صفحه اصلی / فرهنگی / سینما تئاتر تلویزیون / دهه سوم؛ جایزه اسکار و نبرد سینمای اندیشه محور با کمدی‌های نازل
دهه سوم؛ جایزه اسکار و نبرد سینمای اندیشه محور با کمدی‌های نازل

درنگی بر جریان سینما در چهار دهه تاریخ انقلاب؛ (4)

دهه سوم؛ جایزه اسکار و نبرد سینمای اندیشه محور با کمدی‌های نازل

سومین دهه از سیر فراز و فرودهای تاریخ سینمای ایران بعد از انقلاب، هر چند به جولانگاهی برای آثار سطحی کمدی بدل شده بود اما درخشش سینمای قصه گوی اجتماعی ایران و کسب نخستین اسکار، توانست بار دیگر سینمای ایران را در مسیر رو به رشد برای سال‌های بعدی قرار دهد.

به گزارش کسب و کار نیوز، جریان سینمای ایران که امروز بعد از گذشت ۴۰ سال از انقلاب شکوهمند اسلامی به سینمایی جریان ساز و اثرگذار نه تنها در داخل کشور که در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی ایران بدل شده است را باید وامدار چشمه‌های جوشان و پیشین این هنر در سال‌های گذشته دانست.
قاطبه اهل هنر، کارشناسان، دست اندرکاران و متولیان امر فرهنگ و هنر از یک سو و خانواده سینما از سوی دیگر، بر این مساله اتفاق نظر دارند که دهه شصت به عنوان دهه نخست انقلاب شکوهمند اسلامی، به شکل‌گیری جریان سینما بر پایه رفتار آزمون و خطایی و متکی بر مقوله هویت یابی استوار بود.
در این میان هنرمندان انقلابی با توجه به دو مساله بنیادین مبانی فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر آرمان‌های انقلاب و دینی از یک‌سو و از سویی دیگر شکل گیری جریان سینمای دفاع مقدس در شرایطی فعالیت حرفه ای خود را آغاز کردند که طی همان دهه نخست، حضور و فعالیت سینماگران با همراهی و حمایت ۱۰۰ درصدی بدنه دولت از جریان سینمای متفکر و اندیشه محور ایران به عنوان کشوری صاحب سینما همراه بود.
در این دهه سینماگران ایران با رویکردهای خاص در بُعد سینمای اجتماعی و سینمای معناگرا توانستند مرزهای جهانی را درنوردند و سال های درخشانی را پیش روی سینمای کشورمان ترسیم کنند.
دهه هفتاد به عنوان دهه دوم فعالیت سینماگران بعد از پوست اندازی جریان سینمای نظام جمهوری اسلامی ایران با تمامی چارچوب ها و قوانین خود در دهه نخست، دهه تثبیت جریان سینمای متعهد ایران بر پایه دو محور سینمای دفاع مقدس و سینمای اجتماعی بود.
دهه ای که در بطن خود بعد از قدرت گرفتن جریان سینمای ملی توسط هنرمندان سینماگر، جشنواره های جهانی و عرصه بین الملل را برای توسعه سینمای ایران و صدور وجوه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی انقلاب شکوهمند اسلامی را با زبان جریان ساز و هویت بخش هنر هفتم هدف قرار داد.
در مرور سیر تحول و تطور سینمایی ایران در بازه چهار دهه از انقلاب شکوهمند اسلامی، طی سلسله گزارش‌هایی به مرور فراز و فرودهای جریان شکل‌گیری سینمای انقلاب در طی این ۴۰ سال پرداختیم. آنچنان که در گزارش های پیشین اشاره شد، بعد از حرکت ققنوس وار جریان سینمای متعهد با شکل‌گیری انقلاب شکوهمند اسلامی، تحرکاتی مبتنی بر مقوله هویت یابی در مضمون و جریانی نظام‌مند را در راستای اهمیت به مخاطب و ایجاد تفکر و تامل در قالب وجه سرگرم سازی هنر سینما شاهد بودیم.
در ادامه مسیر و بعد از پشت سر گذاشتن دو سال نخست از تدوین قوانین و چارچوب‌های سینمای ایران از آغاز دهه شصت با تولد دو ژانر سینمای دفاع مقدس و سینمای کودک، سینمای ایران توانست در دهه دوم فعالیت خود شکوه و جلالی متفاوت را پیشاروی مخاطبان به نظاره گذارد.
در این رشد کمی و کیفی، برگزاری رویدادهای محوری چون جشنواره فیلم فجر که بازتاب دهنده ویترین سینمای کشور در طی بازه زمانی یک ساله پیش روی خود بود، یکی از موثرترین و مهمترین شاخصه های سینمای انقلاب به شمار می‌رفت.
جشنواره ای که به واسطه آن طی تدوین نظام‌نامه و اساسنامه مختص به جریان سینمای حرفه ای و متعهد از یک سو و سینمای مبتنی بر آرمان‌های انقلاب اسلامی از سوی دیگر، آنچه که امروز به درخت تنومند سینمای ایران بدل شده است، هنری است که میوه‌ها و ثمره‌های آن نه تنها در داخل کشور که در خارج از کشور نیز مخاطبان و شیفتگان این سینما را با طعمی متفاوت از هنر هفتم آشنا می‌کند.

