صفحه اصلی / سرخط خبرها / فربه تر از اقتصاد ایران

رحمان سعادت، عضو هیات علمی دانشگاه سمنان

فربه تر از اقتصاد ایران

کسب و کار نیوز - این روزها آنچه از اقتصاد ایران می بینیم و می شنویم، با آنچه در واقعیت ایران وجود دارد، بسیار متفاوت است.

یادداشت-

به عبارت دیگر، ماهیت حقیقی اقتصاد ایران با وضعیت ظاهری اختلاف اساسی دارد. تا زمانی که به حقایق و میزان واقعی اقتصاد ایران پی نبریم، هرگونه برنامه ریزی و هر نوع سیاست اقتصادی راه به جایی نخواهد برد. برای رسیدن به مقصود، بایستی به چند سوال پاسخ داد. سوال اول اینست که خود واقعی اقتصاد ایران چیست؟ و چه عواملی باعث شده تفاوت فاحشی بین ظاهر و باطن اقتصاد ایران ایجاد شود؟ به نظر می رسد ظاهر اقتصاد ایران به مراتب فربه تر از واقعیت آن است. دلیل این همه بزرگی کاذب اقتصاد ایران چیست و این فربهی چه آثار سویی بر جامعه و اقتصاد ایران می گذارد و چگونه ایران می تواند سایز واقعی، موثر و مفید خود را پیدا کند؟
واقعیت اقتصاد ایران چیست؟ پاسخ به این سوال آسان نیست، ولی می توان به چند روش شمای کلی از اندازه واقعی اقتصاد ایران را نشان داد. اولین شیوه این است که درآمد نفتی را از تولید ناخالص ملی کم کنیم تا میزان واقعی بدست آید. در ادامه با کم کردن درآمد نفتی از بخش های مختلف اقتصادی ایران، مصرف متناسب، سرمایه گذاری موثر، اندازه دولت مطلوب، سیستم بانکی مفید را می توان بدست آورد. اما اگر بخواهیم از واقعیت اقتصاد ایران واضح تر رونمایی کنیم، شیوه دوم می تواند راهگشا باشد. می توان گفت اقتصاد ایران چیزی شبیه به اقتصاد افغانستان فعلی است. به عبارت دیگر اقتصاد ایران، اقتصاد افغانستان باد شده است. اگر به صد یا صد پنجاه سال قبل برگردیم، تقریبا این دو کشور از نظر بافت جغرافیایی، جمعیتی و فرهنگی تقریبا شبیه بهم بودند (قبلا افعانستان جز خاک ایران بود) و اقتصاد این دو کشور بهم نزدیک بوده است. اما در طول این مدت، فاصله قابل توجهی ایجاد شده است. به نظر می رسد این فاصله به دلیل برنامه،ریزی دقیق، رشد ناشی از تولید و بهره وری نبوده، بلکه این تفاوت توسعه فعلی بین این دو کشور به دلیل درآمد نفتی سرشار ایران در قرن گذشته بوده است. البته جنگ های داخلی افغانستان در پس رفت این کشور بی تاثیر نبوده است. اگر آمار مهاجرین افغانی به ایران بررسی کنیم، این نتیجه حاصل می شود که از اوایل دهه پنجاه به ایران سیل مهاجرت شروع شده و این امر به سبب افزایش درآمد نفتی ایران بوده است. تاسیس سازمان نفتی اوپک و شوک اول نفتی موجب افزایش شدید قیمت نفت در دنیا در دهه پنجاه شمسی بوده است. با ضریب اطمینان نسبتا بالا می توان گفت در صورت نبود درآمد نفتی تفاوت زیادی بین ایران و افغانستان ایجاد نمی شد. بنابراین اگر اقتصاد افغانستان را خود واقعی اقتصاد ایران در نظر بگیرم، متوجه می-شویم که فربهی نامناسب و غیر واقعی در اقتصاد ایران پیدا شده که عملا تبدیل به معضل و مشکل شده است. در حاضر نرخ تورم ایران بیشتر از افغانستان است و نرخ بهره وری ایران پایین تر از این کشور هم سایه و این یعنی معضل.
