به گزارش کسب و کار نیوز، امسال و در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر برگزار خواهد شد. جشنواره ای که از آغاز، به دلیل شکل منحصر به فرد و محتوای تازه اش همواره سرشار از جذابیت برای مردم و اهالی سینما بوده است.
منتقدان و علاقه مندان سینما که متولدین دهه ی ۵۰ و قبل از آن هستند همواره از صفوف طویل علاقه مندان سینما در جشنواره با خرسندی نوستالژیکی یاد می کنند. و البته که سال های آغازین و تولیدات دو دهه ی ابتدایی جشنواره فیلم فجر جزئی از تاریخ پرافتخار این جشنواره هستند که هنوز هم برای اصالت این جشنواره به آنان ارجاع و استناد می شود.
اما پس از آن و در طی سال های اخیر به نظر می رسد که جشنواره از روزهای با شکوهش فاصله گرفته و دچار رخوتی فکری و معنوی شده است.
**نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند
یکی از اعتراضاتی که سال گذشته و در جریان و پس از جشنواره ی سی و ششم مطرح شد لزوم بازنگری در سیاست های هیئت انتخاب مبنی بر اهمیت دادن به حضور فیلم اولی ها و یا کارگردانان کم تجربه تر برای حضور در جشنواره بود. اعتراضی که البته اگر خوب در آن تعمق کنیم سخن بی راهی نیست.
برگذارکنندگان و تصمیم گیران جشنواره البته لزوما با چنین دیدگاهی همراه نیستند و همانطور که دبیر جشنواره در سخنان آغازین خود عنوان کرده بود این میدان، میدانی برای رقابت و انتخاب بهترین ها است؛ اما نکته ای که وجود دارد عدم اتفاق نظر بر سر همین بهترین بودن است؛ به بیانی دیگر همواره درجه ای از اعمال سلیقه شخصی و فردی از جانب داوران و هیئت انتخاب فیلم ها وجود دارد که هرچه آرائ آنان به هم نزدیکتر باشد احتمال اجحاف نسبت به فیلم هایی مشخص بیشتر می شود. یعنی اگر داوران برخوردار از نظرات متعدد و متنوع و البته متضاد با هم باشند احتمال انتخاب عادلانه بیشتر از زمانی است که آنان نظر و جهان بینی مشابهی داشته باشند.
چنانچه در جشنواره سی و چهارم شاهد بودیم که «سعید روستایی» که با فیلم «ابد و یک روز» برای اولین بار تجربه ی کارگردانی داشت فیلمی را ارائه کرد که به یکی از شاهکارهای سینمای بعد از انقلاب بدل شد و از طرف دیگر بیشمار کارگردانان برجسته ای بوده اند که در این سالها و سال گذشته ی اثر ضعیفشان آماج انتقادات قرار گرفته است. در نتیجه نمی توان از بدو امر فیلم ها را قضاوت کرد و بهتر است سهمی بیش از ۳ فیلم که در دوره جشنواره قبلی به فیلم اولی ها اختصاص یافت، برای این کارگردانان در نظر گرفته شود.
**مستند نباید حذف شود
اگرچه فیلم های مستند چند سالی است که جشنواره تخصصی خودشان را دارند اما به دلیل اهمیت و قدرتی که مستند و مستندسازی در تمام جهان دارد بهتر است که جایگاه آن در جشنواره فجر بهبود یابد. جشنواره سینما حقیقت یا جشنواره تخصصی فیلم مستند نسبت به جشنواره فیلم فجر نوپا است و چیزی بیش از ۱۲ سال از عمر برگذاری آن نمی گذرد اما جدای از این لزوم مطرح شدن حضور فیلمهای مستند در جشنواره فیلم فجر از آن رو اهمیت دارد که جشنواره فجر بزرگترین و مهمترین رویداد سینمایی کشور است و در نتیجه دیده شدن فیلم های مستند در آن به معنای دیده شدن و بازخورد های بیشتر برای سینمای مستند است.
