به گزارش کسب و کار نیوز، هر فیلم دریچه ای است و نگاهی. نگاهی که می تواند دانسته های قبلی ما را تایید یا رد کند و در بهترین حالت به چالش بکشد. شاید در سینمای داستانی به دلیل نوع مواجهه آدم ها آنچه که آموخته و به دانسته های قبلی اضافه می شود شدت و عمقی بسته به شخصیت فرد داشته باشد چرا که در همان ابتدا سدی در برابر ذهن با این مضمون وجود دارد که «فیلم است؛ واقعی نیست». اما این سد که یکسره در برابر فیلم مستند شکسته و از نو ساخته می شود می تواند یکی از قدرت های این سبک از فیلمسازی به منظور تغییر و امید برای بهبود اوضاع و شرایط باشد.
مستند جنگی و دفاع مقدس در ایران با نام شهید آوینی و «روایت فتح» گره خورده است. مستندی که در دوره ای از دفاع مقدس ساخته شد و از شهرت و اقبال زیادی هم در ایران برخوردار است. دلیل اصلی این اقبال را شاید بتوان در سخنان خود شهید آوینی یافت. همان جایی که می گوید: «انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند، آنها را به جبهههای دفاع مقدس میکشاند، نه وظایف و تعهدات اداری. روح کارمندی نمیتوانست در این عرصه منشأ فعل و اثر باشد. گروههای فیلمبرداری ما با همان انگیزههایی که رزمآوران را به جبهه کشانده بود، کار میکردند. اینجا عرصهای نبود که فقط پای تکنیک یا هنر درمیان باشد».
آنچه که همواره در مستندسازی لازم و ضروری می نماید و باعث شدت همراهی بیننده و مخاطب می شود همین ارادت و تعلق خاطر فیلمساز به دغدغه و ندای درونی است. در طی سال های اخیر اما این موضوع هرگز به دست فراموشی سپرده نشده و همانند سینمای داستانی همواره مورد توجه فیلم سازان مستند بوده است.
** لِسِک
مستند ‘لِسِک' داستان کسانی است که در فرهنگمان آنان را آزاده می نامیم؛ آزاده عنوانی است که سابقه پرداختن به آن در سینمای ایران جدید نیست. شاید خاطره انگیزترین فیلمی که درباره آزادگان ساخته شده، «بوی پیراهن یوسف» اثر ابراهیم حاتمی کیا باشد. فیلمی که تصویر و تصور از آزادگان را تا همیشه ی تاریخ این مرز و بوم ثبت کرده است.
لِسِک روایتی برای۴۳ هزار اسیری است که بعد از اتمام جنگ، به خانوادههایشان پیوستند و آثاری از دوران اسارت را با خود آوردند. و در بازنمایی خود از یک داستان واقعی بهره می گیرد. داستان زنی که سال ها جدایی شوهرش را صبوری کرده و انتظار کشیده است. عروس ۱۷ ساله ای که کوتاه زمانی پس از عقد، دامادش به جنگ می رود، اسیر می شود و زمانی برمی گردد که آن دختر ۱۷ ساله، زنی ۲۷ ساله شده است. ده سال که همچنان با علاقه و انتظار طی شده است.
نکته مهم در مورد فیلم لسک موضوعی مغفول در باب رنج های روانی است؛ رنج هایی که آزادگان و خانواده هایشان کشیده اند. مساله افسردگی آزادگانی که زمانی طولانی در زندان های عراق شکنجه شده و دور از وطن بوده اند. آزادگانی که همانند قهرمان داستان لسک، پس از سال های اسارت به سر همان زمین کشاورزی و زراعتشان برگشتند؛ بدون هیچ ادعایی. ولی افسردگی و تلخی دوران اسارت هرگز آنان و خانواده هایشان را حتی پس از بازگشت رها نکرد.
لسک که در تار و پود خود عشقی شیرین دارد، قصه ی تلخ فراموش کردن آدم های اثرگذار و مهمی است که از زندگی شان برای کشور مایه گذاشتند.
