به گزارش کسب و کار نیوز، هرچند آمارها نشان می دهد از ابتدای اسفند و با شیوع ویروس کرونا، خرید آنلاین از سایتهای مجازی کاهش چشمگیری یافت زیرا مشتریان بهدلیل بیاعتمادی به شرایط کار این شرکتها و نحوه تهیه، بستهبندی و ارسال کالاها از خرید آنلاین و غیرحضوری خودداری کردند تا جایی که براساس آخرین آمار، تا پایان هفته سوم فروردینماه میزان آگهیها و فعالیت این سایتها بیش از ۷۰ درصد کاهش یافت؛ اما با مرور زمان در دوران کرونا جز برخی فروشگاههای عرضهکننده کالاهای سوپرمارکتی که فروش خوبی داشتند، سایر سایتها با ریزش شدید مشتری مواجه بودند و فعالیتشان تقریبا تعطیل بود. بنابراین آنچه در این میان موجب روی آوردن مردم به بسترهای اینترنتی می شود به اعتقاد کارشناسان، فرهنگسازی، آموزش و افزایش اطلاعات مردم است. «کسب و کار» در گفتگو با دو کارشناس، این موضوع را بررسی می کند.
گذر از کسب و کارهای سنتی به اینترنتی
یلدا راهدار، نایبرئیس سازمان ملی کارآفرینی
گذر از کسب و کارهای سنتی به سمت کسب و کارهای نوین خواهی، نخواهی اتفاق می افتاد؛ چه با کرونا و چه بدون کرونا. کرونا فقط این هشدار را به مردم داد که بسترهای سنتی پاسخگوی همیشگی آنها نخواهد بود. اگر سال گذشته به صاحبان کسب و کار می گفتید که دوران کسب و کارهای سنتی تمام شده و لزوما باید به سمت مدرن شدن کسب و کارهای خود، بسترهای اینترنتی و داشتن سایت های جذاب و کاربرپسند یا یوزر فرندلی (user friendly) و استفاده از فضای مجازی مناسب حرکت کنند، خیلی برایشان ملموس و توجیه دار نبود؛ ولی با اتفاقی که افتاد، صاحبان کسب و کارهای سنتی خصوصا در بخش اصناف متوجه شدند که مسیرهای قدیمی بسیار شکننده است و خیلی زود ممکن است با هر اتفاق دیگری از این قبیل که تکرار آن خیلی هم دور از ذهن نیست، آسیب ببیند. بنابراین مهم ترین اتفاقی که در مسیر زندگی کسب و کارها در ایران با کرونا افتاد، این بود که صاحبان کسب و کار لزوم استفاده از مسیرهای نوین و مدرن را متوجه شدند؛ اما ما مشکلات اساسی در این مسیر داریم. مهم ترین مساله این است که اولا کسب و کارهای اینترنتی را فقط پلتفرم هایی می دانیم که در بسترهای مشخصی تعریف شده اند و براساس این پلتفرم ها، کسب و کارهای اینترنتی شکل می گیرد. این اتفاقی که افتاد باعث شد که اصناف به صورت سنتی به این فکر بیفتند که چطور می توانند از بسترهای موجود استفاده کنند حتی اگر پلتفرم نداشته باشند. عموما تامین مایحتاج را مارکت پلیس ها انجام می دادند؛ ولی این اتفاق باعث شد که خیلی از صاحبان اصناف به این فکر بیفتند که حتی داشتن یک پیج در اینستاگرام می تواند به آنها کمک کند که ارتباط نزدیک تری با یوزرهایشان داشته باشند، حیطه یوزرهایشان افزایش یابد، ضریب نفوذشان را افزایش می دهد و نگاه جدیدی به آنها می دهد؛ ولی از طرف دیگر مشکل این است که ما در بحث اینترنت به شدت ضعیف هستیم؛ یعنی اینترنت اصلا جوابگوی این همه فشار نخواهد بود اگر روزانه یوزرهای استفاده کننده از بسترهای اینترنتی افزایش پیدا کند. مشکل بعدی مشکل شرکت های کالارسان است. تعداد این شرکت ها خیلی کم است و اگر هم وجود دارند به خوبی و به موقع خدمات نمی دهند. بحث بعدی قیمت شرکت های کالارسان است. این موضوع که این قیمت ها، قیمت های منصفانه ای هست یا نیست و آیا به نفع مصرف کننده تمام می شود یا نمی شود، محل بحث فراوان است. بحث لجستیک هم بحث مهم بعدی است. حتی اگر شرکت های کالارسان وجود داشته باشند اینکه لجستیک این کارها را چه کسی می خواهد انجام دهد و خود این بحث لجستیک هم جای بحث است. وقت کسب و کارهای اینترنتی می خواستند کالا را به دست یوزر برسانند و حتی اگر شرکت کالارسانی نیز این وسط قرار می گرفت دسترسی شرکت کالارسان به لجستیک مناسب امکان پذیر نبود. در واقع این یک زنجیره ارزش است که می بایستی همه حلقه های آن درست عمل کنند و ما نمی توانیم فقط یک حلقه را تقویت کنیم و انتظار داشته باشیم که فرایند آخر درست عملیاتی شود. یعنی سوای بحث فرهنگی و آموزشی که می بایستی وجود داشته باشد مهم ترین مساله بسترهای مناسب است که بتواند روی این بستر حرکت مناسبی اتفاق بیفتد.
