به گزارش کسب و کار نیوز، در روزهای اخیر و پس از قطعی اینترنت جهانی باور همگان بر این بود که پس از صرف بودجههای میلیاردی و با گذشت بیش از ۱۰ سال از آغاز پروژه تحقق شبکه ملی اطلاعات، این پروژه هنوز به جایگاهی که باید نرسیده است؛ چراکه نتوانست سرویسدهی مناسبی به کاربران داشته باشد و این حاکی از هدررفت بودجههای میلیاردی و کمکاری وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و دیگر متولیان در طول این سالهاست دارد. بخش خصوصی نیز معتقد است در لایه شبکه و زیرساخت و برقراری خدمات پایه، نقاط ضعف زیادی وجود داشت و به همین دلیل محتوای مناسبی ارائه نشد و این موضوع باعث وارد آمدن خسارات گسترده به کسبوکارها در شرایط نبود اینترنت شد.
در همین راستا باشگاه اقتصاد دیجیتال متشکل از جمعی از کارشناسان حوزه آی سی تی در سلسله نشستهای تخصصی «دیجی گپ» به بررسی موضوع «شبکه ملی اطلاعات؛ از ادعا تا واقعیت» با حضور اساتید،کارشناسان و علاقمندان حوزه ICT و فعالان استارتاپی پرداخت.
در ابتدای جلسه یکی از کارشناسان حاضر در نشست گفت: مشکلاتی که اخیرا در حوزه آیسیتی به وجود آمد، نشان میدهد حاکمیت این حوزه بهدرستی کار نمیکند و به نحوی است که این حاکمیت توزیع درستی پیدا نکرده است. این بدان معناست که در حوزه آیسیتی قانونگذاری اجرایی و نظارت همه در دولت و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات متمرکز شدهاند و اغلب تشکلها هم تشکلهای صنفی هستند و خیلی در حوزه بحثهای حاکمیتی روی آن کار نشده است. یکی از راهها این بود که با تشکلها وارد ارتباط میشدیم تا به این حوزهها وارد شوند و مقداری کار انجام دهند. یک راهکار دیگر هم این بود که تشکلی ایجاد کنیم که به آرامی با ایجاد یک ادبیات بتوان در مورد این مباحث صحبت کرد. بنابراین هر دو راهکار را در دستور کار قرار دادیم تا بتوانیم هم با تشکلهای دیگر کار کنیم و هم اینکه در حوزه مستقیم که بحث اقتصاد دیجیتال است و سند آن هم در حال تنظیم شدن توسط دولت است بهطور مستقیم کار کنیم.
این کارشناس افزود: به همین دلیل تصمیم گرفتیم نشستهایی را اجرا کنیم تا این عناوین ناآشنا را در جامعه نهادینه کنیم. به عنوان مثال موضوع وس- ارزش افزوده- که مطرح شد و دو سال این موضوع در کش و قوس فراوان بود هنوز مردم در این رابطه آگاهی کامل ندارند. بنابراین به جای اینکه نهادهای اصلی حاکمیتی آیسیتی بتوانند این موضوعات را برای عموم مردم و رسانهها شفافسازی کنند این اتفاق نیفتاد. بنابراین بهترین کار این بود که سلسله جلساتی را برگزار کنیم تا خیلی از دوستانی که انگیزه دارند بتوانند در این موضوعات شفافسازی کنند و ذهن آحاد مردم در این رابطه آگاهی پیدا کند. سلسلهنشستهای «دیجیگپ» را به همین دلیل برپا کردیم که نخستین جلسه آن در رابطه با تحقق شبکه ملی اطلاعات از ادعا تا واقعیت است. بنابراین برای تحقق این موضوع از کارشناسان این حوزه دعوت به عمل آوردیم تا در رابطه با این موضوع اطلاعرسانی کرده و ماهیت شبکه ملی اطلاعات و ضرورت تحقق آن را ارزیابی کنند. نظرات موافق و مخالف در این جلسات مطرح میشود و اطلاعرسانی در این رابطه در سطح گسترده انجام خواهد شد.
