یادداشت
بیسابقه خود دست و پای تولید را بسته و امروز با گذشت از آن و با وجود کاهش نسبی هنوز رونق به تولید بازنگشته است. البته نرخ ارز هنوز هم بالاست و هدف از این نرخ واقعا مشخص نیست. اینکه چرا دولت نرخ ارز را تا این اندازه بالا نگه داشته است و عملکردی برای بهبود نرخ آن و روند نزولی آن ندارد، جای تعجب دارد. نوسانات نرخ ارز فقط چند بانک ورشکسته را نجات داد و شاید منافعی را تامین کرد که دولت باید در این زمینه شفافسازی داشته باشد که ظاهرا قصد چنین کاری را هم ندارد.
مورد بعدی که در روند تولید داخلی تاثیرگذار بوده و البته موجب پسرفت آن شده، سیستم بانکی کشور است. مشکلاتی که سیستم بانکی ایران دارد، سالهاست ادامه دارد و گویی تصمیمی برای اصلاح و تغییر و تحول در آن وجود ندارد. سیستم بانکی در تمام دنیا نیروی محرک تولید است؛ در حالی که در کشور ما این اتفاق نمیافتد و موانع بانکی بسیاری بر سر راه تولیدکننده قرار گرفته است. از طرف دیگر در حال حاضر اگر شخصی بخواهد سرمایه خود را در بخش تولید هزینه کند نرخ بازدهی آن بین ۱۰ تا ۱۵ درصد میشود؛ اما همین فرد وقتی سرمایه و پول خود را در بانک میگذارد سود بیشتری به آن تعلق میگیرد. بنابراین باید نرخ بهره بانکی کاهش پیدا کند تا تولید رونق گیرد.
سال ۹۸ در حالی «سال رونق تولید» نامگذاری شد که تولید در ایران جایگاه مناسبی ندارد و ما به یک کشور وارداتمحور تبدیل شدهایم. چه کالاهایی که توان تولید آنها در داخل وجود ندارد و چه کالاهایی که توان تولید آنها در کشور وجود دارد، وارد میشوند. با این رویه چطور میتوان به آینده تولید داخل امیدوار بود؟ همچنین باید هماهنگی بیشتری میان سه قوه در راستای تحقق شعار سال وجود داشته باشد و اگر عزت و اقتدار و استقلال را دوست داریم، مکلف به قدم برداشتن در این حوزه هستیم.