به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از ورزش سه, شاید این خبر برای خیلیها عجیب بود و شاید هم نگرانیهایی به وجود آورد چراکه سوشا مدتی بازی نکرده بود و احتمالاً عدهای فکر میکردند مکانی نمیتواند به تیم زردپوش زاگرس کمک کند اما این دروازهبان باتجربه از همان بازی اول، نشان داد از آمادگی بالایی برخوردار است و برای موفقیت تیمش از هیچ تلاشی دریغ نمیکند. همین تلاشها باعث شد یک نیم فصل متفاوت و خیلی خوب برای نفت مسجدسلیمان رقم بخورد. حالا سوشا مکانی که فقط یک «نیم فصل» با نفت مسجدسلیمان قرارداد امضا کرد، چمدانهایش را بسته و این شهر را ترک کرده است. مکانی که ظاهراً پیشنهادهای خوبی دریافت کرده، در رابطه با شرایطش، دلیل جدایی از نفت مسجدسلیمان و… صحبتهای جالبی دارد که بدون شک هواداران مسجدسلیمانی را میتواند قانع کند.
در آخرین بازیات برای نفت مسجدسلیمان مقابل شاهین بوشهر، ۲ گل خوردی اما در نهایت پیروز شدید.
من نمیخواهم بهانه بیاورم اما در بازی با تراکتور ضربهای به سرم خورد که حتی لبم ۲،۳ سانت پاره شد. در حد فاصل بازی تراکتور تا شاهین من اصلاً تمرین نداشتم و یک روز قبل از بازی آمدم. در این مدت هم مسکن و آنتیبیوتیک مصرف میکردم که لبم عفونت نکند. در واقع اصلاً شرایط بازی نداشتم و به خاطر همین خوب نبودم، که بعد از بازی هم از کادرفنی و بچهها به خاطر عملکردم عذرخواهی کردم. بازی با شاهین، بدترین بازی نیم فصل من بود. خدا را شکر اگر گل خوردیم اما در نتیجه بازی تأثیر نگذاشت و توانستیم ببریم.
روی گل اول اشتباه بدی داشتی.
من روی هر ۲ گل مقصر بودم. بهعنوان سوشا مکانی از خودم انتظار زیادی دارم. من بعد از بازی به آقای اینانلو مربی دروازهبانهای تیم هم گفتم اگر روزی سوشا مکانی چنین گلی بخورد باید حتماً تنبیه شود. به هیچ عنوان این اشتباهات قابل پذیرش نیست. هم روی گل اول و هم گل دوم. در کل بازی با شاهین روز خوبی برای من نبود.
بعد از بازی با شاهین بوشهر، در پستی اینستاگرامی از هواداران نفت مسجدسلیمان خداحافظی کردی که این مسأله برای خیلیها که نمیدانستند قراردادت تنها یک «نیم فصل» بود، عجیب به نظر میرسید.
پست من خداحافظی نبود و فقط خواستم از هوادارانی که از من و از کل تیم نفت مسجدسلیمان حمایت کردند، تشکر کنم. بچههای ما و کادرفنی هم لایق این حمایتها بودند چون نفت مسجدسلیمان فصل گذشته در خطر سقوط بود اما این فصل توانست شرایطش را به حدی برساند که همه مدعیان وقتی میخواهند مقابل نفت مسجدسلیمان قرار بگیرند، وحشت داشته باشند و مثل قبل نیایند به راحتی ببرند و بروند. این شرایط، تلاشهای جمعی تیم بود که من هم عضو کوچکی از این تیم بودم. بخش زیادی از این موفقیت به خاطر حمایت هواداران بود که حتی خارج از خانه هم تیم را تنها نگذاشتند و انرژی زیادی برای تیم گذاشتند. پست من تشکر از مردم بختیاری مسجدسلیمان است که تا آخر عمر لطفهایشان را فراموش نمیکنم.