** کمدی‌های نازل و قهر مخاطبان از سینما
دهه ۸۰ به عنوان سومین دهه از تاریخ انقلاب شکوهمند اسلامی در حوزه سینما، متاثر از دو رویکرد و نگرش کلان فرهنگی است. دهه ای که از آن به عنوان دورانی یاد می‌شود که نیمه نخست آن به سبب برخی از التهابات سیاسی جاری در جامعه به تغییر مدیریت و نگرش در حوزه فعالیت‌های سینمایی ختم شد و نیمه دوم آن به تبع همان تلاطم ها و تغییرات مدیریت، به برخی از سخت‌گیری‌ها در حوزه تولید محتوای آثار سینمایی بدل شد.
همه این عوامل دست به دست یکدیگر داد تا آغاز دهه سوم انقلاب در حوزه فعالیت‌های سینمایی بار دیگر بخش مهمی از تولیدات سینمای ایران را به حوزه سینمای کمدی معطوف کند.
هرچند این بار برخلاف دو دهه قبل، سینمای کمدی ایران نتوانست بار رسالت حرکت بر مسیر تولید آثار موفق و جریان ساز را بر دوش کشد و به این ترتیب حرکت به سمت آثار کلیشه شده و نخ نما از یک سو و از سوی دیگر عبور از مقوله محتوا و تاکید بر مساله گیشه، تولید آثار سینمایی در این عرصه را به چنان شکل سطحی و نازلی رساند که مهمترین نتیجه آن را در فاصله گرفتن مخاطب از سالن های سینما که از آن به عنوان «دوران قهر مخاطبان از سینما» یاد می شود، می توان رصد کرد.

** توفیق سینمای اجتماعی با رگه‌های انتقادی
آنچنان که اشاره شد، ثمره و نتیجه طی کردن مسیر پرفراز و نشیب سینمای ایران در دهه ۸۰، تقویت نگرش‌های تجاری و متکی به سینمای بدنه با محوریت آثار کمدی منتج شد؛ اما با وجود این آسیب نمی‌توان از مولفه‌های موثری چون توفیق جریان سینمای ایران در عرصه بین الملل به راحتی گذشت. جریانی که برای نخستین بار سینماگرانی از نسل هنرمندان انقلاب نخستین تجربه‌ها و فعالیت‌های خود را در عرصه هنر هفتم بعد از سال های پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در صحنه های جهانی ارائه کردند و به واسطه همین حضور بین المللی توانستند معتبرترین جوایز جهانی سینما را برای هنر هفتم ایران در این دهه به ارمغان آورند.
یکی دیگر از مولفه های مهم دهه ۸۰ با توجه به سال های نخستین آن که متاثر از التهابات سیاسی شکل گرفته جامعه بود به سینمای اجتماعی ایران باز می گشت. جایی که این بار سینماگران با عبور از مفاهیم جریان ساز در سینمای اجتماعی، سال های سازندگی و پرداخت به حوزه محوری پیامدهای جنگ در جریان فراز و فرود کارنامه سینمای ایران، این بار نگاه خود را به انتقادهای اجتماعی و جریانات جاری دهه هشتاد معطوف کردند و در آثارشان به مسائلی چون ایجاد فاصله طبقاتی، پررنگ شدن بزهکاری‌های اجتماعی در قامت رفتارهای فردی و آسیب‌های فراگیری چون رشد آمار طلاق در جامعه پرداختند.

