سرمقاله
کسب و کار نیوز – گاهی منظور ما همین ساختار کنونی است که در بین شتابدهندهها وجود دارد. در حال حاضر در کشور با تشویق و حمایت زیاد و پول دولت روز به روز در کشور تعداد شتابدهندهها زیاد میشود و فکر میکنیم که همین نزدیک به ۱۲۰ شتابدهنده که در کشور داریم، منظور ماست و میگوییم هر کدام به یک یا دو صنعت خاص به یک دسته از مشتریان خاص محدود شوند، در این مورد ما با دنیا فاصله زیادی که نداریم هیچ، خیلی وقت است که در این حوزه از دنیا پیشی گرفتهایم؛ یعنی تعداد زیادی شتابدهنده داریم که با پول و حمایت دولت ایجاد شدهاند و در ابتدا هم برای ایجاد فرهنگ آن، کمک دولت کار بسیار مناسبی بوده است؛ ولی در حال حاضر شتابدهنده زدن خودش یک بیزینس در کشور شده؛ یعنی عدهای به منابع مالی ارزانقیمت حمایتی دولت دسترسی پیدا میکنند و طبیعتا میتوانند پشت سر هم شتابدهنده در استانها و جاهای مختلف تاسیس کنند و بعد مدتی بهدنبال این هستند که آن را تخصصی، فوق تخصصی یا فوق فوق تخصصی کنند. آن وقت این تبدیل به بیزینسی میشود که جذابیتهای خاص خودش را دارد؛ ولی گاهی از شتابدهنده تخصصی منظورمان این است که بنگاههای بزرگ بخش خصوصی با تشخیص درست اولویتهای خودشان و با تحلیل درستی که از زنجیره ارزش محصولات خودشان دارند، بیایند و شتابدهندههایی در داخل خودشان ایجاد کنند. دولت هم اگر حمایتی از آنها میکند حمایت در راستای اولویتها و فناوریهای اولویتدار کشور باشد؛ یعنی بگوید هر بنگاه خصوصی بزرگی که در این حوزهها و فناوریهای اولویتدار کشور سرمایهگذاری کند و به محصول برسد و به بازار ارائهاش بکند من به این شکل به او کمک میکنم. حالا این کمک از طریق مشوقهای مالیاتی میتواند باشد یا چیزهایی مشابه این. این گونه اگر به شتابدهندههای تخصصی نگاه کنیم، رویکرد درست و صحیحی هست. در اینکه باید کارها تخصصی شود، شکی نیست؛ ولی این رویکرد و ساز و کاری که ما اتخاذ میکنیم، است که برگ برنده ماجراست. ما اگر بتوانیم کاری کنیم که بخش خصوصیای که بزرگ و توانمند است و بازار را میشناسد، وقتی محصول فناورانه تولید شد میتواند در بازار بفروشد و آن را صادر کند و میتواند ظرفیت آن را ارتقا دهد و روی تولید آن سرمایهگذاری کند، آن پای کار نوآوری و تولید علم و دانش و فناوری بیاید. آنجا کارمان ارزشمند است؛ ولی اگر صرفا به دنبال این باشیم که روز به روز تعداد بیشتری شتابدهنده بزنیم و آخرش نفهمیم آنها چقدر به افزایش تولید ناخالص داخلی یا به افزایش میزان صادراتمان کمک میکنند، طبیعتا کار ارزشمندی انجام ندادهایم و فقط مدتی سرمان گرم بوده که ما تعدادی شتابدهنده و شرکتهای کوچک درست کردهایم که ممکن است در آنها خیلی تصادفا یکی دو شرکت هم رشد خیلی بزرگی بکنند؛ ولی موجب ایجاد یک موج و جهش اقتصادی در کشور نمیشود؛ یعنی نمیتوانیم نگاهی بکنیم و بعد ۱۰ سال ببینیم مثلا ما توانستیم ۱۰ درصد GDP و تولید ناخالص داخلی کشور را رشد دهیم بهواسطه اینکه وارد یک صنعت جدید شدهایم، وارد یکسری فناوریهای جدید شدهایم، سهم از بازار جهانی گرفتهایم، میزان صادراتمان از محصولات سنتی که همیشه صادر کردهایم به محصولات جدید شیفت پیدا کرده است. در واقع کلمه، کلمه قشنگی است، مهم این است که کجا آن را استفاده کنیم. از هر نوع حمایت دولت به شکل پول دادن، وام دادن و اینگونه مسائل باید فاصله بگیریم و مشوقها و حمایتهایمان را باید پختهتر کنیم. البته به نظر میرسد در بخشهایی از دولت مثل معاونت علمی حرکتی دارد در این حوزه شکل میگیرد؛ ولی خیلی هنوز با آن مشوقهای ایدهآل فاصله داریم. ما باید مشوقهایمان را به سمت مشوقهایی ببریم که به شرکتهای بخش خصوصی انگیزه کافی بدهیم که روی فناوری سرمایهگذاری کنند. آنها اگر به محصول فناورانه برسند خودشان میدانند چگونه آن را تولید کنند، چگونه بازاریابی کنند، چگونه بفروشند و چگونه محصول بعدی را تولید کنند؛ ولی دولت اگر بخواهد این کار را کند سالهای سال فقط دور خودش میچرخد. در بخش خصوصی این نگاه ایجاد شده است؛ ولی نسبت به بخش خصوصی ما خیلی فاصله دارد. ما وقتی میتوانیم بگوییم این اکوسیستم قوی است که منجر به رشد تولید ناخالص داخلیمان شود. متاسفانه این تولید هنوز کم است.