مریم بابایی
روزنامه نگار
نقش دولت در نوآوری و کارآفرینی چیست؟ آیا مکانیسم بازار بهتنهایی قادر به ارتقای نوآوری است؟ آیا با تکیه بر مکانیسم بازار و بخش خصوصی میتوان به رشد اقتصادی دست یافت؟ وضعیت نهادها و ساختار اقتصاد و جامعه به شکلی هست که از مسیر خصوصیسازی و با تکیه بر سازوکار بازار در مسیر توسعه و کارآفرینی قرار بگیریم. تا چه حد مداخله دولت لازم است؟ دولت پاسخگو و کارآفرین چه ویژگیهایی دارد؟
پاسخ محققان و اقتصاددانان توسعه به این سوال این است که در اقتصادی که قابلیتهای پیچیده وجود دارد،حکمرانی و نهادهای خوب تمام چیزی است که برای ایجاد انگیزه برای ساختن قابلیتها و رشد اقتصادی لازم است. در یک اقتصاد پیشرفته، بخش خصوصی توانایی کافی برای طی کردن مراحل مختلف توسعه را دارد و این توانایی میتواند اقتصاد را به سوی مراحل بعدی هدایت کند؛ اما در مواردی که اقتصادی پیشرفت و پیچیدگی لازم را ندارد، بهتر است یک دولت فعال به هماهنگی در زمینه انباشت قابلیتها کمک کند. البته این توصیه نباید به معنای خلق شرکتها تعبیر شود، بلکه به معنای خلق مجموعه جدیدی از نهادها و کارگزاریهاست که نیازهای استراتژیک بخش خصوصی را تامین میکند. فعال بودن دولت در اقتصاد به معنای متصدی بودن نیست و همکاری میان بخش دولتی و خصوصی ضروری است.
تجارب تاریخی کشورها نشان داده است که موفقیت در خصوصیسازی به کیفیت نهادهای سیاسی و اقتصادی بستگی دارد. مشکل اساسی خصوصیسازی این است که نیاز به خصوصیسازی در کشورهایی زیاد است که در آنها دولت کمتر رقابتی و پاسخگوست. این کشورها دقیقا همان کشورهایی هستند که نهادهای سیاسی و اقتصادی بالغ ندارند. با این حال باید توجه کرد حکومتی که نمیتواند بنگاههای عمومی را که مالک آن است به خوبی اداره کند، اغلب نمیتواند خصوصیسازی را به خوبی طراحی و اجرا کند و اصلاحات مکمل را به انجام رساند.
اما واقعیت این است که بعد از تقابل دیدگاههای مختلف طی سالیان طولانی درباره نقش دولت، بخش خصوصی و مکانیسم بازار و نهادها اندیشمندان توسعه به این جمعبندی رسیدهاند که رشد اقتصادی و توسعه دستاورد همکاری دولت و بخش خصوصی است. بدون دولت و بخش خصوصی پویا کارآفرینی محقق نمیشود. ماریانا مازوکاتو در کتاب «دولت کارآفرین» که در سالهای اخیر به چاپ رسیده و تحسین مجلات معتبری مانند «فایننشیالتایمز» و «اکونومیست» و اندیشمندانی مانند «ریچارد نلسون» و «دنی رودریک» را به دنبال داشته است، میگوید: برای نیل به رشد اقتصادی و توسعه در دنیای کنونی دولتها باید نقش فعالی در اقتصاد ایفا کنند. پیام کتاب مازوکاتو نشان دادن مصادیق عینی دولت فعال و پاسخگو در عرصه نوآوری رشدمحور است، همان دولتی که از آن به عنوان دولت کارآفرین یاد میشود؛ اما این فعال بودن در اقتصاد به معنای متصدی بودن نیست و همکاری میان بخش دولتی و خصوصی ضروری است.
اما مصادیق عینی دولت فعال و پاسخگو در عرصه کارآفرینی و نوآوری چیست؟ دولتی که دست و پای بخش خصوصی را نگیرد؟ در کشورهایی که رشد خود را مدیون نوآوری هستند و در مناطق داخل این کشورها مانند دره سیلیکون دولت نه فقط به عنوان ادارهکننده یا تنظیمکننده فرایند خلق ثروت نقشی تاریخی ایفا میکند، بلکه بازیگری کلیدی نیز در این فرایند است. به خاطر تمایل دولت به قبول ریسکی که کسبوکارها توان و تمایل پذیرش آن را ندارند، اغلب شجاعترین بازیگر نیز به حساب میآید. این مساله نهتنها در حوزههای محدودی که اقتصاددانان آن را کالای عمومی مینامند (مانند تامین مالی تحقیقات پایه) صحت دارد، بلکه در کل زنجیره نوآوری از تحقیقات پایه گرفته تا تحقیقات کاربری، تجاریسازی و تامین مالی شرکتهای نو نیز صادق است. چنین سرمایهگذاریهایی موجب ایجاد دگرگونی شده و بازارها و بخشهای کاملا جدیدی مانند اینترنت، نانوفناوری و زیستفناوری و انرژی پاک را خلق میکند. به عبارتی دیگر، دولت در خلق و شکلدهی بازارها نقش کلیدی داشته و فقط «اصلاحکننده»ی آن نیست.
مطمئنا صحبت کردن درباره دولت کارآفرین کافی نخواهد بود. باید این دولت را ساخت و توجه خود را معطوف به نهادها و سازمانهای منسجمی کرد که قادر به ایجاد استراتژیهای رشد بلندمدت بوده و پذیرای شکست غیرقابل اجتنابی که در بردارد، است. ایده دولت کارآفرین بر این موضوع تاکید دارد که برای آنکه رشد نهتنها هوشمند بلکه فراگیر باشد، لازم است شناخت و درک گستردهای از کارگزارانی به وجود آید که به تقبل ریسکهای لازم برای وقوع رشد اقتصادی کمک میکنند. رشدی که از سرمایهگذاریهای زیرساختی ناشی میشود، نه تنها هوشمند است، بلکه فراگیر نیز هست. در حالی که نیاز است دولت ریسک بپذیرد، نباید خیلی ساده ریسک بخش خصوصی را جذب کند، بلکه باید آن نوع ریسکی را بپذیرد که بخش خصوصی مایل به پذیرش آن نیست و البته منافع حاصل از آن ریسکپذیری را نیز به دست گیرد. باید انگیزه دولت برای صرف هزینه در حوزههای کلیدی مثل آموزش و تحقیق و توسعه بیشتر شود و باید بخش عمومی را به چیزی که راهبردیتر، شایستهتر و پویاتر است، تبدیل کند. اگر نهاد دولت به وسیله افرادی هدایت شود که نه تنها به قدرت خود بارو دارند، بلکه تخصص درک فرآیند نوآوری را نیز داشته باشند، آنگاه نتایج درخشانی حاصل میشود.