به گزارش کسب و کار نیوز، رئیس جمهوری در حالی در جلسه هیات دولت اعتراف کرد که در بخش مسکن عقب ماندگی داریم که به نظر می رسد دولت در حوزه مسکن فقط شعار داده؛ ولی اقدامی عملی انجام نداده؛ چنانکه با ۵ سال عقب ماندگی مستمر در حوزه تولید مسکن روبرو هستیم و انبوهی از تقاضای انباشت شده. روحانی در حالی با شعار مسکن اجتماعی روی کار آمد که در دوره نخست ریاست جمهوری اش، زمانی که امضای برجام خشک شد زمان داشت که به طرح مسکن اجتماعی بپردازد؛ اما در همان سال ها و در دوران تصدی عباس آخوندی بر وزارت مسکن تکمیل طرح به ارث رسیده دولت احمدی نژاد (بخوانید مسکن مهر) پیگیری شد. قصد ما در این نوشته نبش قبر کردن زمان تصدی عباس آخوندی نیست و از آن می گذریم.
۳۳۰ هزار نفر در صف صندوق پسانداز مسکن یکم
یک کارشناس بازار مسکن در همین رابطه معتقد است: «برای تامین نیاز مسکن و رفع مشکلات در این حوزه دولت یازدهم و دوازدهم زمان کافی در اختیار داشتند و میتوانستند اقدامات لازم را در دستور کار قرار دهند.»
احمدرضا سرحدی می افزاید: «در این سالها اقداماتی صورت نگرفته، اکنون نیز دولت به ته خط رسیده و فرصتی باقی نمانده است. این در حالی است که مدتهاست اقتصاد با مشکلات و محدودیتهای بیشماری مواجه بوده و شرایط کشور و اقتصاد این اجازه را نمیدهد که اقدامی برای رفع موانع و مشکلات انجام شود. چنین تصمیماتی مانند آنچه درباره صندوق پس انداز یکم گرفته شد، تنها دست و پا زدنهای تبلیغاتی است که هیچ فایدهای برای بازار مسکن نخواهد داشت.»
«کسب و کار» در گفتگو با یک کارشناس، این مساله را بررسی می کند.
فقدان برنامه موثر عملیاتی در حوزه مسکن
منصور غیبی، کارشناس مسکن
طرح هایی که در حوزه اقتصاد مسکن می تواند کارساز و موثر باشد باید به صورت عینی و واقعی تحت یک برنامه مدون از پیش طراحی شده و با یک ساز و کار مشخص و معین و با در نظر گرفتن یک جامعه هدف برخوردار پیش برود و نهادینه شود. اگر در این مسیر کاستی هایی داشته باشیم و نتوانیم این موارد را نهادینه کنیم، مجبور به تزریق برنامه های دم دستی یا طویل الاثر به زعم خودمان هستیم که جز یک شوک به جامعه و اقتصاد مسکن نتیجه موثری نخواهد داشت. در دوره نخست ریاست جمهوری آقای روحانی، طرح های مختلف از جمله طرح های اجتماعی مسکن مطرح شد؛ ولی درنهایت دولت تلاش خود را روی تکمیل مسکن مهر گذاشت؛ ولی به نیت دولت هم اگر مراجعه کنیم، می بینیم که هیچ ساز و کار و برنامه موثر عملیاتی در حوزه مسکن نداشته و در حال حاضر هم ندارد. همین موضوع باعث می شود که یک حوزه از اقتصاد یعنی اقتصاد مسکن به نوعی به حال خود رها شود و خودش در درون خود بخواهد مسیر و راه حل انتخاب کند. همین مساله باعث می شود بخشی از مسکن منتفع و بخشی متضرر و بخشی برخوردار و بخشی نابرخوردار شوند. لذا اعتراف رئیس جمهور یک اعتراف صادقانه است؛ اما دیرهنگام که هیچ راه حلی برای ادامه مسیر مانده برای این برنامه ارائه نمی دهد. ما اگر در جامعه ایران به میزان سرانه مصرف و نیاز آپارتمان برای افراد فاقد مسکن اشاره کنیم که به نوعی سالانه تصاعدی اضافه می شود و حتی می توان آمار آن را از میزان اجاره نشینی در سطح کشور که به صورت فزاینده بالا می رود، استخراج کرد، به این نتیجه می رسیم که مهم ترین میراث این دولت حتی برای آتی این خواهد بود که مصرف کننده و متقاضی انباشت شده به نتیجه نرسیده و برخوردار از مسکن برای سال های آتی اضافه خواهد شد. این خود یک نوع گلوله تورم به لحاظ فزاینده در حوزه مسکن خواهد بود. بنابراین آسیب شناسی نخست از این فضا این است که یک انباشتی داشتیم که باید در آتی پاسخ این انباشت را خیلی بهینه و دقیق ارائه دهیم. نکته بعدی این است که به تناسب نیاز ساخت مسکن، ما نیازمند یک سری خدمات فنی و نیروهای متخصص هستیم؛ یعنی یک سری تولیدکننده و کارخانه پشتیبان جهت مصالح و امکانات، ابزارآلات و ماشین آلات ساختمانی. در ادامه نیروی کار متخصص در این فضا نیاز است زیرا همه می خواهند از این چرخه و رونق اقتصاد مسکن برخوردار باشند. یکی از خصوصیات مهم تولید مسکن و غنای اقتصاد مسکن در یک کشور این است که این نوع تکنولوژی های بین المللی به جامعه فنی آن کشور تزریق و این جامعه آگاه و برخوردار می شود. وقتی که این دانش مهم نیست و برخورداری در سطح کم است، دانش ما نیز هم ایست می کند و ساکن می شود و رشد مطلوب بین المللی ندارد و بنابراین سازندگان با این فضا به صورت روزمرگی و بازاری برخورد می کنند نه به صورت علمی. این مورد هم جزو آسیب های این فضاست و مهم تر اینکه درگیری اقتصاد مسکن با سایر المان های اقتصادی خیلی زیاد است یعنی رونق اقتصاد مسکن باعث رونق بخش های مختلف اقتصادی می شود. به زعم سازمان برنامه و بودجه کشور بخشی از موتور محرکه اقتصاد ملی، اقتصاد مسکن است و اگر ما به این مساله نپردازیم، باعث می شود که رشد و تولید ثروت در آن ارکان هم کاهش پیدا کند. بنابراین آسیب شناسی این فرایند مهم است که اگر من دولت در این ۱۰ سال گذشته توجهم به این فضا کم بوده تبعات و انباشت ها چه می تواند باشد. موضوع مهم تر اینکه در یکی، دو سال آتی برنامه های فشرده تعیین کردن و در جامعه انتظار ایجاد کردن در حالی که سرنوشت این طرح مشخص نیست، می تواند مثبت یا منفی باشد و این طول انتظار و امید را روشن کردن و بعد جواب نگرفتن، یک سری تبعات منفی دیگر هم می تواند با خود به همراه داشته باشد. به هر حال تمام امیدواری و خواهش ما این است که این طرح ها و ایده ها که به ظاهر حمایتی ولی در واقع شعاری هستند، از فضای شعارگونه و امیدبخشی خارج و به یک فضای عملیاتی و موثر تبدیل شود.