صفحه اصلی / کارآفرینی / اخبار و رویدادهای کارآفرینی / تلویزیون مردم در موبایلشان است

در گفت‌و‌گو با سیاوش صفاریان‌پور کارگردان «راه ‏شیری»‏

تلویزیون مردم در موبایلشان است

کسب و کار نیوز- نسل‌های پیش از ما برنامه‌های علمیِ تلویزیون را با «اسماعیل میر فخرایی» شناختند ‏و نسل ما هم با سیاوش صفاریان‌پور

به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از روزنامه شهروند، او با «آسمان شب»اش به مدت ١٨سال میهمان خانه‌هامان بود و ‏از توی جعبه جادویی، مسائل علمی را به زبان ساده تعریف می‌کرد. صفاریان‌پور ساخت یکی از ‏پایدارترین برنامه‌های تلویزیون را به نام خود ثبت کرد. او پس از بی‌مهریِ مدیران تلویزیون با فرزند ‏‏١٨ساله‌اش (آسمان شب) حالا مشغول تجربه جدیدی بر بستر اینترنت است. او برنامه‌ای به اسم «راه ‏شیری» را در «دیجی کالا مگ» می‌سازد که سریِ اول آن با استقبال روبه‌رو شده و سری دومش ‏هم شهریورماه پخش می‌شود. «راه‌شیری»، برنامه‌ای برای شیفتگان آسمان‌شب و علاقه‌مندان به نجوم ‏است؛ برای آنهایی که به دنبال دانستن جایگاه انسان در عالم‌اند و کنجکاو برای فهمیدن پاسخ تعدادی ‏از بنیادی‌ترین سوال‌های بشر. صفاریان‌پور بهترین تجربه برنامه‌سازی‌اش را در «راه شیری» به ‏دست آورده. او می‌گوید قلبش با تلویزیون است و مغزش با فضای رسانه‌ای جدید. کارگردان «راه ‏شیری» می‌خواهد بین قلب و مغزش ارتباط تازه‌ای برقرار کند.‏

