به گزارش کسب و کار نیوز، با آغاز قرن بیست و یکم و ناتوانی بشر در رواندرمانی با اندیشههای روانشناسان، فلسفه به عنوان راهی برای درمان روان مورد توجه قرار گرفت. در این دوران است که خاستگاه رواندرمانگر از روانشناسی به فلسفه تغییر مییابد و به همین ترتیب «فلسفه درمانی» رواج مییابد، «ویتگنشتاین و رواندرمانی» از همین دست تلاشهاست برای درمان ناراحتیهای عمیق روان.
«جان هیتون» روان درمانگر و مولف «ویتگنشتاین و رواندرمانی» با زیرعنوان «از پارادوکس به حیرت» در اثر خود با تبیین ارتباط فلسفه با درمان روان، بیش و پیش از هر چیز پاسخی به «جزماندیشی» میدهد.
وی در پیشگفتار کتاب با یادآوری علاقهاش به روانشناسی و فلسفه در سالهای تحصیلش در دانشگاه کمبریج به دو توصیه از دو روانکاو اشاره میکند که میتوان این کتاب را تلاشی پخته و سنجیده برای اثبات نادرستی آنها دانست؛ نخست آنکه «علاقه به فلسفه از علایم اولیه اسکیزوفرنی است» و دیگر آن که « ویتگنشتاین دیوانه بوده است».
نویسنده از همان ابتدا و در پیشگفتار، مخالفت خود را با جزماندیشی بیان کرده و با وجود پذیرش این مطلب که به گفته فروید «اختلال ذهنی نوعی تعارض است» با این باور که «نظریههای جزماندیشانه به رهایی از این تعارض کمک میکنند» مخالف است.
وی در ادامه مواجههای پستمدرن از دو متفکر بزرگ، تأثیرگذار و همعصر اهل وین -ویتگنشتاین و فروید- خلق میکند. ویتگنشتاین با دیدگاههای فروید درباره تفسیر رؤیاها مخالف بود و به طور کلی تبیین تاریخی وی را از نمادها بیمعنا میدانست.
این کتاب تلاشی است تا نشان دهد که چگونه سردرگمی درباره کارکرد واژهها، خیالات باطلی ایجاد میکند و ما را به بند میکشد. چرا که این موضوع نه فقط برای افرادی که دنبال کمک هستند بلکه برای جامعه پذیرای خیال باطل نیز تاثیرات مخربی به همراه دارد.
«ویتگنشتاین و رواندرمانی» با ترجمه پرویز شریفی درآمدی و لیلا طورانی در ۲۶۴ صفحه توسط نشر ققنوس منتشر شده است.
فراهنگ**۹۰۵۳**۳۰۰۹
«ویتگنشتاین و رواندرمانی»؛ تاکیدی بر ارتباط روان با فلسفه
کتاب «ویتگنشتاین و رواندرمانی» با تاکید بر درمان ویتگنشتاینی روان به فارسی ترجمه و روانه بازار کتاب شد.