه آشکاری از وضعیت اقتصاد در ماه های آتی بود این بار نیز با پیش بینی برد بایدن شروع به تطبیق خود با نرخ دلار ریزشی کرد و این روند ریزش از شاخص ٢ میلیون و ١٠٠ هزار واحد شروع شد و تا روشن شدن نتیجه قطعی انتخابات ادامه یافت.
٣- دولت به عنوان تاثیرگذارترین بازیگر در اقتصاد ایران دو سناریو اقتصادی را در مواجهه با تحریم های بیشتر و ادامه وضعیت فعلی یا امکان رفع تحریم ها و گشایش مرزهای اقتصادی کشور در نظر گرفته بود. در حال حاضر سناریو دوم در حال قوت گرفتن است. هدف بانک مرکزی تقویت ارزش پول ملی و هدف گذاری نرخ تورم کشور است. هدف دولت کاهش کسری بودجه، عدم استقراض از بانک مرکزی، تامین کالاهای اساسی، روشن نگه داشتن موتور تولید، حمایت از اقشار آسیب پذیر و در نهایت خروج اقتصاد ایران از نرخ منفی و رشد مجدد اقتصادی است. تورم ضد توسعه و ضد تمامی این اهداف مشترک بانک مرکزی و دولت است. تورم بالا امکان سرمایه گذاری، امکان برنامه ریزی و امکان افزایش رفاه طبقات کم برخوردار جامعه را ناممکن می کند و شکاف طبقاتی را افزایش می دهد. با همین هدف بورس بهترین ابزار ضد تورمی است . نقدینگی فزاینده ناشی از تولید پول و شبه پول در توسط دولت جذب بازار سرمایه می شود و مهار نقدینگی توسط یک نهاد مالی شفاف و مدرن از آتش افتادن به بقیه خرمن اقتصاد ایران مانند ارز و طلا و خودرو و مسکن و بازار کالاها و خدمات جلوگیری می کند ضمن اینکه خود ابزار پیشرفته ای برای توسعه و تامین مالی تولید و ایجاد دارایی های مشروع و قابل ارزیابی توسط دولت است . این نگاه دولت در سال جاری قوت گرفت اما ناکافی بودن تجربه ها و ضعیف بودن تجهیزات فنی و عدم استفاده از سیستم های مدرن مالی در بازار سرمایه دولت را در استفاده بهینه از بازار سرمایه ناکام گذاشت و درنهایت موجی از نارضایتی سهامداران خرد و احساس باخت و تفسیر به دام دولت برای سرمایه های خرد مردم و یا رانت جویی برخی صاحبان سرمایه بزرگ از اطلاعات ذیقیمت مالی بازار را ایجاد کرد . در حال حاضر امید دولت به رفع تحریمها و رفع کسری بودجه از محل درآمدهای جدید ارزی است اما طعم شیرین تامین مالی از بورس و نامشخص بودن دور آینده مذاکرات احتمالی دولت را همچنان مجذوب بازار سرمایه کرده است از این رو به نظر می رسد با اصلاح ۵٠ درصدی شاخص کل و جذاب شدن قیمت سهام اغلب نمادها ، بازار منتظر اولین شوک مثبت دولت و آغاز روند جدیدی از ورود پول به بازار سرمایه است . با خروج دهها هزار میلیارد پول از بازار ارز و سوداگری خودرو کافی است تا شاخص اصلاح کرده بورس چند روزی بعد از ماه ها انتظار رنگ سبز را به خود ببیند تا با موج جدیدی از رشد آرام و مثبت شاخص روبرو شود.
۴- تامین ارز مورد نیاز واردات کالاها و مواد اولیه شرکتهای تولیدی همچنان دشوار است . تحریم نفت و بانک مرکزی ایران همچنان ادامه دارد . کسری بودجه دولت مشهود است و نرخ رشد نقدینگی بدون توقف منجر به افزایش چند برابری پول و شبه پول شده است . در این شرایط با ریزش بازارهای موازی ، نقدینگی سرگردان شاید روانه حسابهای سپرده برای سرمایه گذاری موقت در بانکها شود اما به نظر می رسد سیاست دولت و بانک مرکزی کاهش نرخ بهره اسمی به ارقام پایین تری است . لذا پول های پارک شده در حساب کارگزاری ها، نقدینگی خارج شده از بازارهای موازی ، پول ریالی در حساب بانکها و ادامه روند افزایش نقدینگی مانند سیلی است که باید به یک بستر مناسب هدایت شود وگرنه هر روز بخشی از اقتصاد را به هم می ریزد و غول ریزشی و رو به افول تورم را بار دیگر به وسط میدان می کشد . چه بستری بهتر از بورس و بازار سرمایه ؟ دیگر کشورها مگر راهی جز این یافته اند . مگر در اقتصادهای با نرخ تورم ٢ درصد و کمتر و نرخ بهره نزدیک ١ درصد مانند آلمان و ژاپن و حتی چین پولها به کجا می روند؟ جز سرمایه گذاری در تولید و توسعه کشور .
۵- فرصت احتمالی لغو تحریم ها ، امکان رشد و توسعه شرکت ها و سرمایه گذاری در توسعه شرکت های بورسی و نوسازی و مدرن سازی کارخانجات و استفاده از تکنولوژی های روز و توسعه صادرات و جذب سرمایه های خارجی را فراهم می کند. بالندگی تولید و افزایش نرخ سودآوری شرکت ها می تواند منجر به افزایش ارزندگی سهام شرکت های بورسی ایران و افزایش وحدت و همبستگی ایرانیان با ایجاد بستر مناسبی از منافع مشترک و رشد روزافزون اقتصادی باشد. چشاندن طعم سود به انبوه سرمایه گذاران خرد و هدایت سرمایه ها به سمت تولید می تواند از مهاجرت مغزها و فرار سرمایه ها به کشورهای همسایه جلوگیری کند و امکان ایجاد و ظهور شرکتهای بین المللی ایرانی و عرض اندام در مقیاسی جهانی را فراهم کند . بورس فرصت بینظیری برای افزایش امنیت ملی ، حس تعلق اجتماعی و آموزش و رشد و بلوغ اقتصادی فرزندان ایران زمین است . فرصت جهانی سازی اقتصاد ایران و تحقق توسعه با مشارکت جمعی همه ایرانیان امکانپذیر است و تنوع آموزشهای بورسی منجر به افزایش دانش اقتصادی و ترویج فرهنگ کارآفرینی و هدایت اندیشه ها به سمت فعالیت های مولد تولیدی می شود .
امید است سیگنال مثبت دریافت شده از فضای حاکم بر روابط بین الملل و افزایش امید مردم به گشایش های واقعی در حوزه اقتصاد با حمایت همه جانبه کلیه بازیگران اقتصادی ایران از بازار سرمایه منجر به افزایش رفاه و تولید ثروت مناسب برای کشور شود و بازار سرمایه ایران با رهایی از چنگال ابهام و ترس از ریسک های سیستماتیک و بنیادی و روشن شدن نسبی فضای آینده اقتصادی ایران، امکان و قابلیت جذب صدها هزار میلیارد پول و سرمایه سرگردان را در تقویت زیربنای اصلی توسعه کشور یعنی تامین سرمایه و سرمایه گذاری را فراهم کند.