توانمندسازی کسب و کارها در مسیر تحول دیجیتال
عباس آرگون، نایب رئیس کمیسیون بازار پول و سرمایه اتاق تهران
نیازهای انسان است که به نوعی به کسب و کارها شکل و رونق می دهد و یا آنها را از رونق می اندازد. بحث کرونا یک پاندمی یا بحران جهانی همه گیر بود و فقط مربوط به یک کشور نبود. طرح فاصله گذاری اجتماعی در کشور با یک سری کسب و کارها که عملا فعالیت هایشان دال بر حضور است مثل ورزشگاه ها، سینماها، توریستی و سیاحتی و یک سری بحث های خدماتی که حضور را می طلبد و درآمدش از محل تجمع افراد است، در تضاد بود. به نوعی می توان گفت کرونا و پس از آن یک تغییر نگرش و یک تغییر اساسی به کسب و کارها خواهد داد و باید صاحبان کسب و کار خلاقانه به دنبال نگرش های جدید باشند. در ۵ تا ۶ دهه گذشته چنین موضوعی سابقه نداشته و این نقطه عطفی است و احتمالا کسب و کارهای جدیدی را شکل بدهد و یک سری از کسب و کارها از مدار خارج شوند. چون به نوعی سبک زندگی را عوض کرد. بنابراین در این سبک زندگی ممکن است نیازهای افراد متفاوت باشد و دیگر نیاز به حضور نباشد و از طریق اینترنت خرید کنند. در این حوزه باید زیرساخت های این کار تقویت و آموزش های لازم در این بحث دیده شود؛ چه در حوزه عرضه و چه در حوزه تقاضا؛ قطعا خیلی از کسب و کارها هستند که بستر فروش اینترنتی را ندارند و خیلی از افراد هم هستند که امکان خرید اینترنتی را از بعد ابزار، تجهیزات و بحث های آموزشی ندارند. خیلی از خانواده ها ابزار لازم را که فرزندان آنها بتوانند از طریق موبایل در کلاس های آنلاین شرکت کنند، نداشتند.
پیش از این تفکر دیجیتالی شدن به طور جدی نشده بود. خریدها بر مبنای کارهای روزمره انجام می شد. گرچه کسب و کارهای جدید به دنبال این بودند که خریدهای اینترنتی راه بیفتد ولی ضرورت نداشت. یعنی فرد می توانست به دو روش حضوری و اینترنتی اقدام به خرید کند و قدرت انتخاب داشت؛ ولی افراد در حال حاضر به دلیل محدودیت ماندن در خانه حق انتخاب ندارند و الزام دارند برای اینکه سلامت خود را حفظ کنند، اینترنتی خرید و فاصله اجتماعی را رعایت کنند. با توجه به این ضرورت باید این کسب و کارها و بسترها از نظر مخابراتی و اینترنتی آماده شوند و افراد نیز ابزارهای آن را داشته باشند، آموزش های لازم داده شود، عرضه کنندگان بتوانند به این فضا بیایند و کالاهای خود را از این طریق عرضه کنند. گرچه فروش اینترنتی پیش از این نیز بود؛ ولی فراگیر نبود. اینها باید احصا شوند و نسبت به تقویت آن اقدام شود و توسعه بیشتری پیدا کنند.