متاسفانه پسرفت نمایش مستند در جشنواره فیلم فجر همچنان ادامه دارد و به رغم این که تنها ۲ فیلم مستند در جشنواره ی سی و ششم امکان اکران یافتند امسال گفته شده که همان ۲ سهمیه هم ممکن است وجود نداشته باشد.
به رغم این وضعیت ، اعلام شده که سیمرغ بهترین مستند همچنان در بخش جوایز وجود دارد و این نشان از رویکردی فرمالیستی به جای رویکردی کارکردی دارد چرا که نیاز مهم فیلمسازان به ویژه مستندسازان که همواره در سینمای ایران مهجور مانده اند نه گرفتن جایزه که دیده شدن و تایید و ترغیب شدن و حتی نقد شدن است.
**نقش مردم پررنگتر شود
درست است که سینمای هر کشور از سیاست های کلان آن کشور سرچشمه می گیرد اما وقتی پای هنر و تولید برای مردم به میان می آید بهترین گزینه باید همان سیاست های مردم سالارانه باشد.
در سیاست گذاری جشنواره فیلم فجر پس از انتصاب دبیر، هیات انتخابی از طرف این دبیر انتخاب شده و آنان به انتخاب فیلم هایی که مردم قرار است ببیند اقدام می کنند. جدای از مباحث جبری و قوانین ثابت مانند این که هیات انتخاب باید کسانی باشند که در آن سال فیلمی در جشنواره ندارند، انتخاب این افراد بسته به نظر دبیر و انتخاب فیلم ها بسته به نظر این داوران منتخب است. در نتیجه اعمال سلیقه در این جا بسیار پررنگ می شود و این یکی از برجسته ترین انتقاداتی است که در این زمینه مطرح می شود. البته که در نهایت باید گروهی باشند که فیلم ها را انتخاب کنند تا نظمی برقرار شود و این که در همه جای دنیا روال چیزی شبیه به این است اما می توان با اعمال سیاست هایی نقش مردمی را پررنگ تر کرد و از هیاتی ژوری یا مردمی عادی نیز بهره گرفت. و هدف در نهایت این باشد که اعمال سلیقه فردی یا گروهی یا هرآنچه که باعث تعمیم نظر گروهی خاص به جای اکثریتی عام است را تقلیل داد.
تجربه یا اعمال سلیقه مردمی تاکنون تجربه ی مثبتی بوده است و همانطور که می دانیم یکی از مهمترین جوایزی که به فروش فیلم ها کمک شایانی می کند، جایزه بهترین فیلم از نگاه مردمی است. این جایزه، دارای اعتباری برآمده از دل نظرات مردمی و برای مردم است؛ در نتیجه توجه و بازخورردهای خوبی را هم از طرف مردم داشته است؛ می توانیم حیطه ی این وجه نظری مردمی را کمی گسترده تر کرده و اجازه بدهیم مردم خودشان فیلم های مطلوب و مقبولشان را انتخاب کنند.
قطعا نه شایسته و نه قرار است که همه فیلم ها به جشنواره راه پیدا کنند و یا جایزه بگیرند اما لزوم همفکری بیشتر در راستای انتخاب فیلم ها امری قابل تامل به نظر می رسد؛ چرا که جدای از ورود به جشنواره و یا احتمال کسب جایزه، فیلم هایی که از این فیلتر رد می شوند و در جشنواره به نمایش در می آیند، بزرگترین تبلیغ و پوئن مثبت را به جهت فروش گیشه خواهند داشت. در نتیجه این اتفاق می تواند روند حرفه ای یک فیلمساز جوان و تازه کار را دگرگون سازد.