یعنی امکان دارد در نفت مسجدسلیمان بمانی؟
این، بحث دیگری است. بحث من نه مسائل مالی است و نه شرایط دیگر. من اول فصل که با باشگاه صحبت کردم قرار بود تا نیم فصل بمانم و تا روزی هم که تعهد داشتم و توافق داشتیم به چیزی جز موفقیت تیم فکر نکردم. من در اتاقی میخوابیدم که هوا هم به زور داشت اما دم نزدم چون خودم شرایط را قبول کردم. همیشه سعی کردم متعهد باشم ولی خیلیها از من سؤال پرسیدند که چرا رفتی؟ این سؤال بحث دیگری را مطرح میکند. من بازیکن حرفهای هستم و دوست دارم برنامهریزی برای آینده و زندگی ورزشیام داشته باشم. با این شرایط، ۲ راه دارم. یا اینکه برگردم بروم نروژ چون من ۴ سال مالیات دادم و اگر ایران بمانم باید قید پاسپورت نروژیام را بزنم یا اینکه پیشنهاد خیلی خوب لیگ برتری داشته باشم که بتوانم قید نروژ را بزنم. پس اگر به نروژ رفتم که رفتم اما اگر اینطور نشد، برای ۵۰۰ میلیون و یک میلیارد برنامهریزیام را به هم نمیزنم و باید قرارداد بالای سه و نیم سال باشد که قید نروژ را بزنم. در واقع قرارداد و شرایطم باید طوری باشد که دغدغه و استرسی برای آینده نداشته باشم.
یعنی اگر باشگاهی ایرانی به شما قرارداد بلندمدت پیشنهاد بدهد، میمانی و قید نروژ را میزنی؟
باید ارزش این را داشته باشد که قید پاسپورت نروژ را بزنم. مطمئناً این مسأله از توان باشگاه نفت مسجدسلیمان خارج است که چنین برنامهریزی بلندمدتی داشته باشند. من هم بازیکنی نیستم که برای نیم فصل، آینده شخصی و ورزشیام را کلاً نادیده بگیریم چون اینطور باید دوباره زندگی را از نو بسازم و این مسأله اصلاً عقلانی و منطقی نیست. برای همین تا آخرین روزی که در نفت مسجدسلیمان بودم سعی کردم تأثیرگذار باشم تا مردم راضی باشند. فکر میکنم چیزی جز شاد کردن دل مردم ارزش ندارد که من برای آن تمام تلاشم را کردم.
گفته میشد قرار است بعد از نفت مسجدسلیمان به پیکان بروی. این مسأله ظاهراً جدی هم شده بود.
بحث همه جا جدی است و فقط پیکان و سایپا و بقیه تیمها نیست. فرکی مثل پدرم میماند و همیشه بهعنوان بزرگتر برایش احترام خاصی قائل بوده و هستم. با ایشان صحبت کردم و این مسأله را پنهان نمیکنم اما برنامهریزی و تصمیم برای آیندهام تصمیمی نیست که بخواهم به راحتی از آن بگذرم. احترام جای خود را دارد اما باز هم میگویم آیندهام مهم است و تصمیم برای فوتبال همه آیندهام را تحتالشعاع قرار میدهد. اگر تصمیمی غیر از این بگیریم به خودم و افرادی که تحتالشعاع تصمیم من هستند، خیانت کردم. پس تصمیمم برای آینده خارج از آن ۲ موضوعی نیست که گفتم.
با این شرایط به نظر میرسد بازگشت به نروژ منطقیتر است.
صددرصد منطقیتر است. لیگ برتر نروژ دو ونیم ماه دیگر شروع میشود که تصمیم دارم دوباره نروم در تمرینات پیشفصل شرکت کنم چون الان کاملاً آمادهام و در شرایط مسابقه. پس با این شرایط شاید بهتر باشد با تیمم به اردوی اسپانیا نروم اما در کل رفتن به لیگ برتر نروژ منطقی است. برای تصمیمی که میگیرم باید خیلی فکر کنم و حسابشده عمل کنم. الان شرایطی نیست که وسط بازیها و در آمادگی بروم و دوباره تمرینات پرفشار را شروع کنم. تمرینات بدنسازی پیش فصل اذیت میکند و باید ببینم چه میشود.