مینا حسینی
به گزارش کسب و کار نیوز، این حلقه واسط بعضی وقتها خیلی محکم نیست. درحالحاضر، فینتک در حال دیجیتالی کردن خدمات مالی خرد از طریق بسترهای تأمین سرمایه جمعی، مشاورهای رباتی برای برنامهریزی بازنشستگی و ثروت، نرمافزارهای پرداخت همراه، کیفپولهای همراه و مواردی ازایندست است. فینتک دسترسی به فرصتهای سرمایهگذاری جایگزین و خصوصی، بهعلاوه بسترهای وامدهی آنلاین را فراهم کرده است. بااینحال، با وجود رونق روزافزون فینتک، بانکها تأثیر بسزایی نگرفتهاند. دلیل اصلی آن است که فینتک و بانکها مکمل یکدیگر هستند. بانکها متوجه شدهاند که فناوری یک سرمایه راهبردی است و باید جدی گرفته شود. بحث فناوریهای مالی دو سه سالی است که در کشورمان مطرح شده است. مشکلات و چالشهای بسیاری بر سر راه فینتکها وجود دارد که باعث کندی روند پیشرفت آنها شده است؛ مهمترین مشکل عدم وجود یک تعریف روشن و واضح از فینتک است. تعریف مدیران ارشد شبکه بانکی فاصله زیادی با تعریف یک استارتآپ از فینتک دارد و در ادامه، مدل کسبوکاری بانکها و استارتآپهای فینتک را تحتالشعاع قرار میدهد. اگر بخواهیم تعریفی از استارتآپهای فینتک در سطح بینالمللی ارائه دهیم، میتوانیم بگوییم فینتکها شرکتهای کوچک و چابکی هستند که بدون سرمایه اولیه و با اتکا به فناوری اطلاعات، سرویسها و خدماتی در حوزه خدمات مالی ارائه میدهند؛ آنها با فعالان بزرگ این صنعت رقابت میکنند و تهدیدی برای آنها به حساب میآیند. فینتک در ایران هیچ فرق اساسی با دنیا ندارد و تنها تفاوت آن، اضافه شدن یک پارامتر مهم به نام رگولاتوری است که به مدل کسبوکار شرکتها و نوع فعالیت آنها جهت میدهد. این مسئله باعث میشود آن آزادی عملی که در فضای بینالمللی وجود دارد را نداشته باشیم. رگولاتور به جای اینکه نظارت و قانونگذاری انجام دهد به طور مستقیم وارد کسبوکار شرکتها و بانکها شده و ورودش به کسبوکار با ایجاد زیرساختهایی مانند شاپرک و شتاب بوده است. همچنین وقتی بازیگران بزرگی مانند بانکها و PSP ها از این ورود متأثر میشوند، استارتآپهای فینتکی هم قطعاً تحتتأثیر رگولاتور قرار خواهند گرفت. تقریباً با همان رویکرد و روندی که در سطح بینالمللی اتفاق افتاد در ایران هم استارتآپهایی در حوزه مالی با نام فینتک، شکل گرفتهاند، اما ورود این فناوری ها به کشور ما با کمی تاخیر اتفاق افتاد و هنوز در این مسیر سنگاندازی وجود دارد.
در این راستا روز گذشته معاون توسعه مدیریت و جذب سرمایه معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری گفت: «فینتکها پیشران رشد صنعت بانکی هستند و باید بانکها با تغییراتی در مدل کسبوکار، کسبوکارهای نوین را جدی بگیرند. علیرضا دلیری با اشاره به اقدامات بانکهای کشور در زمینه بهرهگیری از فناوریهای جدید و تعامل با کسبوکارهای نوین گفت: کسبوکارهای سنتی باید فناوریهای جدید و کسبوکارهای نوینی که بر بستر این فناوریها شکل گرفتهاند را به عنوان یک واقعیت بپذیرند و با تعامل بتوانند از ظرفیتهای جدید موجود برای رشد استفاده کنند؛ بانکهای کشور تا به امروز نسبت به سایر بخشها اقدامات چشمگیری داشتهاند که همین موضوع باعث شده تا در نهادهای پولی کشور اتفاقی متحولکننده و بزرگ رخ دهد.
وی افزود: بانکها با ایجاد ظرفیتهای لازم در زمینه همکاری با کسبوکارهای نوین از جمله فینتکها، استفاده از فناوریهای جدید و تحقیقات و ارائه مدلهای آزمایشی محصولات پولی و صنعت بانکی مبتنی بر فناوریهای جدید توانستهاند تا تحولاتی ایجاد کنند که البته باید زودتر از زمان فعلی رقم میخورد؛ اما پیشرفتهای انجامشده باعث شده تا بانکداری الکترونیک رشد داشته باشد و به معیارهای جهانی نزدیک شویم.
وی ادامه داد: کسبوکارهای نوین بهخصوص فینتک یکی از مهمترین بازیگران آینده صنعت خدمات مالی و بانکی خواهند بود و هماکنون نیز توانستهاند تا سهم بازار خوبی از ارائه خدمات مالی و بانکی را همچون بیمه دریافت کنند.
دلیری با اشاره به مدل همکاری فینتکها و شبکه بانکی خاطر نشان کرد: اعتقاد دارم که فینتکها پیشران رشد صنعت بانکی هستند و باید بانکها کسبوکارهای نوین را جدی بگیرند و با تغییراتی در مدل کسبوکار نسبت به تعامل با آنها اقدام کنند.
زیرساخت های سنتی مانع رشد فینتکها
کمیل طیبی، اقتصاددان
بهرهوری پایین نیروی کار و کارمند ماست که در واقع باعث میشود شرایط سازگار برای ورود این فناوریها به وجود نیاید؛ یعنی اینجا برنامههای آموزشی و آموزش مهارتها به طور کلی میتواند این کار را بکند و بسیار اهمیت مییابد. دلیل آن هم این است که خیلی از سیستمها مجازی شده یا از طریق آنلاین دارد عمل میشود؛ اما همچنان جنبه سختافزاری آن هم وجود دارد. از طرف دیگر بحث رجیستر شدن و قانونی شدن این نوع روابط بهویژه در امور مالی است که اهمیت دارد؛ یعنی باید کپیرایت رعایت شود و با توجه به ناهمگونی رشد فناوریها و سوءاستفادهها و فسادهایی هم که اتفاق میافتد نوعی نااطمینانی در سیستم مالی و در جامعه نیز به وجود آورده است که موجب شکاف میشود. بنابراین به صورت خلاصه مورد اول بهرهوری پایین نیروی کار است، یکی بحث سوءاستفادهها و سوم عدم آموزش و چهارم زیرساختهاست. زیرساختها برای فناوری باید به اندازه کافی وجود داشته باشد؛ یعنی مثلا ما اگر زیرساخت سنتی داشته باشیم؛ اما فناوری جدیدی را بگیریم مثل یک وصله ناجور است. دوباره اینجا در همان سیستم مالی ما زیرساخت سنتی داریم که با آن فناوری سازگار نیست. زیرساختها مساله مهمی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. مساله مهم دیگر که با زیرساختها ارتباط دارد بهرهوری پایین نیروی کار است که به عنوان ابزاری کارا و موثر نمیتواند مورد استفاده قرار بگیرد. هنوز تا زمانی که در این سیستم و ساختار بوروکراسی وجود داشته باشد ۱۰۰ فناوری از این فناوریهای مالی هم بیاید در مسیر بوروکراسی گیر میکند و به مشکل میخورد. رفع این مشکلات میتواند بستر را برای ورود این فناوریها هموار کند؛ یعنی نمیتوانیم بگوییم این وابسته به اقتصاد و سیستم بیرونی و تحریم است. با بهبود زیرساختها میتوان این مشکلات را برطرف کرد.