به نظر می رسد تولید ملی در کشور ما همان گمشده ای است که سیاست گذار سال هاست تنها روی کاغذ و با حرف از آن حمایت می کند؛ اما در عمل آن را به فراموشی سپرده است.
بازار سرمایه با وجودی که در ماه های اخیر ورودی های زیادی داشته؛ اما چندان کمکی به تولید نکرده است. فرض را بر این بگذاریم که بورس تامین مالی تولید کند؛ اما آیا تولیدکننده حاضر است با وجود بازدهی های بسیار جذاب در بازارهای موازی از همین بازاری که تامین مالی شده، تولید کند؟ قطعا هیچ تولیدکننده ای با وجود موانع بسیار کسب و کار و عدم سودآوری تولید، سرمایه های خرد مردم را صرف توسعه تولید نخواهد کرد. بد نیست به گذشته برگردیم و سرمایه گذاری بانک ها را از پیش چشم بگذرانیم. آیا هیچ بانکی حاضر می شود به جای بنگاه داری و ورود سپرده های مردم به بخش های مسکن و ارز و طلا، آنها را روانه بخش تولید کند؟
این مقدمه کافی است تا به این نتیجه برسیم که فضای بورس تا اینجا کمکی به تولید نکرده و مخرب برای سایر بازارهاست. هرچند میلیون ها سهامدار در حال حاضر در بورس در حال معامله گری اند اما در حقیقت دانه درشت هایی هستند که سرمایه های کلان خود را در حال حاضر به بورس آورده اند و اگر این سرمایه ها را از بورس خارج کنند قطعا بورس دچار تکانه ای خواهد شد. این افرادند که می توانند نبض بازار را به دست بگیرند و هر زمان که بخواهند سرمایه های کلان خود را از این بازار خارج و بازاری دیگر را متلاطم کنند.
«کسب و کار» در گفتگو با دو کارشناس، این موضوع را بررسی می کند.
بیراهه حمایت بورسی از تولید
سید مرتضی افقه، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز
اقتصاد کشور به شدت بیمار است و نسخه هایی که طبیبان برای بهبود این اقتصاد بیمار می پیچند، صرفا در حد مُسکن است. تجویز این مُسکن باعث می شود که نقدینگی سرگردان از یک بازار به بازاری دیگر برود یا به عبارت دیگر، درمان درد را فقط به تاخیر می اندازد. سیاست گذاران با اعمال سیاست های جدید، نقدینگی را از یک بازار به بازاری دیگر سوق می دهند که فشار تنها روی یک بازار نباشد و یک بازار را کاملا تخریب نکند. انتظار این بود که سرمایه هایی که به بورس هدایت شد، موجب رونق تولید شود و هنوز هم این امید وجود دارد؛ ولی این کار اگر همراه با اقدامات تکمیلی نباشد، راهی از پیش نخواهد برد. یکی از اقدامات تکمیلی، این است که اگر سیاست گذاران موانع بسیار زیاد کسب و کار و تولید را کاهش ندهند این سرمایه ها حتی اگر وارد بورس هم شوند صرفا بازی با قیمت شده و سر از تولید درنمی آورند. این روند، روندی کاملا منطقی است زیرا زمانی که یک فعالیت سودآور نباشد، رفتار منطقی این است که سرمایه ها به آن سمت هم نروند و قابل سرزنش هم نیست. در حال حاضر آن چیزی که باعث شده این بازار پرسود باشد، بازی با حسابداری و اعداد و ارقام است و به طور مثال، قیمت ماشین آلات و ساختمان شرکت ها افزایش پیدا کرده؛ بنابراین قیمت سهم هم بالا رفته است اما ازآنجا که به تولید ملی اضافه نشده این رشد بالاخره در یک جایی متوقف می شود و ثانیا بعد از یک مدتی ارزش سهام متوقف می شود یا افت می کند و به تدریج نقدینگی از این بازار به