سرمقاله
اساسا بانکهای ادغامشونده با مسائل و مشکلاتی از جمله مطالبات معوق و حتی لاوصول برای تسهیلات و وامهای سنگین اعطاشده، عدم دریافت وثایق و ضمانتهای مناسب و کافی و حتی عدم بررسی پروژهها و به دنبال آن، ورشکستگی وامگیرندگان و معاف شدن آنها از پس دادن وامهای دریافتشده، هزینههای نسبتا بالا برای پرداخت سود و بهره برای سپردهگذاران و کلا کوچک شدن نسبت کفایت سرمایه به علت زیانهای ممتد در اثر هزینههای فزاینده و کاهش ارزش داراییها، دست به گریبان هستند. ادغام با هدف کاهش مشکلات را نمیتوان به تنهایی مورد ارزیابی مثبت قرار داد؛ وقتی گروه بانکی با مشکلات عدیده روبهرو است و نسبت کفایت سرمایه، بسیار پایین است، نفس و ماهیت ادغام نمیتواند این مشکل را برطرف کند مگر آنکه مدیریتی مقتدر، کارآزموده و صالح برای رفع مشکلات بانکهای ادغامشده در نظر گرفته شود. بنابراین ادغام، بهخودیخود نمیتواند بیماری نظام بانکی کشور را درمان کند و فقط مسکن موقتی خواهد بود، ضمن اینکه شرایط توافق و ادغام بر مبنای حسابرسیهای صحیح و دقیق هنوز مشخص نشده است و ادغام یک بانک و بانکهای مشکلدار در یک بانک سالم، میتواند بانک سالم را هم دچار بههم ریختگی و انواع مشکلات کند. شایان ذکر است این ادغام فقط گام نخست در رفع مشکلات بانکها بوده و موفقیت ادغام در گرو چندین شرط خواهد بود.
شرایط ادغام: ادغام در صورتی مفید خواهد بود که هزینههای جمعی بانک سپه (پس از ادغام) از طریق کاهش شعب فیزیکی و حتی از طریق بازخرید بخشی از پرسنل و مدیران اضافه، کاهش یابد و کلا سیاستهایی در جهت عقلایی کردن فرایندها و بهبود بازدهی منابع بانکی اتخاذ شود. همچنین میبایست مطالبات بانکهای ادغامشونده تعیین تکلیف شود و تا حد امکان، مطالبات مشکوکالوصول بانکها از طریق مذاکره با بدهکاران وصول یا از طریق مراجع قضایی حل و فصل شود. البته انجام این امور نیاز به شفافسازی واقعی حسابها و حسابرسی مداوم توسط حسابرسان خبره و معتبر داخلی و خارجی دارد. این حسابرسیها موجب میشود تا این سازمانها با نقاط ضعف و قدرت خود آشنا شوند و فرصتها و تهدیدهای آتی را شناسایی کنند. از این طریق نظام بانکی میتواند سیاستها و استراتژیهای آتی خود را شناسایی و اجرا کند. با توجه به اهمیت حیاتی حسابرسی برای پایداری سازمانها ضروری است که حسابرسی واقعی در بانکهای ادغامشده با جدیت پیگیری و اجرا شود. با سالمسازی نظام بانکی در هم ادغامشده میتوان امیدوار بود که بسیاری از سوءاستفادهها، زدوبندها و بوروکراسیها کاهش پیدا کند. بدیهی است عدم موفقیت در انجام اصلاحات ریشهای پیشگفته نه تنها ادغام مزیتی به ارمغان نمیآورد، بلکه بانک سپه را نیز درگیر و گرفتار چالشهای پنج بانک نظامی خواهد کرد. بهتر نبود به جای ادغام این چند بانک در بانک سپه و درگیر کردن بانک سپه با مشکلات این پنج بانک، این بانکهای نظامی با یکدیگر ادغام میشدند و یک تشکیلات بسیار کوچک تحت نظر بانک مرکزی با مدیریتی مقتدر انجام اصلاحات پیشگفته را درباره این پنج بانک به اجرا میگذاشت؟