در واقع به طور کلی، عدم اطلاع از زمان آینده را نشان میدهد. شاید با در معرض ریسک قرار گرفتن بتوان با فرصتهای مثبت مواجه شد.البته این فرصتها در موضوعات مالی دسته بندی می گردند. اصولا ریسک دارای دو وجه مثبت و منفی است. همچنین معمولا مفهوم ریسک بیشتر در امور مالی و سرمایهگذاری هویدا می گردد.
وجود ریسک و انواع آن
از بدو آفرینش انسانها همیشه در معرض انواع مخاطرات ( سیل زلزله آتشفشان و…..) بودهاند و در طول زمان آموخته اند که حوادث طبیعی را پیشبینی کرده و حتی المکان از آنها احتراز نمایند. با پیشرفت علم و تکنولوژی انسانها در مقابل تصمیمگیریها و پیچیدگیهای بیشتری قرار گرفته ومتقابلا در معرض ریسکهای بیشتری قرار میگیرد.
اصولا ریسک شامل دو دسته میشود:
۱٫ ریسک واقعی یا خالص (Pure Risk)
این دسته از ریسکها شامل عوامل طبیعی مثل تصادفات ، وقوع بیماری، سیل و زلزله و سایربلایای طبیعی و …. هستند که عموما در اختیار ما نبوده و در صورت وقوع، نتیجهای جز خسارت ندارند. این ریسکها عموماً قابلیت بیمه شدن دارند
۲٫ ریسک مالی یا سرمایه گزاری
این دسته از ریسکها عموما در شرایط اقتصادی قابل سنجش بوده و خروجی آن میتواند سود یا ضررباشد. انواع سرمایهگذاریهای اقتصادی ( خرید سهام ،مشارکت در تولید،خرید ارز ،طلا و….) شامل این ریسکها می گردد.
بدیهی است ریسکهای نوع اول تماما زیان ده هستند و صرفا با استفاده از ابزار بیمه میتوان خسارات ناشی از آن را کاهش داد. اما ریسکهای نوع دوم قابلیت حصول سود ده را دارند.
اصولا به اختلاف احتمال میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته میشود. این انحراف بازده میتواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته میشود که ریسک سرمایهگذاری بیشتر خواهد بود.
دسته بندی سرمایه گزاران از منظر قبول انواع ریسک
سرمایهگذاران در این خصوص به سه دسته تقسیم می گردند:
• اشخاص ریسک گریز : این افراد رویکرد محافظهکارانه داشته و ترجیح میدهند، سرمایه گزاری بازده مطمئنی داشته واحتمال ضرر و زیان در حداقل ممکن باشد.
• اشخاص ریسکپذیر : این اشخاص رویکرد جسورانه داشته و ریسک بالا را به منظور دریافت سود بالاتر میپذیرند.
• افراد خنثی نسبت به ریسک: سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آنها را ریسک خنثی مینامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن میدانند.
قابل ذکر است که ریسکپذیری و ریسک گریزی به معنای به استقبال ریسک رفتن و از ریسک فراری بودن نیست. بلکه نشان میدهد، افراد ریسک گریز در ازای قبول ریسک بیشتر، بازدهی بیشتری انتظار دارند و متقابلا افراد ریسکپذیر در ازای پذیرش ریسک بیشتر، بازدهی کمتری توقع دارند. این قانون که کسب سود بیشتر تنها با پذیرش ریسک بیشتر امکان پذیر است گویای این حقیقت است که نمیشود ریسک نکرد و سود به دست آورد و در مقابل نیز اگر فردی ریسک بالاتری بپذیرد به طور طبیعی باید انتظار سود بیشتری داشته باشد. در واقع ما با پذیرش ریسک بیشتر سود بیشتری دریافت میکنیم که به آن خرج ریسک میگویند. خرج ریسک در سرمایهگذاریهایی که ریسک بالاتری دارند، بیشتر است.
مبانی اندازه گیری انواع ریسک سرمایه گذاری
برای سنجش ریسک مالی معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها انحراف معیار میزان سود در بازه زمانی مشخص قبلی یک سرمایهگذاری است. بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده ، نشاندهنده بالا بودن ریسک سرمایهگذاری میباشد. اغلب شرکتها بخشی از زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی انواع ریسکهای مختلفی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند میزان ریسک خود را سنجش و مدیریت کنند.
