سرمقاله
افزایش تبلیغات دانشگاههای پولی نشان از ریزش متقاضیان دانشگاه دارد که باید آن را به فال نیک گرفت. این امر نشان از کاهش عطش کاذب جامعه برای تحصیلات دانشگاهی در کشور ما دارد که امید است به همه مقاطع تحصیلی سرایت کند. متاسفانه در کشور ما فلسفه تحصیلات تکمیلی فهم نشده و این بدفهمی باعث شده ما برای پاسخگویی به عطش جامعه، سالها بخش اعظمی از منابع مالی و فیزیکی را به این موضوع اختصاص دهیم که البته اجتناب ناپذیر هم بوده است. عده زیادی در پی به دست آوردن مدرک تحصیلی چه در داخل کشور و چه خارج از آن به هر قیمتی بودند. به همین دلیل حتی راضی به تحصیل در دانشگاههای بیکیفیت خارجی مثل هند، مالزی و.. شدند. بر همین اساس ریزش متقاضیان دانشگاه از این منظر که فلسفه دانشگاه رفتن به نقطه اصلی خود برگردد، اتفاق خوبی است. دانشگاه رفتن مساوی با شغل نیست. ما باید مسیرهای واقعی که منتهی به شغل میشود را در کشور فراهم کنیم. اما دانشگاههای ما در این سالها به جای تربیت نیروی مولد و کارآفرین به تربیت کارجو برای بخشهای دولتی مشغول بودهاند. در حالی که دولت به مازاد نیرو رسیده است. حالا فرصت خوبی است که با افزایش آگاهی خانوادهها به سمت فرصتهای شغلی برویم که نیازی به آموزشهای آکادمی ندارد. این رویکرد که هر کس برای انجام شغل نیاز به تحصیلات دانشگاهی دارد، باید اصلاح شود. اما در حال حاضر کشور ما با جمعیت بیش از ۸۰ میلیون نفر به اندازه کشور چین و تعدادی از کشورهای اروپایی روی هم، دانشگاه دارد و همین باعث شده کیفیت دانشگاه پایین بیاید.