یادداشت –
یا باید موضوعی به صورت اساسی در اسناد بالادستی کشور که فرایند تدوین منظمی طی کرده است مطرح شود، مثلا فرض کنید در مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی مطرح شود و یا از سمت سران قوا باشد یا در قوانین مالیاتی کشور یا در قوانین بودجهای کشور جانمایی شود. هر طرحی جز این هیچ کارآمدیای نخواهد داشت. نتیجه چندین جلسه با تشکلها و شرکتهای مختلف و پرسیدن مسائل آنها هیچگاه منجر به یک برنامه موثر برای پیشبرد کسب و کار آنها نمیشود. پیشنهاد من این است که نمایندگان محترم مجلس به جای این کار، وقت و انرژی خود را روی قانون تجارت بگذارند و هر چیز را که میخواهند اعمال و اصلاح کنند باید ابتدا به سراغ اصلاح قانون تجارت بروند. اگر یک قانون تجارت خوب و جامع داشته باشیم همه این موارد را پوشش میدهد و به همین دلیل به این کار اعتقادی ندارم. ما نمیتوانیم قوانین متعارض داشته باشیم. برای تسهیل فعالیت این کسب و کارها باید قانون تجارت را درست و اصلاح کنند و هر بندی لازم است در قانون تجارت بیاورند. یا قانون مالیاتها را به درستی تعبیر کنند. ما از یک طرف میخواهیم روی تسهیلگری کار کنیم، از آن طرف چند قانون دیگر میگذاریم که اینها هر کدام یک سد و مانع جدیدی ایجاد میکند. بنابراین باید ترجیح بدهیم که یک کار انجام شود و آن کار خوب انجام شود به جای اینکه مداوم قانونهای زیاد و متعارض و متناقض داشته باشیم. در قانون تجارت خیلی از الزامات کسب و کارهای نوین دیده نشده است. مثلا در بحث ورشکستگی، فعالیتهای کسب و کاری قبل از تاسیس شرکت موانعی برای این کسب و کارها وجود دارد و به همین دلیل این اکوسیستم نمیتواند در کشور ما شکل بگیرد. مثلا یک وزارتخانه طرح «نوآفرین» را مطرح میکند؛ ولی واقعیت این است که بهطور جدی بقیه ارکان از این طرح حمایت نمیکنند.