مینا حسینی
به گزارش کسب و کار نیوز، این در حالی است که عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی گفت: مجلس شورای اسلامی ۳ هزار میلیارد تومان به صندوق حمایت از شرکتهای دانشبنیان تخصیص داد، اما مسئولان سیستم بوروکراسی بسیار سختی را فراروی نخبگان گذاشتهاند. جبار کوچکینژاد افزود: «مسئولان صندوق حمایت از شرکتهای دانشبنیان سیستم بوروکراسی بسیار سختی را طراحی کرده و فراروی نخبگان گذاشتهاند و این بزرگترین مشکل برای فعالیتهای نخبگانی است». عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی پراکندگی متولیان حامی شرکتهای دانشبنیان را از دیگر موانع پیشروی این شرکتها عنوان کرد و گفت: «بنیاد ملی نخبگان، وزارت علوم و معاونت علمی رئیسجمهور از متولیان شرکتهای دانشبنیان هستند و هرکدام سیاست خاص خود را دنبال میکنند.» ایشان به ایجاد زیرساختهای قانونی در خصوص شرکتهای دانشبنیان و رفع موانع پیشروی آنها اشاره و گفتند: «تأکید کردهایم که محیط کسبوکار باید اصلاح شود مثلا مجوزی که باید ظرف یک هفته صادر شود، ۶ ماه زمان نبرد، موازیکاریهای غلط حذف و انحصار برداشته شود.» «کسبوکار» در گفتگو با یک کارشناس معضلات این کار را بررسی میکند.
دولت به تسهیلگری قوانین و حذف پروتکلهای بروکراتیک بپردازد
ایمان جلیلی، فعال حوزه کسبوکارهای نوپا
بوروکراسی در مسیر شرکتهای دانشبنیان از اینجا سرچشمه میگیرد که دولت خودش را موظف میکند به اینکه به حمایت کردن از کسبوکارهای نوپا، استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان بپردازد؛ اما متاسفانه جایی را که هدف گرفتهاند خیلی درست نیست؛ یعنی دولت کمکی که میتواند بکند، در تسهیلگری قوانین و حذف همین پروتکلهای بروکراتیک است؛ اما مدل را روی حمایتهای مالی، وام و… آورده است. این باعث دو اتفاق میشود؛ یکی اینکه آن بوروکراسی که همه میخواستند از آن فرار کنند همچنان سر جای خود هست و شرکتهای دانشبنیان برای اینکه بتوانند از تسهیلات استفاده کنند و معافیت مالیاتی بگیرند و در بخش بیمه بتوانند یکسری تسهیلات را استفاده کنند باید فرایندی سنگین و پیچیده که نه تخصصی در آن دارند و نه اصلا به خاطر اینکه درگیر آن نشوند رفتهاند به سمت استارتآپ زدن؛ ولی گرفتارش میشوند و مجبور میشوند کلی زمان، هزینه و ریسک را به جان بخرند تا از آن تسهیلات استفاده کنند. مهمترین اتفاقی که باید در اکوسیستم استارتآپی ایران بیفتد، این است که نقش نهادهای تصمیمگیر و اجرایی از جنس دولت تا آن جایی که میشود در پروسههای اجرایی کمرنگ شود. اگر دولت پایش را از اکوسیستم استارتآپی بردارد، این شرکتها خودشان راهشان را پیدا میکنند و میتوانند خیلی بهتر و سریعتر کار کنند؛ به شرطی که دولت در حیطه کاهش بوروکراسیها و مجلس هم در حیطه تسهیل قوانین که کسبوکارها را تسهیل میکند، کمک کنند وگرنه حمایت نقدی، وام و… همان نتیجهای دارد که در حال حاضر آن را میبینیم. اولا یک عده پیدا میشوند که کارشان این میشود که از این وامها استفاده کنند و در نهایت آن کسبوکار واقعی راه نیفتد و آن عده که واقعا نیازمند هستند و میخواهند از آن استفاده کنند دستشان به جایی بند نیست. نکته این است که یک استارتآپ براساس چابکی بهوجود میآید؛ اما از این مدل درکی در بدنه دولت نیست. با وجود اینکه معاونت علمیوفناوری ریاستجمهوری در چند سال اخیر کارهای خوبی کرده؛ ولی بدنه دولت سنگین و پیچیده، بروکراتیک و سنتی است و قوانین قدیمی دارد و بهروزرسانی نشده است و وقتی یک استارتآپ با آن مدل فکری میخواهد از تسهیلاتی که دولت با این مدل فکری دارد به او میدهد استفاده کند، گرفتار مشکلاتی میشود. در حالی که در کشوری مثل سنگاپور که به عنوان بستر مناسب برای استارتآپها مطرح است، شما در نصف یک روز یک شرکت ثبت میکنید؛ ولی در ایران این کار هیچگاه شدنی نیست. این ذهنیت در بدنه سنتی دولت ماست که با مدل فکری ۲۰ سال پیش دارد کار میکند. جاهای کوچکی مثل معاونتهای وزارت آی.سی.تی یا خود معاونت علمی سعی کردهاند کارهایی بکنند؛ ولی باز مدل، مدل رفتار دولتی است و رفتار دولتی یعنی اینکه بیایید از ما مجوز بگیرید، درخواستهایتان را به ما بدهید و بیایید وامهایتان را از ما بگیرید. این کار طبیعتا یک ترافیکی را به سمت شاخه خاصی از دولت میآورد که دولت نمیتواند آن را هندل کند و چابکی هم در آن وجود ندارد. بهترین کار این است که دولت خود را متولی این کار نداند و کنار برود. کاری که از دست دولت برمیآید در قدم اول این است که کاری نکند و دوم اینکه در حیطه تسهیلگری قوانین و پروتکلها و فرایندها به استارتآپها کمک کند. آنچه در این اکوسیستم در حال روی دادن است این است که وقتی ماموریت ما کارآفرینی میشود، وقتی ماموریت ما به عنوان نهاد حاکمیتی اشتغالزایی میشود و از آن روشهای قاعدهمندی که باید اشتغالزایی بکنیم نمیتوانیم این کار را بکنیم، طبیعتا میرویم به سمت حوزههایی که میشود لیبل اشتغالزایی روی آن زد. برای همین شروع میکنیم کارخانههای نوآوری درست کردن و مرکز نوآوری راه انداختن و… یعنی یکسری فضای فیزیکی ازکارافتاده را میگیریم و طراحی میکنیم و تبدیلش میکنیم به مراکز نوآوری و هرچند نفری که آنجا مشغولند میگوییم برای آنها کارآفرینی اتفاق افتاده است. یکسری عدد و رقم جذاب در این فضا وجود دارد که همه دوست دارند بهسراغ آن بروند و به همین دلیل در اکوسیستم استارتآپی ایران، سرمایهگذارانی میبینید که به نظر میرسد هیچ سنخیت و ربطی ندارند یا در خیلی از مجموعههای دولتی یا خصولتی، نهادهای سرمایهگذاری ایجاد شدهاند که دارند روی استارتآپها سرمایهگذاری میکنند بدون اینکه هیچ دانشی داشته باشند.