** نخستین جایزه اسکار برای سینمای ایران
در خلال آثار تولید شده در طی دهه هشتاد آثار درخشانی در حوزه سینمای ایران دیده می‌شود که طی آن نوعی از جریان سازی اجتماعی با استفاده از زبان هنر را از سوی کارگردانان نسل انقلاب شاهد بودیم. از جمله این آثار ماندگار دهه هشتاد سینمای ایران می‌توان به «نفس عمیق» محصول ۱۳۸۱ پرویز شهبازی؛ «لاک پشت ها هم پرواز می‌کنند» محصول ۱۳۸۲ به کارگردانی بهمن قبادی؛ «جزیره آهنی» محصول سال ۱۳۸۳ به کارگردانی محمد رسول اف؛ «درباره الی» به کارگردانی اصغر فرهادی و «طلا و مس» به کارگردانی همایون اسعدیان هر دو از محصولات سال ۱۳۸۷؛ «خانه پدری» محصول سال ۱۳۸۸ به کارگردانی کیانوش عیاری و در نهایت «جدایی نادر از سیمین» محصول سال ۱۳۸۹ اصغر فرهادی اشاره کرد.
دهه ای که در کنار تمام تلاطم‌های موجود در بطن خود به ارمغان آورنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی در کوله بار توفیقات سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی در عرصه بین المللی نیز به شمار می رود.

** درخشش کارگردانان پیشکسوت با «خانه ای روی آب» و «سگ کشی»
نخستین سال از دهه هشتاد (۱۳۸۰) مصادف با برگزاری بیستمین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر بود. در این دوره بار دیگر هنرمندی از نسل هنرمندان پیشکسوت با محوریت قرار دادن مقوله مرگ، توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از آن خود کند.
بهمن فرمان آرا با «خانه ای روی آب» هرچند اثری تلخ را در لحن روایت در مواجهه با مخاطب قرار داده بود اما با توجه به نگرش ذائقه سینماگران نسبت به مقولات اجتماعی و پرهیز از رفتار کلیشه وار کارگردانان متوسط؛ بهمن فرمان آرا با «خانه ای روی آب» پنجره جدیدی را از جریان سازی آثار سینمایی در بطن فعالیت های هنر هفتم در کشور پیشاروی مخاطبان گشود.
دیگر اثر درخشان جشنواره بیستم قد راست کردن یکی از کارگردانان صاحب نام سینمای ایران در جشنواره فجر بود. جایی که این بار بهرام بیضایی با فیلم «سگ کشی» توانست لحن، روایت و قصه گویی متفاوتی را در قالب یک داستان اجتماعی با کشمکش های خاص سینمای بیضایی پیشاروی مخاطبان تصویر کند.

** باری که بر دوش «دیوانه ای از قفس پرید» افتاد
شاید بتوان بیست و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۱ را در خلال ادوار برگزاری این رخداد، مهم‌ترین و در عین حال متفاوت ترین دوره نامید. جایی که در خلال برگزاری این رخداد اعضای هیات داوران در هشت بخش اثری را شایسته انتخاب ندانستند.
جور بحران آثار کیفی در این دوره از جشنواره را فیلم «دیوانه ای از قفس پرید» احمدرضا معتمدی کشید. معتمدی در این اثر توانست با تاکید بر روایت پیچیده خود از خلال تلفیق روایت داستانی عاشقانه در بطن زندگی یکی از جانبازان اعصاب و روان، دوران حماسه سازی هشت سال دفاع مقدس را با بازی های درخشان نیکی کریمی، پرویز پرستویی و عزت الله انتظامی به تصویر و بار ماندگاری جشنواره بیست و یکم را بر دوش بکشد.
اما پر فروش ترین فیلم سال ۱۳۸۱ بار دیگر در اختیار سینمای کودک و نوجوان قرار گرفت؛ جایی که زوج ایرج طهماسب و حمید جبلی با اکران فیلم «کلاه قرمزی و سروناز» فروش ۵۵۰ میلیون تومانی را با خود به ارمغان آوردند و بار دیگر کیفیت سینمای جریان‌ساز حوزه کودک و نوجوان ایران را به اثبات رساندند.
سینمایی که نشان داد در صورت توجه و با در اختیار قرار داشتن داستانی جذاب و خلق کاراکترهای دوست داشتنی، می‌تواند یکی از مهمترین ارکان سینمای بعد از انقلاب باشد و تلاش برای تربیت نسل طلایه دار ایران را به اثبات رساند.