اغلب ریسکهای سرمایهگذاری، به دو نوع اساسی تقسیم میشود:
۱- ریسک سیستماتیک
این ریسک، مختص شرایط سیاسی و اقتصادی کلان جامعه است که قابل حذف و اجتناب از آن توسط اشخاص و یا شرکتها نبوده واین ریسک بر کل بازار اثرگذاشته و محدود به صنعت خاص نیست.
۲- ریسک غیرسیستماتیک
برخلاف ریسک قبلی، این نوع ریسک قابل کنترل و کاهش است. به عنوان مثال میتوان سهام شرکتی را که در اثر مدیریت و تصمیمگیریهای غلط یا مواجهه با شرایط بحرانی با افت قیمت مواجه شده را خریداری نکرد و از این ریسک جلوگیری نمود.
البته جز دو مورد فوق، انواع دیگری نیز از ریسک وجود دارد که برخی زیرمجموعه همین دو نوع ریسک هستند.
۳- ریسک نرخ سود (Interest rate risk)
این نوع ریسک وقتی مطرح میشود که چند مورد برای سرمایهگذاری موجود باشد ، مثلا سرمایهگذاری در خرید سهام یا اوراق مشارکت. تفاوت نرخ سود این دو سرمایهگذاری میتواند ما را به یکی از دو گزینه که ریسک کمتری برای ما دارد، جلب کند. به عنوان مثال اگر خرید سهام ۲۰ درصد سود و خرید اوراق سود ثابت ۱۵ درصدی داشته باشد و بانک سود اوراق را تا سطح ۲۰ درصد افزایش دهد در این صورت به صرفه است که با ریسک کمتری به جای سهام اوراق مشارکت خریداری گردد .
لازم به توضیح است که این ریسک عموما روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی تاثیر گذارتر است.
۴- ریسک تورم (Inflation risk)
نظربه اینکه بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل میشود بنا براین افزایش نرخ تورم بر بازدهی سرمایهگذاری موثر است. به عنوان مثال با انتظار سود و بازدهی ۴۰ درصدی از فعالیتی اقتصادی با نرخ تورم سالانه ۲۰ درصد ، در نهایت عملا ۲۰ درصد سود و بازدهی خواهد داشت. هرچه نرخ تورم افزایش یابد از مقدار سود کاسته میشود. بنابراین باید در فعالیتی سرمایهگذاری شود که سود بیشتری داشته و نهایتا پس از کسر تورم، رضایت سرمایه گزار را فراهم کند. به این ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به سرمایه گزار تحمیل میشود، ریسک تورم میگویند.
۵- ریسک مالی (Financial risk)
تمام شرکتها در صورتهای مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش مییابد. به این نوع ریسک، ریسک مالی گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران با لحاظ این نکته سهام شرکتها را خریداری میکنند و از شرکتهایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل ریسک مالی فاصله گرفته و به سراغ گزینههای کم ریسک تر میروند.
۶- ریسک قابلیت نقدشوندگی (liquidity risk)
ویژگی دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است. در مورد سهام نیز این ریسک وجود دارد. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، کسی سهام را نمیخرد. در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن را روانتر باشد این ریسک در آن کم رنگتر است.
۷- ریسک نرخ ارز (currency risk)
این نوع ریسک در خصوص شرکتهای وارداتی، بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد میکند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل میشود. با رشد هزینهها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی آن، عدم رغبت سرمایهگذاران به خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب میشود که توسط شرکتها قابل کنترل نیست.
۸- ریسک تجاری
در این نوع ریسک به این موضوع دقت میشود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینههای عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینههای یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر میگیرد. این هزینهها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینههای اداری میشود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه قیمت تمام شده کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که به فروش می رسد ، میباشد.
۹- ریسک اعتباری
این نوع ریسک ، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد میشود. این نوع ریسک برای سرمایهگذاران اوراق قرضه، نگران کننده است. اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک اعتباری و به همین ترتیب کمترین میزان بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک اعتباری و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.
۱۰- ریسک کشور
ریسک کشور، به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته میشود. در صورت بروز چنین ریسکی، به عملکرد سایر بخشهای مالی کشور نیز آسیب وارد میشود. همچنین بروزآسیب به سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. این ریسک در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید دارند، رخ میدهد.
۱۱- ریسک سیاسی
ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، آشوب ،بیثباتی سیاسی، جنگ، کنترلهای نظامی، تغییر قوانین دولتی، بر تصمیمهای سرمایهگذاری اثر میگذارد. این نوع ریسک با عنوان ریسک ژئوپلیتیک نیز شناخته میشود. نکتهای که در مورد این ریسک وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایهگذاری طولانیتر شود، این ریسک بیشتر میشود.