یادداشت-
این امر نشان می دهد که اقدامات به ظاهر موفق بانک مرکزی در سال ۹۷ یا یک نوع خوش شانسی ارزی بوده و این اقدامات همزمان با کاهش قیمت ارز بوده و ما آن را به حساب مدیریت موفق ارزی گذاشتیم و یا اینکه یک اقدام موقت و گذرا بوده و دوره این مسکن تزریق شده به اقتصاد به تمام رسیده و دوباره درد ناشی از فوران قیمت ارز گریبان گیر اقتصاد ایران و مردم ایران شده است. درخصوص درمان بیماری ارزی نسخه های زیادی پیچیده شده و درمان های متعددی تجویز شده است، که به نظر می رسد فعلا کارساز نیست و بعید به نظر می رسد دولت فعلی با این کارنامه و مدیران بتواند اقدامات اساسی در این خصوص انجام دهد. آن چیزی که مردم به صورت تلویحی به آن رسیدند این است که به مانند ویروس کرونا با ویروس سوءمدیریت اقتصادی سر کنند. شاید انشاا… در آینده گشایش صورت گیرد.
در ایام کرونا فرصت بیشتری داشته ام که در کنار خانواده باشم. برای اینکه کمی از فضای پرآشوب اخبار اقتصادی دور باشم، ساعاتی را برای دیدن فیلم اختصاص دادم، غافل از اینکه بحران ارزی نه تنها از مرز اوج قیمت ها عبور کرده، بلکه در سرزمین هنر نیز وارد شده و مورد توجه و علاقه هنرمندان بویژه فعالین هنر هفتم نیز قرار گرفته است. وسعت مشکلات ارزی آنچنان است که در ساعات استراحت و تماشای فیلم نیز بحران ارزی مثل شبح از قاب سینما خود را به ما نمایان می کند. اتفاقا، غالب فیلم های که توانستم تماشا کنم به مسئله قیمت ارز و دلار پرداخته و محور و موضوع اصلی آنها ارز و تبعات اقتصادی و اجتماعی آن بود. این فیلم ها اثرات نوسانات ارز را در لایه های مختلف جامعه و حتی در روابط خانوادگی را به خوبی نشان می دهد. ظاهرا در طول چند سال گذشته تعداد کثیری از فیلم سازان و فیلم نویسان و کارگردانان موضوع ارز و آثار آن را دست مایه موضوع اصلی فیلم قرار دادند و ساخت فیلم با موضوع ارز برایشان توجیه اقتصادی داشته است. از میان فیلم های که در این فرصت تماشا کردم سه فیلم، کشتارگاه، میلیونر میامی و طلا در ارتباط با بحران ارزی بود که هر کدام از فیلم ها مذکور به نوعی به رنج های مردم در این خصوص توجه کردند و شخصیت های فیلم بر اساس داستانی متفاوت درگیر تهیه، خرید و یا فروش ارز بودند و در این فیلم ها گوشه های از گرفتاری های و رنج های مردم به صورت مناسب نمایش گذاشته شده است.
اولین فیلم با نام کشتارگاه به موضوع فروش دام به کشورهای اطراف به ویژه کشور عراق و دلار وارده به کشور می پردازد. در آن زمان به دلیل صادرات احشام به کشورهای همسایه ایران با کمبود گوشت مواجه شد و قیمت گوشت به یکباره افزایش شدیدی پیدا کرد. علت صادرات شدید احشام، افت شدید ارزش پول ملی بود. وقتی ارزش پول ملی کاهش می یابد (یا به صورت تعمدی مانند چین و یا به صورت اجباری مانند ایران) این امر باعث می شود از نظر خارجیان قیمت کالای کشور داخلی یعنی کشور ما ارزان تر دیده شود و تمایل خارجیان برای خرید کالای ایرانی افزایش یابد و از سوی دیگر برای تولید کننده داخلی فروش کالا به خارجیان سود آوری بیشتری دارد. به دلیل اینکه در فروش کالا به خارجیان محدودیت های قیمتی وجود ندارد و در ضمن برای آنها درآمد ارزی ایجاد می نماید که با افزایش قیمت ارز صادر کنندگان سود خارج از فعالیت اصلی اقتصادی بدست می آورند که بسیار قابل توجه است. لذا ما در یک مقطعی شاهد صادراتی بی رویه کالاهای اساسی و در پی آن کمبود در داخل شدیم. این فیلم با ظرافت خاص نشان می دهد که یک سوء مدیریت ارزی چگونه دومینوار مشکلات اقتصادی و اجتماعی برای مردم ایجاد می کند.
فیلم دوم با عنوان میلیونر میامی با محوریت ارز به مسئله پول شویی با نگاه طنز می پردازد که چند فرد با تشکیل باند با انجام فعالیت غیر قانونی بدنبال بدست آوردن دلار هستند که نهایتا موفق می شوند. البته یکی از افراد باند سر بقیه کلاه می گذارد و دلارها را از دست ها آنها خارج کرده و در اولین فرصت به بانک می رود تا دلارها را به ریال تبدیل و پول کلانی بدست بیاورد. اما آنچه به او می دهند مبلغ اندکی از ریال است. در پاسخ به بهت و حیرت این شخصیت فیلم، کارمند بانک می گوید دلارهای او دلار کشور موزامبیک است که ارزش چندانی ندارد. طنز قضیه این است که حداقل ریال ایران از یک دلار خارجی یعنی دلار موزامبیک ارزش بیشتری دارد.
هنر یک ابزار مهم در تحلیل و ترمیم جامعه است و به زوایای پنهان مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی در جامعه می پردازد که امکان حضور پژوهشگران کمتر است. از سوی دیگر هنر می تواند ابزار مناسبی برای قشرهای مختلفی از جامعه باشد و عملا تربیون و بلندگویی برای فریاد کردن رنج ها و مشکلات آنها باشد. بویژه اینکه اکثریت جامعه زیر بار این نوسانات و افزایش قیمت ارز قرار گرفته و زندگی عادی برای آنها غیر عادی شده است. به هرحال ورود و توجه هنرمندان و اهل سینما را به مسائل اقتصادی را به فال نیک می گیریم.