** صعود با «مهمان مامان» و سقوط با «توکیو بدون توقف»
حرکت کارگردانان نسبت به بازتاب آسیب های جاری در سطح جامعه آنچنان که پیش از این در این گزارش ذکرش رفت، نخستین بروز و ظهور خود را در بیست و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر در سال ۱۳۸۲ عیان کرد.
جایی که با محوریت قرار دادن «عدم توانایی مالی» با فیلم «مهمان مامان» داریوش مهرجویی این بار نگاه یکی دیگر از کارگردانان پیشکسوت عرصه سینمای انقلاب به مقوله تضاد طبقات اجتماعی در جامعه ایران را به عنوان یکی از مهمترین آسیب های دهه ۸۰ در سومین دهه از انقلاب اسلامی به خود معطوف کرد.
مهرجویی در «مهمان مامان» با دستمایه قرار دادن مقوله توانایی های اقتصادی اقشار کم درآمد جامعه در بطن روایت سینمایی خود، یکی از تلخ ترین آثار کمدی خانوادگی و پر بازیگر را به گونه ای پیش روی مخاطبان قرار داد که مخاطب در مواجهه با این مساله ناخوشایند به عنوان یکی از آسیب های جاری در جامعه بازخورد و واکنش منفی را احساس نکند.
دیگر فیلم موفق دوره بیست و دوم بازگشت و رجعت سینمای ایران به سال‌های پرشکوه سینمای دفاع مقدس بود. جایی که احمدرضا درویش با «دوئل» توانست روایتی متفاوت در عرصه سینمای دفاع مقدس این بار با محوریت قرار دادن داستان اختلاف قومی و خانوادگی در جنوب کشور در بطن سال‌های دفاع مقدس را به رخ بکشد.
اثری که یکی از پرهزینه ترین آثار سینمایی دفاع مقدس و تاریخ سینمای ایران تا آن تاریخ به شمار می‌رود اما با این حال توانست همپا با پرفروش‌ترین فیلم سال راه خود را در گیشه سینمای ایران باز کند.
هرچند پرفروش‌ترین فیلم سال ۸۲ به فیلم سینمایی «توکیو بدون توقف» با بازی مهران مدیری باز می گشت که توانست با فروش ۴۳۰ میلیون تومانی عنوان پرفروش‌ترین فیلم سال را به نحوی به خود اختصاص دهد که آرام آرام شاهد تغییر نگرش سینمای کمدی ایران از سینمای محتوا محور به سمت سینمای خالی از داستان و متکی بر سینمای بدنه و تمرکز بر گیشه به هر قیمتی باشیم.