یک کارشناس در حوزه فناوری اطلاعات که در این جلسه حضور داشت، در ادامه در رابطه با شبکه ملی اطلاعات و الزامات آن گفت: درباره ضرر و زیانهایی که در طی این ۱۰ روز مطرح شد آمارهایی متفاوتی وجود دارد که ۱۰ هزار و ۸۰ میلیارد تومان شرکتهای خدمات ارتباطی متضرر شدند و ۳ هزار میلیارد تومان نیز از حجم تراکنشهای بانکداری الکترونیک کم شد. خریدهای اینترنتی هم در همین ۳ هزار میلیارد تومان لحاظ شده است. فرض را بر این میگیریم که ارقام آن همان میزان که ذکر شد، باشد. البته رقم دیگری هم آقای ناظمی در رابطه با ضرر و زیانهای کسبوکارهای خرد و فعال در شبکههای اجتماعی مطرح کردند که آمار دقیقی هم در این رابطه وجود ندارد؛ اما شهربانو امانی، عضو شورای شهر تهران نیز اعلام کرده است که روزانه ۴ هزار میلیارد تومان بار مالی ایجاد کرده است. دبیر کمیسیون تجارت الکترونیکی نیز اعلام کرده است که تقریبا ۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان ضرر و زیان داشتهایم که احتمالا در همین ۳ هزار میلیارد تومان گنجانده میشود. اتاق بازرگانی تهران نیز روزانه ۶۱ میلیون دلار ضرر و زیانهای قطعی اینترنت را اعلام کرده است.
به گفته وی، اما در این بخش میخواهیم شبکه ملی اطلاعات را فضای فیزیکی شبیهسازی کنیم که اگر باز هم قصد داشتیم در رابطه با مولفههای شبکه ملی اطلاعات صحبت کنیم پیشزمینهای در این رابطه داشته باشیم. در فضای فیزیکی هنگامی که میخواهیم از تهران به یک شهر دیگری مثلا بندرعباس، زاهدان و یا هر شهر دیگری سفر کنیم مسیر حرکت ما اماکنی در جادهها به وسیله حاکمیت آمادهسازی شده است به نام پاسگاههای پلیس و یا پلیسراه که بین راهها هستند که وظیفه آنها تامین امنیت بین هر دو نقطه است. اگر بخواهیم از کشور خارج شویم و به کشور دیگری سفر کنیم یکسری ایستگاههای مرزی یا پاسگاههای مرزی وجود دارند که وظیفه آنها چک کردن صحت و سلامت واردشونده یا خارجشونده است. بین راه نیز یکسری ایستگاههای پمپ بنزین است که وظیفه آنها سوخترسانی به خودروهاست تا ترافیک در راهها ایجاد نشود. این کارشناس آیتی معتقد است که اگر در یک ساختار خیلی سریع بخواهیم شبکه ملی اطلاعات را شرح بدهیم این شبکه مجموعهای از خطوط ارتباطی به اضافه دو درگاه کلیدی در زیرساخت کشور است. درگاهی که مدیریت ترافیک داخل را انجام میدهد و در سند تبیین الزامات درگاه ایمن داخلی نام دارد. درگاه دیگری که ارتباط بین داخل و خارج را مدیریت میکنند که به آن درگاه ایمن مرزی گفته میشود. ساختار کلی شبکه ملی اطلاعات چیزی شبیه این حالت است. زیرساخت انتقالی که در یکسری از نقاط ترافیک داخلی را مدیریت میکند و در یکسری نقاط دیگر ترافیک داخل و خارج روی آن مدیریت میشود. وظیفه اصلی درگاه ایمن مرزی ارتباط بین داخل و خارج کشور را شفافسازی و مدیریت میکند. شفافسازی بدین معنا که در فضای فیزیکی اگر روزی از نهاد متولی موضوع سوال کنند که امسال چند نفر از کشور خارج شدند و آمار مسافرت کشور به کدام نقاط بوده است، با قطعیت صددرصد میتوان گفت که به عنوان مثال امسال ما ۲۵ میلیون سفر داشتهایم که از این تعداد ۵ درصد آسیایی بوده، ۵۰ درصد اروپایی و… . حتی آمار ریزتری هم میتوان به تفکیک کشور ارائه کرد. درگاه ایمن مرزی کشور نیز همین وظیفه را دارد. این درگاه نخست شفافسازی ترافیک بینالملل کشور است. شفافسازی بدان معناست که اگر کاربر ایرانی به گوگل، اینستاگرام، واتساپ و…. مراجعه کند درگاه ایمن مرزی با جزئیات میتواند بیان کند که چند درصد از مراجعات ترافیک بینالملل به گوگل، اینستاگرام و… به طور تفکیکشده بوده است. وظیفه گیتهای خروجی کشور نیز این است که به عنوان مثال در کشور عراق یا ترکیه جنگ یا کودتاست و کسی نمیتواند به این کشورها سفر کند. امکان مدیریت مسافرت مردم در مرزها کاملا مهیاست. امکان کنترل ترافیک در درگاه ایمن مرزی نیز باید مهیا باشد؛ یعنی اگر الان ما به این نتیجه رسیدیم که ترافیک گوگل باید باز باشد و ترافیک واتساپ نباید باز باشد درگاه ایمن مرزی این وظیفه را دارد که درگاه گوگل را باز و درگاه واتساپ را ببندد. بدین ترتیب میشود ترافیک را مدیریت کرد.
