به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از اتاق تهران، آدم ممکن است درسهای زیادی از زندگی در مزرعه بیاموزد. به عنوان مثال میشود از پسری به نام کلِی نام برد، پسری متولد سال ۱۹۴۱ و بزرگترین فرزند بیل و هلن که مالک یک مزرعه ۴۰ هکتاری در پورتیج، شهری کوچک در شمال غربی ایالت اوهایو بودند. شاید اولین چیزی که او در این محیط آموخت اخلاق کاری بود؛ برای پرورش محصولاتی مانند گندم و جو به نیرو و وقت زیادی نیاز است و همزمان باید به فکر گرداندن دامداری و تولید لبنیات و گوشت بود. نکته بعد یادگیری کار گروهی بود. حتی یک مزرعه کوچک هم نیازمند این است که همه عزمشان را جزم کنند و کاری را انجام دهند که معمولا از پیش از طلوع تا پس از غروب آفتاب ادامه دارد. بزرگترین درس زندگی در چنین محیطی این است که یک مزرعه فعال، کسبوکاری خانوادگی است و یک کسبوکار موفق نیازمند استراتژی قوی و برنامهریزی دقیق است. جلسات در مورد نحوه اداره این کسبوکار معمولا شبها و بر سر میز شام خانوادگی برگزار میشود.
کلی متیِل و خانوادهاش سفری به آرکانزاس داشتند تا به دیدن عموی بزرگش بروند که علاوه بر مزرعه یک کارخانه چوببری و یک کارگاه پنبهپاککنی را هم اداره میکرد. کلی در این سفر تنها ۶ سال داشت اما دیدن ابزارآلاتی که عمویش به کار گرفته بود تا کارها را برایشان آسانتر کند تاثیر زیادی بر روی او گذاشت. کلی در دوران تحصیل هم در درس و هم در ورزش ممتاز بود و در ۱۶ سالگی و با بالاترین نمرهها از دبیرستان فارغالتحصیل شد. او به دانشگاه اوهایوی شمالی رفت، اول در رشته مهندسی مکانیک مشغول به تحصیل شد اما عاقبت تغییر رشته داد تا لیسانسش را در رشته مدیریت کسبوکار بگیرد. سال ۱۹۶۲ فارغالتحصیل شد و ازدواج کرد و دیگر نوبت در پیش گرفتن شغلی جدی بود.
فصل کار خارج از مزرعه
شرکت ژنرال موتورز کلی را استخدام کرد تا به عنوان حسابدار این شرکت در کارخانهای واقع در تولدو (شهری در ایالت اوهایو) مشغول به کار شود. بعد از یک سال او این کار را رها کرد تا در یک موقعیت آموزش مدیریت در شرکت کمپبل (شرکت تولید محصولات غذایی کنسروی) در شهر ناپلئون همان ایالت مشغول به کار و آموزش شود. با پذیرش این موقعیت او توانست تجربه خوبی در حسابداری، خرید، انبارگردانی و مدیریت کسب کند. و مهمترین نکتهای که آموخت این بود که زندگی کارمندی با روحیهاش سازگاری ندارد.