بازاری دیگر تغییر جهت می دهد و روی بازارهای دیگر آوار می شود. البته جذب نقدینگی سرگردان در ماه های اخیر به بورس کمک کرد که وضع بازار ارز و طلا که دچار تکانه های شدیدی شده بود، از این بدتر نشود؛ یعنی واقعیت این بود که اگر این حجم از پول به بازار بورس نمی آمد، بازار ارز بسیار بیشتر از این متلاطم می شد و قیمت آن به ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان هم می رسید و جذب سرمایه ها مانند ضربه گیری عمل کرد؛ ولی در نهایت این نقدینگی باید به سمت تولید برود و برای اینکه به سمت تولید برود، باید تولید سودآور باشد. حداقل اینکه سود سرمایه گذاری در تولید باید قابل مقایسه با سرمایه گذاری ها در بازار ارز و طلا و بازارهای رقیب باشد. اما این در حالی است که من هیچ نشانه ای نمی بینم که اقدامات تکمیلی برای کاهش موانع کسب و کار انجام شود تا بستر برای سودآور شدن بخش تولید و بخش مولد اقتصاد فراهم شود و نقدینگی را وسوسه کند تا به آن سمت برود. چون این اتفاق نیفتاده متاسفانه باید بگوییم که بعد از مدتی دوباره این نقدینگی ای که به سمت بورس و بخشی هم به بازار خودرو و طلا رفته و همه آن بازارها را متلاطم کرده است، احتمالا دوباره این چرخش نقدینگی در بازارهای مختلف ادامه پیدا کند و مادامی که بخش مولد سودآور نشود اوضاع اقتصاد ما همین است و متاسفانه سیاست گذار از روی اجبار و ناچاری یا از روی بی تدبیری مشغول خلق نقدینگی است و این نقدینگی هم مانند سیل خروشان همه بازارها را تخریب می کند و متاسفانه سر از تولید درنمی آورد که نفع آن به کل جامعه برسد.
بورس بازی مانع تامین مالی تولید
سید کمیل طیبی، اقتصاددان
انتظاری که داریم مبنی بر اینکه بازار سرمایه رشد پیدا کند و منجر به تامین منابع مالی تولید شود، انتظار درستی است و نفس کار و نظریه های اقتصادی نیز همین را می گویند؛ اما این موضوع از دو جنبه باید بررسی شود. نکته نخست این است که بورس زمانی می تواند موثر واقع شود که انگیزه های سرمایه گذاری وجود داشته باشد اما در شرایطی که تورم رو به رشد و دو رقمی است، طبیعتا انگیزه های سرمایه گذاری کاهش می یابد و رشد بورس برای کسب بازدهی های زودهنگام است. پس این مساله که رشد بورس به تولید کمکی نکرده، در وهله نخست برمی گردد به شرایطی که بر اقتصاد حاکم است و آن انتظاری که باید برای سرمایه گذاری وجود داشت، وجود ندارد. نکته دیگر هم این است که با توجه به رشدی که در بورس ایجاد شده همزمان هم باید ظرفیت اقتصاد آن را جواب بدهد که منابع وارد سرمایه گذاری شود چون شرکت ها و بنگاه های تولیدی با مشکلات زیادی از جمله مشکلات ارزی مواجه هستند و ازآنجا که مکانیزم و ساز و کار و قوانین حمایت کننده برای این موضوع وجود ندارد این را به تاخیر می اندازد. هرچند اگر رشد بازار سرمایه پایدار بماند و ریزش نداشته باشد یا دچار مشکل نشود، می تواند در بلندمدت به تامین مالی تولید کمک کند منوط به اینکه اوضاع اقتصاد در بخش های دیگر هم بتواند به شرایط نسبتا مطلوب برسد. پس از دو جنبه تاکنون رشد بورس کمکی به تولید نکرده؛ یکی به دلیل شرایط نامطلوب اقتصادی و دیگری نبود ساز و کار روشن و ظرفیت لازم است.