محمدرضا وطندوست (متولد ۱۳۵۷) کارگردان فیلم که تحصیلکرده کارشناسی سینما و کارشناس ارشد پژوهش هنر است، در این باره به پژوهشگر ایرنا گفت: من از همان دوره اولی که دانشگاه را شروع کردم، به مستند علاقه مند بودم. در ابتدا، کار تدوین و مونتاژ می کردم و انقدر کار مستند مونتاژ کرده بودم که آن علاقه در من متبلور شد. اولین فیلمم را زمانی که ترم سوم دانشگاه بودم به نام «در دامان سرخ کوه» ساختم که درباره ۱۶ تا ۲۰ میلیون مین ای که در مرز ایران و عراق مانده بود، است. آن فیلم تقریبا ۲۰ جایزه ملی و بین المللی را گرفته است.
وی افزود: بعد از آن برایم ادامه دادن این کار جذاب شد. دو سال بعد و برای پایان نامه ام « ذوالجناح، روز پنجاه هزار سال» را ساختم که آن هم ۱۲ جایزه ملی و بین المللی گرفت. دو سال بعد یعنی سال ۱۳۸۶ فیلم سینمای «وقتی لیموها زرد شدند» را ساختم که سیمرغ بهترین فیلمبرداری فجر و جایزه مونترال کانادا را گرفت.
«دلیل علاقه ام به سینمای مستند این است که این سینما مکاشفه ی خیلی خوبی دارد. از لحاظ شهودی با من ارتباط خوبی برقرار می کند و فکر می کنم نگاه پژوهشگرانه ی خیلی بهتری نسبت به سینمای داستانی دارد. تعریف من همیشه از سینمای مستند این است که سینمای شریفی است و به نظرم سینمایی پیشروتر از سینمای داستانی حال حاضر است. فکر می کنم سینمای مستند چه در داخل و چه در خارج از ایران رقابت را از سینمای داستانی گرفته و در حال جذابتر شدن برای مخاطب است. حتی فکر می کنم شبکه مستند تلویزیون هم دارد کم کم برای مخاطبین ما جذابتر می شود. از این لحاظ سینمای مستند برای من جذابیت خاص خودش را دارد».
وطن دوست در توضیح عنوان و داستان فیلمش خاطر نشان کرد: لِسِک به زبان مازنی یعنی حلزون. لسک بخشی از یک سه گانه است که اولین آن «لوتوس» (تولید۹۶) است و اپیزود آخر آن برای سال آینده است. این فیلم درباره زوجی است که وقتی امروز در فیلم می بینیمشان، سنشان حدود ۵۰ سال است. بانوی راوی فیلم رقیه، همسر یحیی است و در فیلم توضیح می دهد که در سن ۱۷ سالگی با هم ازدواج می کنند. در قصه فیلم، شوهر برای ده سال نیست. اینجا برای مخاطب این سوال مطرح می شود که این همسر کجاست.
وی افزود: همزمان رقیه از گذشته ای می گوید که همسرش نبوده و سختی کشیده است و این که شوهرش نامه ای داده و به او گفته که می تواند برود و ازدواج کند، ولی او منتظر مانده است. در نهایت می بینیم که همسرش یکی از آزادگان جنگ تحمیلی ایران و عراق بوده و آنجا اسیر بوده است؛ و فیلم با یک تعلیق تمام می شود.
«فیلم من از نظر خودم از نظر ساختار و روایی شکل ویژه ای دارد و آن تعلیق جالبش است. و این تعلیق این است که تا آخر قصه نمی دانیم که چه اتفاقی افتاده است. و این ها کم کم جلو می رود و اطلاعات را به مخاطب می دهد'.
این استاد دانشگاه یادآور شد: این فیلم در بخش مسابقه ملی سینما حقیقت (دوره دوازدهم) و شهید آوینی حضور داشته است. و موفق شد تا مقام دوم جشنواره بینالمللی سینما حقیقت و جایزه شهید آوینی را دریافت کند.
پژوهشم**س.ب**۱۵۵۲