وی در ادامه توضیح داد: برای درگاه ایمن مرزی تمام اتفاقاتی را که در فضای واقعی برای پاسگاههای مرزی میتوانیم تصور کنیم میتوان تصور کرد. اینجا مسالهای مطرح میشود به عنوان مدیریت متمرکز. این بدان معناست که کسی که در وزارت کشور نشسته است به تمام ایستگاههای مرزی میتواند ابلاغ کند که از این لحظه به بعد اتباع عراقی اجازه ورود به کشور را ندارند. لازم نیست که به سر مرزها کسی را بفرستیم که مرزها را برای ورود اتباع عراقی کنترل کنند. از مرز و ایستگاههای مرزی اعلام میشود که این اتباع اجازه ورود ندارند. لازم نیست که اگر بخواهیم ترافیک گوگل، واتساپ و… را مدیریت کنیم یکییکی درگاههای ایمن مرزی را برای این کار کنترل و تنظیم کنیم. در درگاههای ایمن داخلی همه چیزهایی که میتوانیم برای پاسگاههای نظامی و انتظامی در کشور تصور کنیم برای درگاه ایمن داخلی نیز میتوان متصور شد. فقط یک نکتهای که دارد این است که در سند تبیین الزامات آمده است که ترافیک تبادل بین شبکههای اختصاصی الزاما باید از درگاه ایمن داخلی رد شود؛ اما درگاه ایمن داخلی آیایکسپی نیست. یعنی شبکهای به شبکه دیگر وصل شود که این اتفاق نیفتاده است. نقطه اعمال سیاست نیست. هرگاه آیایکسپی توانایی اعمال سیاست پیدا کرد یعنی از یک درگاه خنثی به درگاه فعال تبدیل شد میتوان آیایکسپیهای ما ویژگیهای درگاه ایمن داخلی را دارند. در سند تبیین الزامات نکته دیگری هم هست که اعلام میکند شبکه ملی اطلاعات زیرشبکههای اختصاصی دارد و هر کسی هم بخواهد شبکه اختصاصی ایجاد کند باید این امکان برایش مهیا باشد؛ اما شبکههایی که در کشور وجود دارند دو گروه هستند. یک گروه شبکهای است که با user end ارتباط دارند و خدمات به مصرفکننده نهایی میدهند و گروه دیگر شبکههای حساس و حیاتی هستند. شبکههای حساس و حیاتی باید از درگاه ایمن داخلی رد شوند و نباید از تجهیزات مشترک استفاده کنند؛ چراکه اگر یک زمانی اتفاقی افتاد که خواستیم شبکههای حساس و حیاتی را از دیگر شبکهها جدا کنیم نباید خللی در فعالیتشان ایجاد شود. این شبکههای حساس و حیاتی ویژگیهای دیگری نیز دارند. اگر زمانی لازم شد که این شبکهها از دیگر شبکهها جدا بشود در آن گروه از خدمتی که وابسته به دیگر شبکهها نیست نباید اخلال ایجاد کنیم. یعنی خدمات داخلی نباید به قطعی اینترنت وابسته باشند. بنابراین تفکیک شبکههای حساس و حیاتی از دیگر شبکهها باید در راس امور قرار داشته باشد.