آقای صفاریان پور؛ شما تجربه سال‌ها برنامه‌سازیِ علمی را دارید. برای «راه شیری» چه ‏طرحی ریختید که متفاوت‌تر تولید شود؟
چیزی که در «راه شیری» اتفاق افتاد، تقریبا سوار بر ساختار حرفه‌ای برنامه‌سازی است. یعنی همان ‏رفتاری که در تلویزیون به لحاظ فنی و تکنیکی می‌افتد. فقط نکته‌ای در این میان مهم است: نهایتا ‏فرستنده پیامِ ما تغییر کرده است. در این‌جا فرستنده پیام زیرساخت اینترنت بود. بنابراین همه مسیری که ‏طی شده، بی‌شباهت با مسیر تلویزیون نیست. فقط مدیوم نمایش جدیدی برای آن به وجود آمده که بستر ‏اینترنت است. این مسأله توجه ما را به سمتی جلب کرد که تغییراتی داشته باشیم.‏
  چه تغییراتی؟
کسی که برنامه اینترنتی می‌بیند، ترافیک اینترنت او مصرف می‌شود. بنابراین شرایط مثل تلویزیون ‏نیست که برنامه رایگان در دسترس فرد قرار گیرد. پس جزییاتی که جذابیت مضاعفی نسبت به ‏تلویزیون دارد را باید در آن لحاظ کرد. ما باید به این فکر کنیم که  چطور مخاطب بیشتری جذب کنیم؛ در ‏عین حال که به مفهوم علم هم وفادار باقی بمانیم. اولویت همیشگیِ ما در تولید برنامه‌های علمی، ‏وفاداری به مفهوم علم است. ولی به‌هرحال این‌جا باید میانه‌ای را پیدا می‌کردیم که در آن حد وسط، ‏مخاطب بیشتری جذب کنیم و درعین حال از قواعد برنامه‌سازیِ علمیِ خودمان هم دور نباشیم.‏
  مخاطب‌های این دو فضا چه تفاوت‌هایی دارند؟
این روزها در اینترنت تولیدات تصویری زیادی وجود دارد که دردسترس همه است. فرآیند تولید و ‏توزیع ویدیو این امکان را ایجاد کرده که هرکسی تولیدکننده باشد. ما با حجم زیادی از محتوا مواجهیم. ‏پس هم محتوای زیادی در بستر اینترنت داریم و هم مطالبه‌ای که ازطرف جامعه وجود دارد و مصرف ‏کننده این کالا شده. سه‌سال پیش به این شکل مصرف‌کننده ویدیویی وجود نداشت، اما حالا خوشبختانه ‏این اتفاق افتاده است. از طرفی هم در برنامه‌سازی تلویزیونی یک جور پرتاب پیام شکل می‌گیرد؛ ‏بدون آن‌که مخاطب آنالیز شود. اما در فضای رسانه‌ای جدید می‌توان کاربر را ارزیابی کرد: تعدادشان ‏چقدر است؟ چه کسانی‌اند؟ و کجا زندگی می‌کنند؟ این مسأله در «راه شیری» خیلی به ما کمک می‌‏کرد تا با دیتای به دست آمده از مخاطب‌سنجی، جهت برنامه را تنظیم کنیم.‏
  این مخاطب سنجی چه نتایجی داشت؟
مثلا در طی زمان متوجه شدیم که «نجوم و کودکان» بخشی است که می‌تواند در برنامه باشد.‏
‏«راه شیری» نخستین برنامه علمی در فضای رسانه‌ای جدید است؟
ما نخستین نفری نیستیم که این کار را طی کرده‌ایم. در آپارات برنامه‌ای به اسم «تلسکوپ» ساخته شد. شاید ‏اصلی‌ترین کاری که ما در ساختار حرفه‌ای برنامه‌سازی « راه شیری » کردیم، استفاده از استودیوی ‏درست و فرم استانداردی بود که قبلا مخاطب در تلویزیون دیده بود. نکته‌ای که در این شکل تولید ‏محتوا وجود داشت، این بود که با امکانات دم دستی اتفاق می‌افتاد و از امکانات حرفه‌ای برنامه‌سازی ‏بهره‌ای برده نمی‌شد. در نوع موضوع دهی و استفاده از آدم‌ها هم تغییراتی پیش آمد. ما به‌طور زنده ‏با دانشمندان از راه اسکایپ ارتباط گرفتیم. این کار در تلویزیون به دلیل فرآیند طولانی‌اش سخت است. ‏اما ما برای هر موضوعی بهترین دانشمندان ایرانی خارج از کشور را پیدا می‌کردیم و با آنها حرف ‏می زدیم. شاید بعضی اوقات دردسرِ ما در تلویزیون این است که بی‌میلی‌ای وجود دارد که ‏دانشمندان تمایل ندارند با مردم یا تلویزیون صحبت کنند. چون ایران نیستند و زیست‌شان طوری ‏است که این کار در اولویت‌شان نیست. نکته دیگر، نوع پرداخت به موضوعات است. در این شیوه ‏برنامه‌سازی، طبیعی است که تعداد جوانان بیشتری جلوی دوربین وجود دارند و تناسب جنسیتی بهتری ‏هم هست. یا شاید در یک برنامه موظف نبودیم که برویم فلان استاد دانشگاه را بیاوریم که خیلی هم ‏خوب صحبت نکند.‏
چه مواردی «راه شیری» را از دیگر کارهایی که تا به حال ساخته‌اید، متمایز کرد؟
ما چند حرکت جسورانه انجام دادیم که کاملا نقطه تمایز ما از این شکل برنامه‌ها بود و باعث شد که ‏مخاطبان بسیاری پیدا کنیم. یکی از آنها خورشیدگرفتگی شیلی بود که پخش زنده‌اش را رفتیم. چنین ‏کاری را اگر می‌خواستیم در تلویزیون انجام دهیم، ممکن بود روزها و ماه‌ها وقت ببرد، اما در بستر ‏وب این امکان وجود داشت که کمتر از ١٠ساعت از تصمیم‌گیری تا اجرای پروژه زمان برده شود. ‏نکته جالب در این پخش زنده این بود که ساعت پخش آن ساعت معمول برنامه نبود و ساعت یک شب ‏این اتفاق افتاد و ما با حجم انبوهی از مخاطب مواجه شدیم. ویژه‌برنامه دیگرِ ما آخرین قسمت بود که ‏به مناسبت ۵٠سالگی سفر انسان به ماه پخش شد که می‌توانم بگویم بهترین تجربه تلویزیونی من ‏شمرده می‌شود.‏
  چرا؟
چون امکانی داشتیم که دیگران حتی در خارج از کشور نداشتند:   اسماعیل میرفخرایی گزارشگر ‏ماموریت آپولو میهمان ما بود. این فقط یک مورد از نکات جذاب این ویژه‌برنامه بود. من بعید می‌دانم ‏تا مدت‌ها بتوانم چنین برنامه‌ای بسازم. ‏
  ‏«راه شیری» توانسته مخاطبان «آسمان شب» را جذب کند؟ اصلا چنین قصدی داشته؟ یا ‏دنبال جذب مخاطبان جدید بوده؟
طبیعی است وقتی که من برنامه نجومی می‌سازم، مخاطبان برنامه‌ای مثل «آسمان شب» به این ‏برنامه می‌پیوندند. این گروه مشتاق برنامه نجومی بودند و چنین برنامه‌ای وجود نداشت. اصلا دلیلی ‏که باعث شد من ساخت «راه شیری» را بپذیرم، مخاطبانی بودند که مدام سراغ می‌گرفتند.‏
  یعنی آنها برابر تغییر قالب از تلویزیون به بستر اینترنت سرسختی نمی‌کنند؟
من گاردی ندیدم. ما فقط می‌خواستیم در سیزن اول خودمان را معرفی کنیم. اما از قسمت اول به دلیل ‏پشتیبانی حجم زیادی از علاقه‌مندان برنامه‌های نجومی، ما با گروه زیادی از مخاطب مواجه شدیم. ‏بخشی از این دستاورد حاصل تبلیغ دهان به دهان اهالی نجوم بوده است. در این روزگار آدم‌هایی را ‏داریم که ممکن است کمتر سراغ تلویزیون بروند، اما مدام گوشی دست‌شان است. خوش‌شانسی ما ‏این است در زمانی برنامه را می‌سازیم که همه در گوشی‌شان دنبال محتوا می‌گردند. ‏
مخاطبان «راه شیری» یکی از دلایل استقبال از این برنامه را نبود خط قرمزهای معمولِ ‏صداوسیما می‌دانند. یک برنامه علمی چه خط قرمزهایی می‌تواند داشته باشد؟
ما در ساخت «راه شیری» از خط قرمز نگذشته‌ایم، چون ما همچنان محتوایمان را در ایران تولید می‌‏کنیم. از طرفی، من که کارگردان این پروژه‌ام، همچنان با دست فرمان تلویزیون به لحاظ عرف ‏اجتماعی کار می‌کنم. فقط ممکن است مرزبندی‌های رسانه فراگیر تلویزیون را رعایت نکرده باشیم.‏
چطور؟