** نفسی راحت با «خیلی دور، خیلی نزدیک»
بیست و سومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در سال ۱۳۸۳ بعد از سال‌های نه چندان درخشان آغاز دهه سوم انقلاب با یکی از متفاوت ترین آثار سینمای ایران در تاریخ فعالیت هنر هفتم بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی همراه بود. جایی که سید رضا میرکریمی با «خیلی دور، خیلی نزدیک» توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم را با روایت یکی دیگر از معضلات اجتماعی آن دوران یعنی مقوله مهاجرت به خود اختصاص دهد.
در کنار فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک» رضا میرکریمی دو اثر سینمایی «بید مجنون» به کارگردانی مجید مجیدی و «کافه ترانزیت» کامبوزیا پرتوی دو فیلم درخشان جشنواره بیست و سوم فیلم فجر بودند. به ویژه در این میان «بید مجنون» نگاه متفاوت مجید مجیدی به سینمایی با محتوای مضامین دینی را اینبار با در دو راهی قرار دادن انتخاب قهرمان به واسطه لذت های زمینی و یا حرکت به سمت معرفت الهی، توانست اقبال فراوانی را به خود جذب کند.
هرچند ساخته متفاوت ابراهیم حاتمی‌کیا کارگردان مولف سینمای ایران با نام «به رنگ ارغوان» که برای نخستین بار با توجه به دسترسی به برخی از اطلاعات سازمان حفاظت اطلاعات ایران که در پس گذشت سال ها اجازه دسترسی و عمومی سازی آن فراهم شده بود، توانست اثری متفاوت را در جریان سینمای سیاسی ایران رقم زد.
«به رنگ ارغوان» توانست با بازی درخشان حمید فرخ نژاد نه تنها اقبال جامعه هنرمندان و منتقدان را با خود به همراه داشته باشد که به عنوان پرفروش ترین فیلم سال ۱۳۸۳ نام خود را در تاریخ سینمای ایران ثبت کرد.

** «به نام پدر»؛ روح تازه سینمای دفاع مقدس
بعد از آرام شدن جامعه ایران در پس التهابات سیاسی و اجتماعی سال‌های نخستین دهه ۸۰ بار دیگر درخشش سینمای ایران در دستان مرد همیشه آشنای هنر هفتم کشورمان یعنی ابراهیم حاتمی کیا قرار گرفت. در بیست و چهارمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر حاتمی کیا این بار با کارگردانی فیلم «به نام پدر» توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره را از آن خود کند.
«به نام پدر» نگاه و شیوه متفاوتی را در سینمای دفاع مقدس ایران، این بار با پررنگ کردن فضای تماتیک اختلاف نسل بنیان گذاشت. قهرمان «به نام پدر» رزمنده و بازمانده سال های نخستین انقلاب و دوران درخشان حماسه سازی هشت سال دفاع مقدس است که اینبار در مواجهه با الگوهای دگرگون شده فرزند نوجوان خود یکی از جذاب ترین آثار سینمای پس از جنگ ایران را به نام ابراهیم حاتمی کیا رقم زد. اثری که توانست چهارمین سیمرغ بلورین بهترین فیلم را برای ابراهیم حاتمی‌کیا در تاریخ جشنواره فیلم فجر نیز به ارمغان آورد.
در مرور پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران در سال ۱۳۸۴ فیلم «مکس» به کارگردانی سامان مقدم با فروش ۵۰۰ میلیونی خود گیشه سینما را از آن خود کرد. فیلمی کمدی که بار دیگر با عبور از مقوله محتوا، مهمترین نگاه خود را بر مساله گیشه و سینمای بدنه استوار کرده بود.

** «روز سوم»؛ روایت سینمای دفاع مقدس بر بستر داستانی عاشقانه
بعد از بازگشت موفق سینمای ایران در دوره‌های بیست و سوم و بیست و چهارم فیلم فجر با محوریت قرار دادن جریان سینمای پس از جنگ در بطن لحن و روایتی متفاوت از یک سو و از سوی دیگر با اتکا به پررنگ بودن مقوله سینمای اجتماعی در تلفیق با سینمایی جنگ به واسطه آثاری چون «دوئل» احمدرضا درویش و «به نام پدر» ابراهیم حاتمی کیا، دوره بیست و پنجم نیز بار دیگر در تبعیت از این الگو با درخشش فیلمی از سینمای دفاع مقدس با روایت محوریت خانواده و پررنگ بودن جریان سینمای اجتماعی در تلفیق با این حوزه رقم خورد.
این بار محمد حسین لطیفی با «روز سوم» و بهره مندی از بازیگران نسل جوان انقلاب همچون باران کوثری، حامد بهداد و پوریا پورسرخ؛ روایت روزهای حصر خرمشهر را به گونه‌ای رقم زد که کمتر جریان سینمای دفاع مقدس را می شد به شکلی پررنگ در آن رصد کرد. هرچند داستان روایت کننده حصر خرمشهر است اما فیلم روی پاشنه یک مثلث عاطفی می‌چرخد.
پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۸۵ بار دیگر به یک کمدی تعلق داشت. کمدی به نام «آتش بس» که آرام آرام جریان کلیشه شدن نگاه بدون محتوا و حرکت به سمت سینمای نازل کمدی را به گونه‌ای با خود به ارمغان داشت که هرچند نخستین فروش میلیاردی را برای سینمای ایران با فروش یک میلیارد تومان در جریان سینمای گیشه ایران رقم زد؛ اما در حیث محتوا و مضمون نتوانست از یک سو منتقدان و هنرمندان و از سوی دیگر مخاطبان اندیشه محور در این عرصه را راضی کند.