در ادامه کارشناس حوزه فضای مجازی ادامه داد: یعنی در آن بخش از خدمات، هم شبکه خصوصی را باید بتوانیم جدا کنیم و هم شبکه حساس و حیاتی را. آن زمان هم که جدا کردیم، خدماتی که محتاج تعامل نیستند باید بتوانند به خدمات خودشان ادامه دهند. اینها کلیاتی است که درباره شبکه ملی اطلاعات میتوانیم صحبت کنیم که در فضای فیزیکی هم این موارد را ما داریم میبینیم. در فضای فیزیکی ارتباط بین استانها از طریق یکسری پاسگاه بینشهری انجام میشود. در فضای فیزیکی ما میتوانیم یک شهر را ایزوله کنیم بدون اینکه برای دیگر شهرها اتفاقی بیفتد. در فضای فیزیکی ما تمام نیازهایی که در یک شهر برآورده میشود را بدون اینکه نیاز به ارتباط با بقیه شهرها داشته باشیم میتوانیم برآورده کنیم. اینها ویژگیهایی هستند که در فضای فیزیکی هم در زندگی اجتماعی خودمان میبینیم. اینها ساختار کلی شبکه ملی اطلاعات است. وقتی میخواهیم درباره شبکه ملی اطلاعات صحبت کنیم درباره یک شبکهای جدای از شبکهای که هست، صحبت نمیکنیم. درباره همین شبکهای صحبت میکنیم که «اسنپ»، «بانک ملت»، «بازی آمیرزا» و… روی آن اجرا میشود. شبکه ملی اطلاعات قرار نیست یک فیبرکشی دوباره باشد. همین شبکه است. تنها نکته آن، این است که آیا همه شبکه ملی اطلاعات را باید وزارت ملی ارتباطات و فناوری اطلاعات ایجاد کند؟ خیر، ما وقتی میخواهیم ساختمانی را بسازیم این ساختمان یک کارفرما، یک پیمانکار و یک مهندس ناظر دارد. کارفرمای شبکه ملی اطلاعات جمهوری اسلامی ایران است؛ یعنی در حکم اول و دوم شورای ملی فضای مجازی رهبر معظم انقلاب در هر دو بند شبکه ملی اطلاعات را مشخصا به عنوان پروژه اولویتدار جمهوری اسلامی ایران در بند ۵ نام برد. در حکم دوم در بند ۵ رهبر معظم انقلاب میفرمایند که طرح توسعه شبکه ملی اطلاعات در شورایعالی فضای مجازی باید به تصویب برسد و ناظر این شبکه هم مرکز ملی فضای مجازی است. پس کارفرما جمهوری اسلامی ایران و مجری وزارت ارتباطات و ناظر مرکز ملی فضای مجازی است؛ اما در یک ساختمان وقتی میخواهند ساختمان را اجرا کنند همه ساختمان را یک نفر اجرا نمیکند. بخشهای مختلف را به متولی و متخصص مربوطه واگذار میکنند. در شبکه ملی اطلاعات نیز همین مساله صادق است. شما در نهایت ساختمان را از مجری میخواهید. بنابراین درنهایت شبکه ملی اطلاعات را از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات میخواهند؛ اما وزارت ارتباطات متولی ایجاد همه شبکه ملی اطلاعات نیست. یک جایی فیبرکشی میخواهد، یک جایی خدمات هویت میخواهد، یک جایی خدمات سالمسازی میخواهد، یک جایی خدمات DNS میخواهد و به همین ترتیب. هر کدام از اینها بازیگر مخصوص خودش را دارد و هر بخشی از اینها اقتصاد مربوط به خودش را دارد؛ اما خانه ساختن همه این موارد را کنار هم قرار میدهد؛ یعنی اگر CDN در کشور رشد نمیکند به این دلیل است که یک