مثلا راحت‌تر صحبت کرده باشیم. این به معنای ممیزی نیست. مثلا در یکی از برنامه‌ها همه ما تی‌‏شرت پوشیدیم و اجرا کردیم. یا مثلا آن شکلی که زنان حجاب را در تلویزیون رعایت می‌کنند، در ‏‏«راه شیری» اتفاق نمی‌افتد. اما این شکل کاملا مطابق با عرف اجتماعی و ویدیوی خانگی و سینمااست. از مرزهای اخلاقی جامعه ایران نگذشته‌ایم، فقط آدم‌ها در بیان آزادتر بوده‌اند.‏
می توانیم بگوییم که سیاوش صفاریان‌پور هم دارد به گروه مجریانی می‌پیوندد که از فضای ‏صداوسیما دلسرد شده‌اند؟
دلسرد نشده‌ام. من درحال استفاده از هر دو امکانِ موجودم. مسأله اصلی‌تر این است که اگر ما پی ‏نبریم که همه مردم امروزه تلویزیون‌هایشان در داخل گوشی‌های همراهشان است، باخته‌ایم؛ چه من ‏باشم، چه مدیران ارشدِ صداوسیما. فکر می‌کنم کم‌وبیش همه متوجه شده‌اند که تلویزیون به معنای آن ‏جعبه جادویی که نقطه مرکزی خانه بود، دیگر در جای خودش نیست. اگر ما این را نفهمیم، مخاطبان‌مان را از دست می‌دهیم و به یک دستگاه تزیینی در خانه‌ها تبدیل می‌شویم. اما اگر متوجه شویم که ‏تلویزیون همان جادوی خود را دارد، اما جایش عوض شده و در دستان مردم قرار گرفته و انتخاب می‌‏کنند. به این معنی است که تلویزیون یا باید کیفیت خود را ارتقا دهد، یا این‌که محکوم به شکست است. ‏در این حالت مردم حاضر می‌شوند که از کالای مجانی تلویزیون بگذرند و برای تماشای تلویزیون ‏اینترنتی هزینه کنند. این به معنای قهر من از تلویزیون نیست. ممکن است که من دلخوری‌ای داشته ‏باشم. اما همچنان در تلویزیون‌ام و برای یکی از شبکه‌ها برنامه علمی می‌سازم. اما نسبت به بخشی ‏از بدنه مدیریتی تلویزیون و اتفاقی که برای برنامه پرسابقه «آسمان شب» افتاد، انتقاد دارم. این ماجرا ‏همیشه برای من غم‌انگیز است. چطور می‌شود مدیریتی که احتمالا عمر آن بیشتر از دو سه‌سال نمی‌‏شود، می‌آید و کالای باارزشی که ١٨سال برای آن زحمت کشیده شده را از بین می‌برد. این اتفاق فقط ‏برای «آسمان شب» نیفتاده است. این روزها در تلویزیون شاهد رفتارهای این شکلیِ زیادی می‌بینیم. ‏این به معنای ازدست‌دادن سرمایه‌های ملی است. ممکن است من نسبت به وضع موجود دلخور باشم، ‏اما ترجیحم این است که دلخوری‌ام را به جای بلندبلند صحبت‌کردن تبدیل به کاری کنم که مردم دوست ‏دارند؛ یعنی برنامه بسازم. اگر تلویزیون بخواهد، در تلویزیون و اگر تلویزیون نخواهد، بالاخره راه ‏پیدا می‌شود. ‏
  اگر تلویزیون برای ساخت یک برنامه علمیِ جدید به شما پیشنهاد دهد، چه تصمیمی می‌گیرید؟ ‏سوالم را این‌طور بپرسم که: انتخاب شما بین تلویزیون و بستر اینترنت کدام است؟
ترکیب هر دو. بگذارید بدون تعارف به شما بگویم: من سال‌ها در تلویزیون کار کرده‌ام. اما نوع ‏برخورد مخاطب با «راه شیری» من را غافلگیر کرده است. ارتباط ما با آنها کاملا دوطرفه است و ‏بر پایه مشتری‌مداری مطلق پیش می‌رویم. اگر بین این دو بخواهم انتخاب کنم، قلبم با تلویزیون است ‏و مغزم با فضای رسانه‌ای جدید. من دارم سعی می‌کنم که بین قلب و مغزم ارتباط تازه‌ای برقرار کنم. ‏

همچنین مطالعه کنید:

تجارت الکترونیکی در بازارهای سنتی افزایش یافت/ادامه رشد شتابان تجارت الکترونیکی

شایلی قرائی به گزارش مرکز توسعه تجارت الکترونیکی (مرکز تتا)، «امین کلاهدوزان» در نخستین جلسه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.