سرمقاله –
مشکل دیگر این است که معمولاً هیچکدام از تیمهای استارتآپی، تجربهای در مسائل کسبوکار ندارند. این افراد میخواهند تازه کار را شروع کنند. وقتی آنها تازه کار را شروع میکنند و به یکباره بزرگ میشوند، به جای اینکه ساختارهای حقوقی خود را درست کنند، بیشتر به فکر فروش بیشتر و گسترش بیشتر آن کار هستند. این موضوع باعث میشود از اصل موضوع که بحث مالکیت فکری و مالکیت صنعتی – در طرحهای صنعتی میتواند باشد- است، غافل شوند. وقتی کسی یک اختراعی دارد، ثبت اختراع میکند. دلیل این کار این است که فردا اگر شخص دیگری مدعی آن اختراع شد، شخص مخترع از نظر حقوقی بتواند ادله خود را داشته باشد و اعلام کند که من پیش از این فرد، این کار را انجام دادهام. در سازمان ثبت، مرکز مالکیت معنوی وجود دارد و کار آن این است که مشاوره و خدمات برای ثبت این مسائل در حوزههای مختلف بدهد. این ثبت از ثبت یک علامت شروع میشود تا ثبت یک طرح صنعتی؛ اما مشکلی که وجود دارد، این است که ثبت مالکیت فکری تمام این ایدهها، جای مشخصی ندارد. در حال حاضر در فرابورس موضوعاتی مطرح شده و کارهایی در حال انجام است در این مورد که روی این ایدهها ارزشگذاری کنند و براساس آن بتوانند اظهارنامهای بدهند و آنها را ارزشگذاری کنند. با وجود این هیچکدام یک موضوع مدونی ندارد که همه روی آن انجام شده باشد. بهطور مثال اگر یک شرکتی ثبت رسمی باشد، این موضوع و طرح را به عنوان یک طرح صنعتی میتواند ثبت کند و یک طرحی باشد که در واقع مالکیت آن برای آن شرکت باشد و روی آن شروع به کار کند؛ اما یک جایی باید برای ارزشگذاری روی این فکر و ایده وجود داشته باشد. اینجاست که معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری باید وارد عمل شود چون آنها نیز به آن فکر مجوز دانشبنیان بودن میدهند. آن فکر به نوعی آنجا دارد ثبت میشود؛ البته نمیتوانیم بگوییم بهطور کامل این کار صورت میگیرد؛ اما برای اینکه بخواهیم یک بعد حقوقی به آن بدهیم مطئمنا باید از راهکارهای حقوقی جلو رفت و این کار حتما باید براساس یک موضوعی پیش برود که برای همه قابل درک باشد. این تیمها نیاز به تجربه دارند که از ابتدا به آنها این مسائل گفته شود. بهطور مثال افرادی که یک ایده و فکر دانشبنیان را تبدیل به یک محصول و خدمات کردهاند، وقتی میخواهند آن را بفروشند خودشان متخصص فروش نیستند و باید ابتدا تخصص این موضوع را پیدا کنند یا بهتر این است که با تیمهای متخصص وارد کار شوند. بنابراین وقتی قرار است از ابتدا کاری را پیش ببرند حتما در این موضوع وارد این شوند که براساس آن فکر و دانشی که قرار است ایدهشان را پیش ببرند بتوانند کار خود را ثبت کنند که این ثبت کمک کند برای اینکه فردا اگر مشکلی پیش آمد یا یک مدعی وارد عمل شد، حداقل یک جایی ثبت شده باشد و بتوان به آن استناد کرد. بهترین راه این موضوع این است که متخصصان در مورد آن نظر بدهند؛ اما راههایی که وجود دارد این است که حتما مالکیت معنوی، ثبت شود و همچنین در ثبت اسناد ثبت شود که به عنوان صاحب یک ایده و فکر حداقل استنادی داشته باشند. بنابراین تا اینجای کار آن ایده ثبت شده، حالا مساله این است که این ایده چقدر ارزش دارد زیرا برای این مالکیت، ارزشگذاری مهم است. از طرف دیگر ما مشکل دیگری نیز داریم. مشکل اینجاست که میخواهید برای این ایده وامی دریافت کنید و تسهیلاتی بگیرید و آن ایده خود را گرو بگذارید. در حال حاضر کسی، ایده شما را به عنوان وثیقه قبول نمیکند و بانکها در حال حاضر تنها وثیقه ملکی را قبول میکنند؛ حتی دستگاهها و ماشینآلات کارخانه را نیز قبول نمیکنند؛ چه برسد به ایده. اگر بخواهیم سادهتر بگوییم به این صورت است که کسی یک اثر بزرگ سینمایی دارد. آیا میشود آن را به عنوان وثیقه به بانک بدهد؟ آیا بانک در مقابل آن به شما وام میدهد؟ مسلماً خیر، در دنیا تعریفی در این رابطه وجود دارد؛ اما در کشور ما تاکنون چنین مسالهای وجود نداشته است. یک اثر هنری استاد برجسته کشور را که چند میلیارد ارزش دارد، بانک به عنوان یک وثیقه قبول نمیکند چون عملا این اتفاق نبوده و نیست؛ اما میبینید در دنیا این مسائل حلشده است؛ ولی ما اینجا برای اثرهای هنری و دانشیمان ارزشی قائل نیستیم. این موضوع را در بحث نرمافزار نیز داریم و میخواهیم روی یک نرمافزار قیمت بگذاریم. وقتی روی این نرمافزار قیمتگذاری میشود باید توسط یک جایی درنهایت تایید شود و علاوه بر تایید قبول هم بشود؛ اما ما هنوز به این نرسیدهایم که برای ایده و فکر ارزش قائل شویم.