** مواجهه غریب «به همین سادگی» با «اخراجی ها»
بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۶، بعد از دو سال غیبت رضا میرکریمی بعد از ساخت فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک»، بار دیگر با درخشش این کارگردان جریا‌ساز سینمایی بعد از انقلاب همراه بود. این بار رضا میرکریمی با «به همین سادگی» به عنوان بهترین کارگردان جشنواره بیست و ششم نام خود را با روایت زندگی زن عشایری در قالب فیلمنامه دوست داشتنی، لطیف و ساده «به همین سادگی» مطرح کند.
اما در حوزه پرفروش‌ترین آثار سال یک بار دیگر، اثری کمدی صدرنشین شد. کاری که این بار نام کارگردانی را به همراه خود داشت که اگر نام او پشت تولید این اثر سینمایی نبود به زعم بسیاری از سینماگران به هیچ وجه شاهد تولید فیلم «اخراجی ها» نبودیم.
مسعود ده نمکی با «اخراجی ها» اینبار نگاهی متفاوت و آمیخته با طنز به دفاع مقدس، رزمندگان و افراد حاضر در جبهه ها داشت. «اخراجی ها» در سال ۱۳۸۶ با فروش دو و نیم میلیاردی یکی از درخشان ترین آثار گیشه در دهه ۸۰ به شمار می رود.

** تردید کیفیت در نبود «تردید»
بیست و هفتمین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر در سال ۸۷ یکی از ضعیف‌ترین دوره‌های این رخداد به شمار می‌رود؛ جریانی که با شکل‌گیری کمدی‌های گیشه پسند و به دور از محتوا در ابتدای دهه ۸۰ راه خود را آغاز کرده بود این بار سایه خود را به شکل سنگینی بر جریان تولیدات سینمای ایران و از جمله جشنواره فیلم فجر حاکم کرد.
بدون هیچ تردیدی اگر در این دوره فیلم «تردید» به کارگردانی واروژ کریم مسیحی نبود شاید می‌شد از بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر به‌عنوان ضعیف‌ترین دوره جشنواره از نظر حضور آثار سینمایی یاد کرد. «تردید» فیلم اقتباسی و برگرفته شده از نمایشنامه «هملت»، روایتگر داستان قهرمانی به نام «سیاوش» بود که پس از مرگ پدر و تسلط عمویش بر خانواده، به قتل پدر پی می‌برد. همین روایت آشنا در قالب سینمای تو در تو و قصه گویی جذاب با روش کریم مسیحی یک بار دیگر اقبال را به سمت سینمای متعالی و اندیشه محور ایران سوق داد.
هرچند این بار سعید سهیلی با «چارچنگولی» و فروش یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومانی این فیلم، رکورد پرفروشترین فیلم در سال ۸۷ را به نام خود کرد.