بخشی از شبکه خوب کار نکرده است که ما هنوز به خدمت CDN نیاز پیدا نکردیم. اگر ۳G و ۴G کشور خوب کار میکند؛ اما اینترنت ثابت خوب کار نمیکند؛ یعنی اینکه ارتباطات سیار ما خوب کار میکند؛ اما ارتباطات ثابت ما مشکل دارد. پس مجری شبکه ملی اطلاعات وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است؛ اما همه بخشهای شبکه ملی اطلاعات را وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نباید و نه میتواند درست کند. تا زمانی که نگاه تولیگری بر سیستم حاکم باشد، این نگاه که همه شبکه ملی اطلاعات را باید وزارت ارتباطات ایجاد کند وجود دارد؛ یعنی مثلا اگر کسی میگوید شبکه ملی اطلاعات را وزارت ارتباطات فراهم نکرده است باید بگوییم که از وجه مجریگری دارید سوال میپرسید یا از وجه تاسیس آن؟ اگر نگاه شما مجریگرایانه است یعنی میگویید وزارت ارتباطات مجری بوده است جمهوری اسلامی وزارت ارتباطات را به عنوان مسئول تحویل شبکه ملی اطلاعات میشناسد، بله حرف شما درست است؛ اما اگر از این طرف قضیه میخواهید نگاه کنید که وزارت ارتباطات باید سیم بکشد و CDN درست کند، DNS هم درست کند، این نگاه نگاه اشتباهی است؛ ولی معماری و طراحی شبکه ملی اطلاعات که نقطه کلیدی و جایی است که کارفرما میتواند دست روی آن بگذارد؛ یعنی جمهوری اسلامی ایران در بند ۵ حکم دوم شورایعالی فضای مجازی گفته طرح توسعه شبکه ملی اطلاعات باید در شورایعالی فضای مجازی به تصویب برسد و توسط مرکز ملی فضای مجازی نظارت شود. آن جایی که حاکمیت میتواند دست ببرد به شبکهای که شما میگویید ۸۰ درصد محقق شده است شبکه من نیست و شبکه مطلوب من نیست، طرح توسعه شبکه ملی اطلاعات است. مسئول تدوین طرح توسعه شبکه ملی اطلاعات و هر پروژه دیگری مجری پروژه است. سند نیازمندیهای شبکه ملی اطلاعات در سند تبیین الزامات شبکه ملی اطلاعات از طرف حاکمیت به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ابلاغ شده است. آن چیزی که جمهوری اسلامی ایران دنبال آن است، این چیزی است که در سند تبیین نوشته شده، وقتی مجری میتواند بگوید که من شبکه ملی اطلاعات را محقق کردم که سند تبیین الزامات را بتوانیم چک و تیک کنیم و بگوییم این درست است و این درست نیست. بعد در معادلات ریاضی یا هر چیز دیگری وزندهی میکنیم تا به توافق برسیم که آیا ۸۰ درصد محقق شده یا ۲۰ درصد؛ اما لازمه اینکه ۸۰ درصد یا ۲۰ درصد بوده، وجود طرح توسعه است که اگر در صحبت کارشناسان و مسئولان مرکز ملی فضای مجازی نگاه کرده باشید مانند دکتر آسوشه یا مصاحبه آقای انتظاری که یک مقالهای در پیوست نوشته بودند، هر دو نفر گفتند که سند طرح توسعه شبکه ملی اطلاعات هنوز تدوین نشده است. وقتی طرح توسعه شبکه تدوین نشده است وزارت ارتباطات به جای ۸۰ درصد میتواند بگوید ۹۸ درصد محقق شده و هیچ کسی هم نمیتواند این ادعا را رد کند زیرا قابل سنجش نیست.