**مستاجری که جای پارک هم ندارد
طبق گفته دبیر جشنواره فیلم فجر در کل سال، ۱۰۰ میلیارد هزینه بودجه سینما است. آیا از این بودجه کلان و در طی سالهای سپری شده امکان ساخت سالن یا مجموعه ای اختصاصی برای مهمترین رویداد سینمایی ملی وجود نداشته است؟ جایگاه این جشنواره به رغم تاکیدات و شعارهایی که در راستای اهمیت آن داده می شود برای مسئولین تا چه اندازه است؟
اگرچه جشنواره فیلم فجر اتفاقی سالانه و بزرگترین رخداد سینمایی ایران است اما کیفیت برنامه ریزی و توجه به آن وضعیت قابل قبولی ندارد. جدای از مشکلات نرم افزاری و فکری، مشکلات سخت افزاری آن هم کم نیست. از مشکلاتی که به دلیل تاخر در برنامه ریزی و مدیریت وجود دارد و کارهایی که در دقیقه نود صورت می گیرد مانند عدم طراحی پوستر تا یکماه قبل از برگذاری، سهم عمده ی بلیت های سفارشی و نداشتن بارکد بیلت های مردم و بازار سیاه تهیه بلیت و … که بگذریم این جشنواره هنوز با مسائل مهمی چون نداشتن جا و خدمات دهی دست به گریبان است.
در نتیجه این جشنواره به مستاجر در به دری بدل شده است که هرسال بساط خود را در جایی پهن می کند که خود آن نیز همواره حرف و حدیث های خاص خودش را داشته است. سال قبل برج میلاد میزبان جشنواره سی و ششم بود و امسال و در آستانه ی ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی، پردیس ملت به عنوان میزبان جشنواره سی و هفتم انتخاب شده است.
به رغم این که ۱۰ سال از تاسیس و راه اندازی پردیس ملت به عنوان یکی از بهترین و مجهزترین سالن ها و مجموعه های سینمایی کشور می گذرد و با توجه به این که این مجموعه تاکنون میزبان رخداد های مهمی بوده است اما همچنان پارکینگ طبقاتی آن به بهره برداری نرسیده است؛ این بدان معناست که میزبان اصلی بزرگترین رخداد سینمایی سالانه ی کشور، توانایی خدمات رسانی برای کسانی که دارای وسلیه نقلیه شخصی هستند را ندارد.
نداشتن پارکینگ برای میزبانی بزرگترین رخداد سینمایی کشور آن هم در کلانشهر تهران مساله ی کوچکی نیست و اگرچه داروغه زاده دبیر جشنواره سی و هفتم ابراز امیدواری کرده است که این مهم بتواند همزمان با جشن انقلاب اسلامی به بهره برداری برسد اما نداشتن پارکینگ و دور بودن پارکینگهای در نظر گرفته شده از ساختمان پردیس، دور بودن این مجموعه از مرکز شهر و سختی رفت و آمد برای خبرنگاران، بهویژه در ساعات پر ترافیک بزرگراه آیتالله هاشمیرفسنجانی و خیابان ولیعصر،، حذف سرویسهای ایاب و ذهاب و… مشکلات زیادی را برای تردد اهالی رسانه در پی خواهد داشت.
علاوه بر این پردیس ملت از لحاظ موارد دیگری همچون فاصله زیاد بین طبقات، مشکلات آنتندهی تلفنهای همراه، متمرکز نبودن سالنهای نمایش در یک محدوده منسجم، عدم دسترسی به امکانات شهری و حتی تعداد اندک سرویسهای بهداشتی نیز دارای نقاط ضعف متعددی است و برای برگزاری چنین رویداد بزرگی مناسب به نظر نمیرسد. از آنجا که خبرنگاران در ایام جشنواره فیلم فجر بیش از دیدن فیلمها، مسوولیت مهم اطلاعرسانی و پوشش اخبار مربوط به جشنواره و همچنین تهیه گزارش از روند برگزاری و گفتوگو با هنرمندان را بر عهده دارند، در شرایط کنونی انجام امور فوقالذکر امکانپذیر نیست و مشکلات موجود موجب کمرنگ شدن اخبار و کاهش گرمای بزرگترین رویداد فرهنگی کشور در این دوره خواهد شد در نتیجه درست تر آن است که عوامل کلیدی را قبل از اعلام و تعیین مکانی برای میزبانی به دقت بررسی و براساس آنها اقدام به انتخاب محل شود.
پژوهشم**س.ب**۱۵۵۲