** تلالو سینمای دینی با «طلا و مس» و «ملک سلیمان»
بیست و هشتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در سال ۱۳۸۷ بعد از عقب گرد شدید جریان سینمای مولف و محتوا محور ایران به سمت آثار سطحی کمدی، یک بار دیگر نشان داد که با اعتماد به سینماگران کارکشته و درس پس داده می توان جریان سینمای انقلاب و درخشش ادامه دار آن در قالب جشنواره ای که نام فجر انقلاب را یدک می کشد به وضوح مشاهده کرد.
در این دوره از جشنواره شاهد درخشش سینمای ایران در حوزه آثار دینی و البته سینمای سیاسی بودیم. همایون اسعدیان با «طلا و مس» به روایت قهرمانی پرداخت که تا پیش از این کمتر در ساحت سینمای قصه گو و اجتماعی ایران به آن پرداخت شده بود.
زندگی خصوصی طلبه جوان که در کنار دروس حوزوی این بار با همسر خود – که گرفتار بیماری ام اس شده – باید در جریان کار و امور زندگی انرژی خود را میان درس در حوزه و کار در خانه با همه مسائل و مشکلات اش تقسیم کند. «طلا و مس» نشان داد که روایت سینمای قصه گو، جذاب با محوریت اندیشه و گاه نقدهایی بر حوزه مسائل اقتصادی می‌تواند هویت پررنگ سینمای اجتماعی ایران را به آن بازگرداند.
دیگر فیلم دینی در این دوره از جشنواره فیلم «ملک سلیمان» به کارگردانی شهریار بحرانی بود. فیلمی که یکی از گران‌ترین آثار سینمایی ایران را از نظر هزینه تولید به خود اختصاص داده بود و با استفاده از تکنیک‌های روز جهانی توانست تصویری متفاوت از روایت سینمای دینی را در کشور از خود به یادگار بگذارد.

** اعتماد به سینمای اجتماعی با «جدایی نادر از سیمین»
تولید متعدد کمدی‌های نازل در دهه ۸۰ آرام آرام به فاصله گرفتن مخاطبان از سالن‌های سینما منجر شده بود. به همین سبب بود که سینماگران از اواخر دهه هشتاد و بار دیگر تصمیم گرفتند تا با پرهیز از تولید آثار سطحی و نازل با استناد به قدرت سینمای قصه گو و اجتماعی ایران، هویت کیفیت ساز و جریان بخش سینمای کشورمان را به بدنه فعالیت هنر هفتم در جامعه تزریق کنند.
در راستای تحقق این مهم، بیست و نهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر در آخرین سال دهه ۸۰ (۱۳۸۹) یک بار دیگر نشان داد که با اعتماد به جریان سینمای اجتماعی شکل گرفته و پس از پشت سر گذاشتن سه دهه از انقلاب شکوهمند اسلامی، می‌توان مخاطب سینما را چه از نظر مساله محتوایی و چه از منظر همراه کردن او برای کمک به اقتصاد و گردش چرخ مالی سینما با خود به همراه داشت.
در همین دوره بود که «جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی اصغر فرهادی و روایت یکی از متفاوت ترین فیلم های قصه گوی اجتماعی ایران با محوریت مساله بحران های خانوادگی، دوره بیست و نهم فیلم فجر را به یکی از درخشان‌ترین ادوار این جشنواره بدل کرد.
جایی که رقیب اصغر فرهادی بعد از سیمرغ بهترین کارگردانی و فیلمنامه «جدایی نادر از سیمین» توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از آن خود کند؛ فیلم «جرم» مسعود کیمیایی بود. این کارگردان کارکشته سینما یک بار دیگر نشان داد که با شناخت نبض مخاطب از یک سو و تلاش برای تولید سینمای قصه محور – هرچند متکی بر محتوای تفکر کیمیای – می‌تواند در کنار اقناع مخاطب، منتقدان و داوران جشنواره را نیز با خود به همراه کند.
اکران فیلم «ملک سلیمان» شهریار با یک سال تاخیر، پرفروش‌ترین فیلم ایران در سال ۱۳۸۹ را به نام خود رقم زد. این فیلم فروشی بیش از دو میلیارد تومان را در گیشه تجربه کرد.
گزارش از امین خرمی

همچنین مطالعه کنید:

درآمد ۱۸.۵ میلیارد تومانی گیمرها، فقط در ۶ ماه!

به گزارش کسب و کار نیوز ، تعداد کاربرانی که از سیستم درآمدزایی آپارات استفاده …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.