ثمانه نادری
به گزارش کسب و کار نیوز صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر معمولا شرکتهای سهامی با مسئولیت محدود هستند که سرمایه و منابع مالیشان از طریق سرمایهگذاران خارجی، موسسات مالی و اعتباری خصوصی، سرمایهگذاران شخصی، بانکها و… تامین میشود. براساس بررسیهای موجود، صندوقهای جسورانهای که یکی پس از دیگری موافقت اصولی گرفتند، به دلیل نبود منابع مالی نتوانستند در فرابورس ایران پذیرهنویسی کنند و تعداد کمی که پذیرهنویسی کردند، نتوانستند نظر سرمایهگذاران را به خود جلب و منابع جذب کنند و در نهایت این صندوقها تقریبا خالی ماندند. با گذشت یک سال از اظهار امیدواری مدیرعامل فرابورس ایران از جمعآوری هزار میلیارد تومان از منابع غیربانکی برای VCها، نه تنها این مبلغ جمع نشده؛ بلکه این صندوقها حتی برای یک سال بعد هم امیدی ندارند که حتی منابعشان به نیمی از آن آماری که مدیرعامل فرابورس ایران وعده داده بود، برسد؛ اما شاید جالب باشد که بدانیم همین امید اندک به سرمایهگذاری در این بخش از کجا حاصل میشود. به عقیده کارشناسان، ریشه این مشکل ضعف کلی حاکم بر بازار سرمایه است که در ۴۰ سال اخیر بر بازار حاکم بوده و برطرف نشده است. از سویی تحریمها و همچنین شرایط پیشآمده برای استارتآپها به عقیده برخی از کارشناسان، سرمایهگذارهای واردشده به این صندوقها را نیز منصرف میکند.
ضعف نظام سرمایهگذاری در بورس
عباسعلی حقانینسب، کارشناس بازار سرمایه
ضعف صندوقهای خطرپذیر برای جذب نقدینگی به دلیل اشکالات موجود در نظام سرمایهگذاری در بازار سرمایه است، بهطوری که در ۴۰ سال اخیر بازار سرمایه با ۶۰۰ نهاد مالی و عمر ۵۰ ساله به اندازه یک بانک جذب نقدینگی نکرده است. با توجه به این ساختار، از این ۷۰۰ اوراق بهادار و ناشر و شرکتهایی که تلاش میکنند از بازار سرمایه تامین نقدینگی کنند، انتظاری از صندوقهای خطرپذیر که بتوانند جذب منابع داشته باشند، نیست. ایراد اساسی در صندوقهای خطرپذیر نیست، بلکه اشکال در نظام سرمایهگذاری مردم در بازار سرمایه است. فعالیت مجریان بورس بیش از آنکه به جذب نقدینگی منتهی شود، به خروج نقدینگی از بازار سرمایه منتهی خواهد شد. آنها تلاشی برای جذب و ورود منابع به بازار ندارند. اشکال اساسی در این است که صندوقهای خطرپذیر مشکلی ندارند و حتی اصلاحاتی هم صورت گرفته که نمونه آن اضافه شدن صندوق خصوصی به آنهاست. نظام سرمایهگذاری در بازار سرمایه دچار اشکال است. از طرفی ساختار مالی کشور تحت نفوذ بانکهاست؛ تا حدی که بانکها عملا از طریق نهادهای خود در بازار سرمایه اندک نقدینگی بازار سرمایه را سپرده میکنند. نمونه آن صندوقهای سرمایهگذاری وابسته به بانکها هستند.
مطلب مفیدی بود