از طرف دیگر میگویند ۸۰ درصد نیست و ۲۰ درصد است. این در حالی است که اینها نیز اشتباه میکنند. زیرا طرحی نیست که براساس آن بگویید ۲۰ درصد است یا ۸۰ درصد. تنها میتوان واضحات و محکمات سند تبیین الزامات را بیان کرد. سند تبیین الزامات دو بخش دارد، ویژگیهای کارکردی و غیرکارکردی. ویژگیهای کارکردی شبکه ملی اطلاعات در بخش ۴-۴ سند تبیین الزامات آمده است. در بخش ۴-۴ سند تبیین الزامات میگوید خدمات شبکه ملی اطلاعات ۴ گروه هستند. گروه اول خدمات ارتباطی، گروه دوم خدمات پایه کاربردی، گروه سوم خدمات سالمسازی و امنیت و گروه چهارم خدمات پشتیبانی از رصد کمی، کیفی و هوشمندی تجاری. این ۴ گروه خدمت به عنوان ویژگیهای کارکردی شبکه ملی اطلاعات نقطه مطالبه مستقیم است. سایر بخشها که در مورد امنیت صحبت میکند تا زمانی که طرح توسعه نباشد نمیتوان آن را اندازهگیری کرد. وزارت ارتباطات هم نمیتواند بگوید این بخشها از شبکه تکمیل شده است. در حال حاضر گزارش میگوید ما براساس سند تبیین الزامات این کار را کردیم. خود وزارت ارتباطات گفته که من ۸۰ درصد این شبکه را فراهم کردهام؛ ولی مبنا ندارد. در خدمات ارتباطی میگوید خدمات شامل میزبانی، فضای مشترک تجهیزات ارتباطی و انواع خدمات دسترسی و خدمات ترانزیت بینالملل و تبادل همتا به همتا، شبکههای توزیع محتوا (CDN)، خدمات انتقال داخلی ترافیک که در پیوست ۲۱ توضیح داده است میگوید مهمترین خدمات پایه کاربردی شبکه ملی اطلاعات به این شرح است: خدمات مراکز داده مانند میزبانی و ذخیرهسازی، خدمات نام و نشانگذاری یا همان DNS، جویشگر، رایانامه، پیامرسانهای ارتباطی و مراکز تبادل اطلاعات و خدمات ابری. خدمات امنیت هم که یکی از موارد آن موضوع هویت است و بقیه موضوعات. در حال حاضر مشخصا وقتی درباره شبکه ملی اطلاعات میخواهیم صحبت کنیم میتوانیم درباره واضحات شبکه ملی اطلاعات که در سند تبیین الزامات آمده است صحبت کنیم.
در هفته قبل نخستین اتفاقی که افتاد، این بود که همه گفتند شبکه نداریم. همه کاربران حرفهای گفتند شبکه داخل داریم. اولین مسالهای که در کشور در حال حاضر با آن درگیر هستیم، این است که مردم اینترنت و بودن یا نبودن شبکه را به چند ویژگی میشناسند. اولین مورد آن گوگل است. وقتی فرد موردی را در کروم جستجو میکند؛ اما نتیجهای نمیگیرد، میگوید شبکه من قطع است. موتور جستجو درگاه ورودی همه کاربران به فضای مجازی است. مورد بعدی شبکههای اجتماعی و پیامرسانهاست. وقتی کاربری واتساپ را باز میکند و میبیند پیغام نمیدهد، میگوید شبکه ندارم. این در حالی است که شبکه داخل بود. در این قضیه مقصر بخشی، وزارت ارتباطات است و مقصر بعدی، بقیه دستگاهها مثل صداو سیما، ارشاد و سازمان تبلیغات هستند. آن بخش بزرگ و مهمش این است که ما در آموزش و پرورش وقتی کتاب کار با فضای مجازی را به دانشآموزان کلاس چهارم به بالا یاد میدهیم اولین چیزی که از فضای مجازی به او آموزش میدهیم، گوگل است؛ ولی ما به او شیوه استفاده از «پارسیک» را آموزش نمیدهیم. در سازمان صدا و سیما وقتی میخواهد لینک معرفی کند میگوید آن آدرس را در گوگل جستجو کنید.
با این اوصاف طبیعی است وقتی گوگل قطع شود مردم فکر کنند کل شبکه قطع است. آن بخشی از تقصیر که مربوط به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است این است که جمهوری اسلامی ایران در سند تبیین اطلاعات گفته که باید وابستگی به خدمات خارجی نداشته باشیم. وقتی محتوا و کاربر در داخل کشور است مسیر دسترسی کاربر داخل به محتوای داخل نباید معطل خدمت خارجی باشد. دسترسی کاربر داخل به محتوای داخل نباید محتاج گوگل باشد. باید برنامه توسعهای برای موتور جستجو میبود، باید فضای فرهنگسازی و آموزش عمومی اتفاق میافتاد، باید مهاجرت کاربر در مرزهای جغرافیایی ما از گوگل به «پارسیک»، از گوگل به «پارسیجو» اتفاق میافتاد که اگر روزی مجبور شدیم به خاطر حفظ امنیت، اینترنت کشور را قطع کنیم، کاربر کشور فکر نکند شبکه او قطع است و ما دو روز هیچ تراکنش مالی در کشور نداشته باشیم چون گوگل کار نمیکند؛ ولی درگاههای بانکی کار میکردند. اولین مساله این است که ما در هفته گذشته نقطه ورود کاربر به فضای مجازی را قطع کردیم. در صورتی که اگر درگاه ایمن مرزی ما به شکل بلوغیافتهای در شبکه وجود داشت که ترافیک گوگل را از اینستاگرام یا ترافیک گوگل را از یوتیوب جدا میکرد بهراحتی میتوانستیم از گوگل استفاده کنیم و «پارسیجو» زیر بار ترافیک نمیخوابید؛ اما میتوانستیم ترافیک را از بقیه برنامهها جدا کنیم و گوگل را در اختیار مردم قرار دهیم. گوگل هم هر کدام سایت داخلی است نشان کاربر بدهد و هر کدام خارجی است نشان ندهد.