ریشه های این معضل حاد یعنی این فربه بودن را می توان در عوامل متعدد جستجو کرد. یکی از دلایل عمده فربهی اقتصاد ایران آمار و ارقام است. در طول نیم قرن گذشته تقریبا با هر مدیری در هر دولتی گفتگو کنید ضمن تعریف و توصیف از عملکرد خود، آمارهای ارائه می دهد که فقط در جهان سوم و یا منحصراَ در ایران دیده می شود. این پدیده بسیار فراگیر است. یکی از نمایندگان تهران مجلس در بیان عملکرد خود عنوان کرده هزار روز در مجلس حضور داشته است. مدیری عنوان می کند ۲۳۵۸ ساعت در دانشگاه تدریس کرده است، اگر آمار را به دقیقه بیان می کرد به شدت عملکرد وی رشد می کرد. مدیر دیگری میزان احداث جاده را به متر در کارنامه خود ذکر می کند. این نوع آمار گرایی و آمار سازی به نوعی فربهی کاذب اقتصاد ایران شده است. اوج این سندرم آمار پرستی، در بازار سرمایه خود نمایی می کند. امروز شاهد هستیم در شرایط رکود و تحریم، شاخص بورس کشور ما رکوردهای جهانی را در نوردیده و شاخص میلیونی را ثبت کرده است که هیچ تناسبی با واقعیت رکودی اقتصاد ایران ندارد.
عامل مهم دیگر در این ارتباط وجود درآمد نفتی است که این فربهی را دامن زده است. هم در حوزه مصرف خرد و کلان و هم در حوزه گسترش ادارات و ارگان ها و در کنار بزرگ شدن دولت و بخش خصوصی رانتی نیز حجیم شده است. وجود درآمدهای نفتی زیاد، خواست شدید مدیران به ایجاد بنگاه های متعدد جهت خود نمایی فردی ، محلی و حتی ملی را امکان پذیر کرده است. مثلا تعداد دانشگاه های ایران هشتاد میلیونی از چین یک میلیارد و سیصد میلیونی بیشتر است. تعداد بانک و موسسات مالی ایران با نصف کشورهای اتحادیه اروپا برابری می کند. در حال حاضر چندین برابر نیاز واقعی اداره و سازمان وجود دارد.
عامل مزمن دیگر، افزایش حجم شدید دلالی است، که به شدت این فربهی را مضاعف و ایجاد کرده است. به ویژه این روزها به دلیل سودآوری زیاد دلالی و کاهش ارزش پول ایران ملی شدیدتر نیز شده است. سود هنگفت و سهل وصول دلالی باعث شده امروز جمعیتی زیادی از ایرانیان به فکر دلالی باشند. دلالی خودرو، مسکن، سکه، ارز و غیره، نقل محافل و مجالس این روزهاست. در سال جهش تولید، جهش دلالی خودنمایی می کند.
به هر حال نتیجه این همه موارد فوق الذکر منجر به پدیده ای عجیب شده است. در واقع آنچه از اقتصاد ایران دیده می شود یک موجود فربه نافرم است که شایسته ایران عزیز نیست. وقت آن رسیده که به واقعیت اقتصاد ایران برگردیم. همانطور بارها عنوان شده و در نام گذاری سال های اخیر بوسیله مقام معظم رهبری نیز بر آن تاکید شده است. راه رسیدن به رشد حقیقی اقتصاد ایران، تولید است. به نظر می رسد فرمول اقتصادورزی صحیح در اقتصاد ایران را پیدا کردیم، اما آنچه مورد نیاز امروز است عمل واقعی به تولید است. در سال ۱۳۹۹ که سال جهش تولید است، بیم آن می رود که سازمان های مختلف به کمک آمارسازان، آمار کاذب ارائه دهند و سال را از مفهوم واقعی خود منحرف کنند. امید است که تلاش همه اشخاص حقیقی و حقوقی در جهت تحقق واقعی جهش تولید باشد.

همچنین مطالعه کنید:

عرضه اولیه سهام نخستین شرکت دانش‌بنیان

به گزارش کسب و کار نیوز، مدیرعامل فرابورس ایران با بیان این‌که به زودی عرضه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.