از ابتدای امسال و به عبارت بهتر از ماه های پایانی سال گذشته، سرمایه ها و به خصوص سرمایه های کوچک و متوسط و توده مردم به دلیل تبلیغ یا با اقداماتی که دولت کرد، به سمت بورس رفت. اگرچه افزایش شدید شاخص کل بورس در ماه های ابتدایی سال غیرعادی بود و سرِ سازگاری با نرخ رشد اقتصادی نداشت و حتی می شد پیش بینی کرد که در جایی متوقف می شود؛ ولی به هر حال جاذب بود و به تبع جذب نقدینگی به بورس، فشار را از روی بازارهای دیگر به خصوص ارز و طلا که آنها هم شاخص های بسیار مهمی اند که اگر افزایش پیدا کنند بر ذهن مردم تاثیر منفی می گذارند، برداشت. از طرف دیگر از آنجایی که تعداد زیادی از افرادی که وارد بورس شدند، جدیدالورود و غیرحرفه ای بودند که با شنیدن خبر حرکت شارپی بورس و اینکه افزایش شدید شاخص بورس حبابی است و می ترکد با اندکی تغییر در شاخص ملتهب شدند و اقدام به فروش سهام خود کردند. با شروع ریزش انتظار این بود که سهامداران تازه وارد و غیرحرفه ای به سرعت سرمایه خود را خارج کنند و همین اتفاق هم افتاد و کاهش شدید شاخص از بالای ۲ میلیون به حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحد نشان از همان خروج پول های حقیقی است. سهامدارانی که در این یک ماهه از بورس خارج شدند، دیگر اعتمادی به بورس ندارند. تصور این سهامداران خارج شده این است که پیش بینی حبابی بودن بورس، الان تعبیر شده و به همین دلیل مجددا وارد نخواهند شد. وقتی این پول از بورس خارج می شود مقاصدی پیش رو دارد که نخستین مقصد به دلیل امن بودن و نداشتن ریسک، بانک ها و سپرده های بانکی است؛ اما به دلیل اینکه در حال حاضر این سپرده ها سود جذابی ندارند نقدینگی به آن سمت نمی رود؛ اما پیش بینی این است که با گذشت زمان و با توجه به تحریم ها و نزدیک شدن به انتخابات آمریکا بازارهای دیگری مثل طلا و ارز که همیشه جذاب بوده و الان هم هست، مقصد سرمایه هایی باشد که از بورس خارج می شود. بنابراین نقدینگی خارج شده از بورس احتمالا اولین مقصدی که جذاب و سودآور می بیند، طلا و ارز است و این قابل پیش بینی است.