اما وقتی شبکه بلوغ نیافته است آنگاه مجبورید کل شبکه را ببندید، وقتی پروفایلینگ شبکه اتفاق نمیافتد، وقتی مدیریت ترافیک در لب مرز انجام نمیشود، آنگاه شما راهی ندارید جز اینکه اینترنت را ببندید. این دقیقا همان نقطهای است که در حال حاضر در فضای رسانهای جای بین شاکی و متشاکیعنه در فضای رسانه دارد عوض میشود. شما باید کاری میکردید که نهاد امنیتی مجبور نشود کل شبکه را ببندد. اگر امکان تفکیک ترافیک وجود داشت اگر یک موتور جستجوی داخلی ولو ناقص وجود داشت که هیچگاه این اتفاق نمیافتاد. نکته بعدی این است که میزان وابستگی در سند تبیین الزامات میگوید هر کاری در فضای مجازی انجام میشود باید حول این ۷ کار باشد. تاکید بر ویژگیهای ذیل در ارائه خدمات توسط شبکه ملی اطلاعات: غلبه میزان ترافیک و خدمات داخلی به خارجی، عدم وابستگی اساسی به خارج در خدمات کلیدی یا پرمصرف، عدم خروج ترافیک خدمات ارتباطی یا پایه کاربردی شبکه ملی اطلاعات از کشور به استثنای خدمات ارتباط با شبکههای خارجی، تامین امنیت در مدیریت منابع و زیرساختهای شبکه ملی اطلاعات.
کارشناس دیگری در ادامه بحث افزود: از جمله مغالطات وزارت ارتباطات که سوءتفاهمهایی ایجاد کرد، تعریف این وزارتخانه از لایههای شبکه ملی ارتباطات است. وزارت ارتباطات شبکه ملی اطلاعات را سه لایه زیرساخت، خدمات، محتوا میداند. از سوی دیگر شورایعالی فضای مجازی میگوید فضای مجازی چهار لایه زیرساخت، خدمات، محتوا و کاربر است. در حالی که باید تاکید کرد شبکه ملی اطلاعات فقط شامل زیرساخت است و چیز دیگری نیست. اینترنت، اسنپ و تجارت الکترونیک، سلامت الکترونیک، دولت الکترونیک هم یک خدمت است. همه خدمات بر بستر شبکه ملی اطلاعات عرضه میشود. برخلاف تعریف وزارت ارتباطات، شبکه ملی اطلاعات سه لایه نیست، تنها یک لایه است. اما وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات شبکه ملی اطلاعات را به کل فضای مجازی تعمیم میدهد. با این تعمیم شبکه ملی اطلاعات موازی این اینترنت شده و این سوءتفاهم ایجاد میشود که ما میخواهیم یک اینترنت جدید بسازیم.
حرف وزارت ارتباطات این است که در لایه زیرساخت کارهایی که لازم است، انجام داده و باید بخش خدمات و محتوا پاسخگو باشد که چرا این زیرساختی که برای من فراهم کردند محتوا و خدمت ندارد. در حالی که متولی خدمات وزارت ارتباطات است.
این کارشناس ادامه داد: وقتی شما شبکه ملی اطلاعات را متشکل از زیرساخت و خدمت و محتوا فرض و مدلسازی میکنید، شبکه ملی اطلاعات را به کل فضای مجازی تعمیم میدهید و وقتی شبکه ملی اطلاعات به کل فضای مجازی تعمیم داده شود، شبکه ملی اطلاعات همان اینترنت خواهد بود. اما وقتی شبکه ملی اطلاعات تنها زیرساخت باشد، دستگاه متولی خدمات و محتوا باید جواب پس بدهد که چرا با اینکه زیرساخت فراهم نیست، محتوا و خدمات به کشور نیامده است.
