سرمقاله
اکنون آنچه اهمیت دارد، این است که ما به سمت صادرات کالاهای غیرنفتی پیش برویم. طبیعتا با بالا رفتن نرخ ارز، این نوع صادرات نیز باید افزایش پیدا میکرد اما به دلیل نبود زیرساختهای لازم و ظرفیتهای کافی این کار در سالجاری خیلی مشهود نبود و چندان نسبت به سال گذشته، رقم صادرات غیرنفتی افزایش پیدا نکرد. اقتصاد ایران سالهاست که با مشکلات ساختاری روبهرو است و از این محل خسارتهای زیادی را متحمل شده است؛ بنابراین هر زمان که یک جراحی اقتصادی و اصلاح ساختاری انجام شود یک فرصت تلقی میشود. حال این جراحی و اصلاحات هرچه زودترانجام شود بهنفع کشور بوده و از تداوم آثار منفی فعلی جلوگیری میکند. در شرایط فعلی که درآمدهای نفتی کشور به حداقل رسیده بهترین فرصت برای این است که ارتباط نفت و بودجه را قطع کنیم.
این درحالی است که سالها دولتهای مختلف برای کاهش وابستگی بودجه به نفت تلاش میکردند، اما اکنون میتوان با سهولت بیشتری انجام داد. سایر اولویتهایی که باید در دستورکار دولت قرار گیرد سیاستهایی است که به مهار نرخ تورم و رشد اقتصادی منجر میشود؛ بنابراین دولت برای اصلاحات ساختاری باید به سراغ بخشهایی برود که این هدف مهم را تأمین کند. اگر بتوانیم از تحریمها و مسائل و مشکلات پیشآمده نجات پیدا کنیم، شاید بتوان طی سالهای آینده فضای رونق را در کشور ایجاد کرد. اما به دلیل گره خوردن مسائل سیاسی اقتصادی نمیتوان بهراحتی پیشبینیای از وضعیت برای چند سال آینده ارائه داد. بااینحال واضح است که رشد اقتصادی منفی میشود، بیکاری افزایش پیدا میکند و تولید لطمه میخورد. همچنین شکاف درآمدی هم بیشتر خواهد شد. به همین ترتیب با کاهش صادرات نفت، ارزهای خارجی گرانتر خواهد شد و ارزش پول ملی با کاهش مواجه میشود. فضا، فضای مطلوبی نیست. شاخصها بهبود پیدا نمیکند، مگر اینکه اتفاق و تحول خاصی رخ دهد. مثلاً باید شرایطی پیش آید که سرمایهگذاری خارجی رخ دهد یا اینکه تحریمها لغو شود، به این شکل فضای کسبوکار بهتر خواهد شد و اقتصاد کشور بهبود مییابد.