به گزارش کسب و کار نیوز، این صرافی قیمت ارز را تا سقف ۲۸ هزار و ۲۰۰ تومان بالا آورد. قیمت دلار در بازار آزاد نیز در کانال ۲۹ هزار تومان روندی صعودی داشت و در بالاترین رقم به ۲۹ هزار و ۳۹۰ تومان رسید.
به نظر میرسد بازارساز با افزایش قیمت ارز در پی کاهش فاصله قیمتی با بازار است تا روند رشد قیمت دلار را کنترل کند. این در حالی است که کارشناسان معتقدند که قیمت را در این صرافی و حتی بازار آزاد میزان عرضه و تقاضا مشخص می کند.
دلایل ریشه ای صعود نرخ ارز
عدم تامین تقاضای موجود برای ارز در بازار رسمی، ممنوعیت واردات، افزایش قاچاق و تشدید فشار در بازار آزاد و جو روانی حاصل از اتفاقات سیاسی از عمدهترین دلایل افزایش نرخ دلار است. اگرچه طی دو روز گذشته نرخ ارز اندکی کاهش یافت اما دلار همچنان گران است و با نرخ واقعی خود فاصله زیادی دارد.
«کسب و کار» در گفتگو با یک کارشناس، آینده بازار ارز را مورد بررسی قرار می دهد.
با سیاست های کنونی منتظر ارزانی دلار نباشید
سهراب دل انگیزان، اقتصاددان
قیمت را چه در بازار و چه در صرافی ملی میزان توان عرضه ارز در داخل کشور تعیین می کند. این توان است که قیمت را پایین یا بالا می برد. اگر شما در طول روز نیاز به ۴ میلیون دلار دارید اما توان تامین آن را نداشته باشید قاعدتا قیمت شروع به رشد می کند و برعکس اگر ۴ میلیون دلار نیاز داشته باشید امروز ۴٫۵ میلیون دلار وارد بازار شود قیمت شروع به کاهش می کند. پس عرضه و تقاضا قیمت صرافی ملی و بازار آزاد را تعیین می کند. وقتی شما صرافی ملی را نگاه می کنید عملا اگر این صرافی توانایی تامین اسکناس ارز را داشته باشد قطعا سریع قیمت را پایین می آورد و تقاضای مازاد را پاسخ می دهد اما اگر نتواند پاسخ بدهد قیمت آن را بالا می برد. این پیش بینی هم تنها مبتنی بر فعالیت روز نیست یعنی من به عنوان صرافی ملی هم امروز را می بینم. هم یک سال آینده و توان تامین توسط بانک مرکزی را می بینم چون بانک مرکزی باید این پاسخ ها را بدهد. بازار آزاد نیز علاوه بر اینکه خود را می بیند صرافی ملی را نیز می بیند. پس اساسا این عرضه و تقاضاست که قیمت را تعیین می کند. هرگاه امیدواری و اطمینان نسبت به تامین ارز به صورت مطمئن و مستمر و قابل اعتماد افزایش پیدا کند قطعا نرخ ارز تثبیت می شود و هرگاه افزایش مقدار منابع قابل عرضه را پیش بینی کنیم نرخ ارز کاهش پیدا می کند. در حال حاضر سه سناریو داریم. یک حالت وضعیت کنونی را داریم که در حال افزایش است. نرخ ارز از ابتدای سال تاکنون از ۱۵ هزار تومان به ۳۰ هزار تومان رسیده و رشد دو برابری داشته است. پس در ۶ ماه صددرصد رشد کرده است. پس قاعده این بوده که صعودی بوده است. دو اتفاق می تواند مساله را برای ما درست کند. ابتدا وضعیت تثبیت شرایط است و ما بتوانیم شرایط را تثبیت کنیم. این می تواند قیمت ارز را تثبیت کند. شما اگر بتوانید در بخش اسکناس در طول روز ۲ تا ۳ میلیون دلار را به سیستم بازار تزریق کنید قیمت را تثبیت می کند و اگر بیشتر تامین کنید، کاهش می یابد. در کشور ما در سال گذشته حدود ۴۰ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی و ۱۵ میلیارد دلار هم صاردات نفتی داشتیم. اگر فرض کنیم که دولت پول صادرات نفتی خود را به هر شیوه ممکن برگشت داده و صرف کالاهای اساسی کرده و برای مخارج محرمانه خود استفاده می کند آن را کنار بگذاریم ۴۰ میلیارد دلار بخش خصوصی می ماند. با حدود ۳۰ میلیارد دلار اقتصاد ما در بخش خصوصی تقریبا می چرخد. این در حالی است که در مقابل صادرات ۴۰ میلیارد دلار بخش خصوصی در بهترین شرایط تاکنون ۲۱ میلیارد دلار را وارد کشور کرده است. یعنی درست است که صادرات داشتیم اما پول به داخل کشور برنگشته است. پس ما ۳۰ میلیارد دلار تقاضا داریم در حالی که توان تامین حداکثر ۲۱ میلیارد دلار داریم. این کمبود عرضه نسبت به تقاضا به ما می گوید که این قیمت همچنان می تواند صعودی باشد مگر اینکه بانک مرکزی و سیستم دولت این اعتماد خاطر را به صادرکنندگان بدهند تا آنها بتوانند براساس روش صحیحی پولشان را به داخل کشور برگردانند یا اینکه مکانیزم های قانونی ای را به کار ببرند تا از شرکت های دولتی و مخصوصا شرکت های بزرگی مثل فولادی ها و پتروشیمی ها و پالایشی ها و شرکت های معدنی و فلزی که در اختیار مجموعه حاکمیت کشور هستند از اینها تضمین بگیرند که ارزشان را برگردانند. اگر دولت و حاکمیت بتواند این اعمال حاکمیت خود را رسمی کند و به همین دستگاه ها و شرکت های خودش اجبار کنند که دلار خود را برگردانند خودش می تواند بخش قابل توجهی از کمبود بازار را جبران کند و باعث شود که دلار وضعیت متعادلی به دست بیاورد. تا زمانی که نااطمینانی بر اقتصاد حاکم باشد و امید فعالان اقتصادی برای یک آینده مطمئن تر با مشکل مواجه باشد قاعدتا در حوزه خریدهای خارجی شان جوری عمل می کنند که ارز بیشتر می خرند و کمتر وارد می کنند و سرمایه گذاری شان به گونه ای است که بیشتر به دنبال خروج سرمایه و فعالیت در فضاهای فیزیکی و جغفرافیایی ای باشند که اطمینان بخش تر برای آنها باشد. پس وظیفه دولت این است که: ۱٫حاکمیت یکپارچه به نمایش بگذارد. ۲٫ بخش های متفاوت همدیگر را خراب نکنند و به هم صدمه نزنند. ۳٫ این سیستم یکپارچه بتواند اطمینان و اعتماد به آینده را در جامعه به وجود بیاورد با اتخاذ سیاست هایی که امیدبخش باشد. سیاست های گذشته نتوانستند امیدبخش باشند پس باید تغییرات بنیادین در سیاست های گذشته صورت بگیرد تا برای مجموعه اقتصاد کشور این اطمینان به وجود بیاید که اینها می توانند فعالیت کنند و همین که این اطمینان به وجود بیاید قیمت ارز و تغییرات قیمتی در سایر بازارها هم به کنترل درمی آید و بهبود پیدا می کند.