متولی اجرا و جواب دادن در خصوص زیرساخت، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است. رگولاتور خدمات دیجیتال وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است. البته اگر این اقدام را در حوزه مسئولیتی خود ببیند. در غیر این صورت بحث چیز دیگری است که باید تاکید کرد این امر در شرح وظایف وزارت ارتباطات هست. به بیانی دیگر رگولاتور خدمات، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است. بخشی از رگولاتور محتوا بر عهده وزارت ارشاد و بخشی دیگر هم بر دوش صدا و سیماست. اما توسعهدهنده محتوا نه صدا سیما و نه وزارت ارشاد، بلکه بخش خصوصی است. باید دانست که بازیگر با رگولاتور متفاوت است. رگولاتور قواعد و مقررات را تنظیم میکند و روی صحت قواعد و مقررات نظارت دارد. اما مجری فرد دیگری است.
یکی از جامعترین سندهایی که در کشور نوشته شده، سند تنظیم الزامات است که البته بعید بود چنین سندی از شورایی بیرون بیاید. گفته میشود ۸۰ درصد زیرساخت فراهم شده است و مسئولان خدمات و محتوا باید پاسخگوی خدمات و محتوا باشند. همانطور که گفتیم رگولاتور خدمات وزارت ارتباطات است. یعنی این وزارتخانه باید مسئولیت خود را در برابر رگولاتوری خدمات مشخص کند یا صراحتا بگوید رگولاتور خدمات نیست که بعد پیرو همین پیگیر شورایعالی مجازی را باشیم و بگوییم متولی خدمات الکترونیک در کشور چه کسی است؟ یا وزارتخانه قبول کند که متولی خدمات است که در آن صورت باید از آن سوال شود که رگولاتوری حوزه خدمات چقدر چابک است؟ برای چند گروه از خدمات، رگولاتوری انجام داده؟ چه بخشهایی از خدمات فضای مجازی کشور قاعده و قانون دارد؟ مثلا رگولاتوری حوزه Data center یک خدمت پایهای متعلق به زیرساخت هم هست. ما دو مدل داریم؛ یکی مواجهه فعال یکی مواجهه. منفعلانه مربوط به زمانی است که نمیدانیم خدمات ابری چیست و مثلا میگوییم استارتآپی خدمات ابری آورده و وجوه مختلف آن را مشخص کند تا ببینیم خدمت ابری چه زیر و بمهایی دارد؟ کجا به IC وصل میشود؟ و… تا یک استاندارد ساخته شود که از این پس به کسی قصد راهاندازی خدمات دارد، بگوییم این استاندارد خدمات ابری در کشور است و در این راستا باید این اقدامات انجام شود. زمانی اما مواجهه فعال داریم مثلا به فلان کارمند که حقوقبگیر است، بگوییم چیزی به اسم خدمات ابری در جهان هست که میتواند آن را در استانداردهای جهانی هر جایی که استاندارد تولید شده، ببیند که در مورد خدمات ابری چه استانداردهایی تهیه شده تا اگر روزی کسی گفت قصد راهاندازی خدمات ابری دارد، اطلاعات آن موجود باشد. اما در حال حاضر بخش زیادی از خدمات پایه که در حوزه زیرساخت وجود دارد، مجوز ندارد. یعنی هر کس میتواند Data center راهاندازی کند. مفهوم شبکه ملی اطلاعات به اندازه کل فضای مجازی توسعه داده شده است. یعنی تحقق شبکه ملی اطلاعات معادل است با امکان قطع اینترنت. به نظر من این مسئله کاملا رد شده است. اتفاقا این سبک از مدلسازی شبکه ملی اطلاعات غلط است و همین امر سوءتفاهمها را ایجاد خواهد کرد.
تحقق شبکه ملی اطلاعات منجر به عدم دسترسی کاربران به اینترنت بین المللی نمی شود
مغلطه اساسی در تعریف شبکه ملی اطلاعات
کسب و کار نیوز- متولیان زیرساخت شبکه ملی اطلاعات تحقق شبکه را مترادف با قطع دسترسی به اینترنت بین الملل تعریف نکنند .