کلی سال ۱۹۷۰ شرکت را ترک کرد و به عنوان کارمند شرکت کوچکی در اوهایو که غذای سگ تولید میکرد مشغول به کار شد. شرکت لمز هفت کارمند داشت و درآمد سالانهاش تنها ۵۰۰ هزار دلار بود. اما کلی با خودش کولهباری از درسهایی را به شرکت برد که در دوران کودکی و در مزرعه آموخته بود و این درسهای تجربی را با دانش و تجربه کسبوکار همراه کرد. با یاری روحیه کارآفرینانه کلی و نگاه تیزبینش شرکت شروع به گسترش کار کرد و رفتهرفته خط تولید رونقی بیسابقه گرفت. تنها ۵ سال کار در این شرکت کوچک ناشناس کافی بود که او هم شرکت را بالا بکشد و هم در سال ۱۹۷۵ نیمی از شرکت را به قیمت ۱۰۰ هزار دلار از آن خود کند. در سال ۱۹۸۰ او رئیس و مدیر اجرایی شرکت لمز شد. دو سال بعد با مالک شرکت یعنی پاول لمز به توافق رسید تا با پرداخت سالیانه ۱۰۰ هزار دلار به صورت مادامالعمر به او و همچنین اهدای یک ماشین کادیلاک، مالکیت شرکت لمز را از او بگیرد. کلی از ابتدای کار با جدیت بر روی کیفیت محصولات، تحقیق و توسعه و پیدا کردن مشتریان بالقوه متمرکز شد. از جمله تلاشهای او برای بازاریابی، شناسایی صاحبان حیوانات خانگی، فروشندگان محصولات مربوط به حیوانات خانگی و دامپزشکان بود. در تبلیغاتش او به مشتریان تضمین بازگشت صددرصدی پول خرید محصولات شرکت را در صورت نارضایتی آنها میداد و علاوه بر این یک بخش پشتیبانی دایر کرد که در آن به سوالات مشتریان در مورد حیوان خانگیشان پاسخ داده میشد، حتی اگر سوالات کاملا به حوزه تغذیه آنها هم مربوط نمیشد. او شبکه توزیع قدرتمندی در سطح کشور به راه انداخت و پرداخت پول به فروشندگان ظرف یک ماه را تضمین کرد تا خیالشان راحت باشد که شرکت لمز بهترین محصولات را ارائه میدهد.
پیش از کلی، بعد از کلی
لمز به شناخت کارمندانش شهره بود. او نام کارمندان، همسران و بچههایشان را میدانست و همیشه برای شنیدن حرفها و نگرانیها آنها وقت میگذاشت. او با وجود اطمینانی که به تیمش داشت همیشه از کمک و راهنمایی متخصصان مختلف برای بهتر شدن و توسعه کار کمک میگرفت. یکی از مشاوران او تام مکلئود، از مدیران سابق شرکت پپسی بود. این نکات سبب شد تا شرکت لمز در بازار غذای حیوانات خانگی جایگاه محکمی پیدا کند و رشد سریعی در بازار داخلی و خارجی داشته باشد.
تا پایان قرن بیستم، با رهبری کلی شرکت لمز تبدیل به تولیدکننده ۵٫۷ درصد از خوراک حیوانات خانگی در امریکا شده بود و رکورد فروشش در سال ۱۹۹۹ به یک میلیارد دلار رسید. این همان سالی بود که کلی شرکت را با مبلغ ۲٫۳ میلیارد دلار به شرکت پراکتور و گمبل واگذار کرد. او در عرض ۳۰ سال یک شرکت کوچک را به یک شرکت چند میلیارد دلاری تبدیل کرد که همچنان نامی آشنا در صنعت خوراک حیوانات به شمار میرود.
اما کار کلی با فروش لمز به پایان نرسید. او با سرمایهای بالغ بر ۱۳۰ میلیون دلار مرکزی برای کارآفرینی دایر کرد، مرکز آیلرون که بر روی تقویت استارتآپها و کسبوکارهای بسیاری تاثیرگذار بوده است. او در حال حاضر صاحب دومین کسبوکار چند میلیاردیاش شده. او را به عنوان بزرگترین سهامدار شرکت OoVoo میشناسند، یکی از رقیبان کمتر شناختهشده اسکایپ و گوگل هنگآوتس. این اپلیکیشن رایگان بیش از ۱۰۰ میلیون نفر کاربر دارد. سال ۲۰۱۵ OoVoo ویدئوی هوشمندش را ارائه داد که میتواند احساسات کاربری را که در آن سوی مکالمه ویدئویی قرار دارد مانند خوشحالی، سردرگمی و… بر اساس علایمی که چهره او نشان میدهند تشخیص دهد. او و خانوادهاش چندین سازمان کمکهای انساندوستانه هم تاسیس کردهاند، بنیاد خانواده متیل یک سازمان غیرانتفاعی است که به کودکان و خانوادههای نیازمند کمک میکند. سازمان گلن در شهر سنت جوزف مرکزی برای مادران مجرد و کودکان آنها است که با نظر مستقیم مری آن، همسر کلی تاسیس شد.
*بخش عمده این مطلب ترجمهای است از گزارشی در مورد کلی متیل که در سایت برندینگ فور ریزالتس منتشر شده است