یادداشت-
ما در اکوسیستم دانشبنیان هستههای مختلف، شتابدهندهها، VCها و CVCها و فرشتگان را داریم. همه این مباحث در کشورهای دیگر امتحان شده و جواب داده است. ما باید تمام این بخشها را برای اینکه این اکوسیستم ایجاد شود داشته باشیم چون همه مسیرهای نوآوری و توسعه شرکتهای دانشبنیان از یک راه مشخص نمیگذرد. شرکتهای کوچک، شرکتهای بزرگ و شرکتهایی که حول یک سیستم هستند باید جمع شوند و خدمات بگیرند. کارخانههای نوآوری هم یکی از مکانهایی است که میتواند به این شرکتها کمک کند و از یک حیث میتواند نقش شتابدهندهها را ایفا کند و از حیث دیگر برای آنها امکانات مشترکی فراهم کند. جوانهایی که ایده دارند در این کارخانهها خیلی راحتتر و سریعتر میتوانند به آن نتیجهای که میخواهند برسند چون فضایی که آنها در آنجا رشد میکنند بسیار مهم است و ریسکهای آنها زیاد است. شرکتهایی که به سه سال اول میرسند تقریبا حدود ۲۰ درصد هستند و بعد از بین میروند. ما باید با کمک این کارخانهها این درصد را افزایش دهیم. کارخانهای که در حال حاضر در میدان آزادی راهاندازی شده کارخانهای متروکه بوده است. درواقع این کارخانهها با حمایت دولت ایجاد میشوند و مثلا در مشهد این کارخانه نوآوری توسط شهرداری مشهد ایجاد شده است. شتابدهندهها از ایجاد کارخانه نوآوری استقبال میکنند چون کارخانههای نوآوری فضاهایی به آنها میدهند. از بین این ایدهها شتابدهندهها عدهای را برای حمایت مستقیم انتخاب میکنند و تحت نظر خود میگیرند. در آن مدت شتابدهندهها درصد موفقیتشان هم بالاتر میرود؛ ولی الان درصد موفقیت آنها پایین است چون در حال حاضر شتابدهندهها نمیتوانند از پس هزینه همه این استارتآپها بربیایند. محرک اصلی ایجاد کارخانه نوآوری بخشهای عمومی هستند. مثلا در تهران معاونت علمی کارخانه نوآوری آزادی را ایجاد کرده است. در مشهد شهرداری مشهد این کار را کرده است؛ یعنی اینها را معمولا نهادهای عمومی راهاندازی میکنند؛ ولی در مدیریت و در نظارت بر آن شتابدهندهها را دخیل میکنند. حالا خود آن شتابدهندهها چون ذینفع هستند حاضر هستند بیایند و در آنجا رایگان خدمات بدهند یا حتی خود نیز هزینه میکنند. در حقیقت متولی اصلی عمومی است. اگر ما آنجا چند شتابدهنده داشته باشیم بین آنها هم رقابت ایجاد میشود.