شایلی قرائی
به گزارش کسب و کار نیوز، سقوط ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی نیز داستان جدیدی نیست اما این در حالی است که در مدت اخیر این کاهش ارزش به بالاترین میزان خود رسیده و از آنجاییکه هیچ راهکاری برای کنترل آن توسط دولت، که خود متهم ردیف اول این نابسامانی هاست در نظر گرفته نشده، پیش بینی ادامه سقوط بیشتر ارزش ریال خیلی سخت نیست.
اما از طرفی دیگر اتفاقاتی همچون افزایش قیمت بنزین و اعمال مجدد تحریم های سنگین سبب شد تا شرایط کشور از نیمه دوم سال گذشته ملتهب شود و این التهابات امروز به بالاترین میزان خود رسیده است. اما تیر آخر این التهابات جایی بود که کرونا به یک همهگیری و بحران جهانی تبدیل شد. کاهش شدید قیمت نفت در کنار بسته شدن مرزها هم سبب شد تا عملاً التهاب بار دیگر بازارها را تحت تأثیر قرار دهد. از آنجا که بخش بزرگی از بحران کنونی ریشه در تصمیمات دولت دارد، راهحل آن نیز در دستان دولت است. این دولت است که باید بین رونق بازار سرمایه و کاهش تورم و التهابات، یکی را انتخاب کند. در واقع، تحریک بازار سرمایه کشور سبب شده است تا التهاب به بازارهای دیگر نیز سرایت کند.
در چنین شرایطی، دولت میتواند از طریق فروش گسترده داراییهای مازاد خود و افزایش نرخ بهره، التهاب را کنترل کند. به نظر میرسد که دولت همچنان امیدوار به رشد بیشتر شاخص کل است و درصورتی که گزینه کشور و دولت، انتخاب بازار سرمایه باشد، احتمالاً موج تورمی که منجر به فقر و نابودی چند دهک از مردم ایران شد، تا سال آینده نیز ادامه خواهد یافت. باید دید این بار دولت چه تصمیمی میگیرد؛ رشد بیشتر بازار سرمایه را انتخاب میکند، یا تورم و فشار بر اقتصاد کشور را. به نظر میرسد که تورم و فشار بیشتر بر اقتصاد، وضعیت ایران را بسیار شکننده خواهد کرد. از اینرو، افزایش نرخ بهره و فروش دارایی میتواند بازار سرمایه کشور و سایر بازارها را کمی متعادل کند.
عوامل التهاب بازارها
حسین محمودی اصل، کارشناس اقتصادی
تحریم ها وکاهش درآمدهای فروش نفت، بحران کرونا وبسته شدن مرزها که به افت شدید صادرات انجامید توانست در ایجاد تورم بالا در کشور موثر واقع شود. از طرفی دیگر کوتاهی در بازگرداندن ارزهای صادراتی نیز مزید بر علت شد تا تورم و گرانی در بازار و کاهش ارزش ریال در برابر دلار و دیگر ارزهای جهان را شاهد باشیم. البته در این بین بیشتر به مقایسه نرخ دلار با ارز ریال متمرکز هستیم چراکه تمام بازارها در ایران از این ارز تاثیر می پذیرند. کسری بودجه ۱۸۰ هزار میلیارد تومانی را هم اگر لحاظ کنیم که در نهایت منجر به استقراض دولت از بانک مرکزی، صندوق های سرمایه گذاری و دیگر نهادها شد، هم دلیل دیگری برای التهابات بازار و رشد تورم و در نهایت کاهش توان اقتصادی مردم شده است.
در این بین تولید می تواند نقش اساسی در مدیریت تورم ایفا کند. اما متاسفانه هزاران هزار میلیارد به اسم تولید از بانک ها تسهیلات اخذ شده و در جهت سوداگری در بازارهای مختلف از جمله ارز و مسکن ورود کرده اند. این انحراف تسهیلات دو ضربه به تولید وارد کرده است، اول اینکه بخش تولید واقعی بی نصیب از تسهیلات بانکی مانده است و دوم اینکه این انحراف باعث ایجاد تورم ۳۶ درصدی در بخش تولید شده است و هزینه های تولید را افزایش داده است و مهم تر اینکه تورم مداوم باعث کاهش ثبات اقتصادی و ارزش ریال شده و پیش بینی های مورد نیاز در جهت قراردادهای میان مدت و بلند مدت را ناممکن می کند. معمولا هدایت نقدینگی به تولید مورد توجه بوده اما هدایت مناسب تسهیلات به بخش واقعی تولید چندان مورد توجه نبوده ونیست.