شایلی قرائی
به گزارش کسب و کار نیوز براساس افق برنامه ۲۰ ساله کشور؛ یعنی تا پایان سال ۱۴۰۴، مقرر شده است بیش از ۵۰ هزار شرکت دانشبنیان در کشور فعال شوند؛ با این حال آمار موجود شرکتهای دانشبنیان، ۳۱۴۲ واحد است که نشان از فاصله زیاد تا ۵۰ هزار شرکت موجود در برنامه دارد. این شرکتها در ایران درگیر مشکلات و بوروکراسیهای زیادی هستند که ادامه مسیر را برایشان مشکل کرده است. در همین رابطه و برای ارزیابی وضعیت امروز شرکتهای دانشبنیان و بررسی مشکلات آنها با افشین کلاهی، رئیس کمیسیون جوانان، کارآفرینی و کسبوکارهای نوین دانشبنیان اتاق ایران به گفتگو نشستیم که ماحصل آن را در ذیل میخوانید.
ایجاد شرکتهای دانشبنیان در سالهای اخیر به یکی از گفتمانهای رایج در فضای علمی و فناوری کشور تبدیل شده است که میتواند نقش مهمی در پویایی اقتصادی کشور ایفا کند. با توجه به اینکه سالهای زیادی از راهاندازی شرکتهای دانشبنیان و استارتآپها میگذرد، امروز این کسبوکارها در چه جایگاهی قرار گرفتهاند؟
شرکتهای دانشبنیانی داریم که هر کدام امروز در مراحل مختلف قرار دارند. دانشبنیانها و استارتآپهایی هم داریم که تازه آغاز به کار کردهاند. شرکتهایی هستند که محصولات خود را به نتیجه رساندهاند و شرکتهایی نیز داریم که در حال تولید و صادرات محصولات و خدمات هستند و به عبارتی مرحله رشد را گذراندهاند و به ثبات و بلوغ رسیدهاند. شرکتهای بزرگی هم در زمینه آیتی و دارویی و گیاهان دارویی و تجهیزات پزشکی داریم و همچنین شرکتهایی که امروز صادراتمحور شدهاند. برخی شرکتها هم برندهای بینالمللی دارند و بسیار مناسب در حال فعالیت هستند و مشتریان خوبی هم دارند.
اتاق ایران برای راهاندازی و توسعه شرکتهای دانشبنیان و استارتآپها چه اقداماتی را انجام داده یا در حال برنامهریزی است؟
ما تلاش کردیم در مرحله نخست، فضای کسبوکار را برای این کسبوکارها بهبود ببخشیم. وظیفه اتاق ایران این است که فضای کسبوکار را برای اعضا بهتر کند تا در فضایی مناسب کسبوکارها شکل بگیرند که لازم است اشاره کنیم که این وظیفه اصلی اتاق ایران است. اتاق بهطور کلی محیط کسبوکار را رصد میکند تا برای اعتلای آن برنامهریزی داشته باشد. به صورت تخصصی هم کمیسیون تلاش دارد که شرکتهای دانشبنیان و کسبوکارها در فضای کاری اختصاصی کار کنند. برای این منظور چندین کار انجام میشود که نخست تمرکز کردن روی آییننامهها و مقررات و تاثیرگذاری بر آنهاست. به عنوان مثال آییننامه ارزیابی و تعیین صلاحیت شرکتهای دانشبنیان که معاونت علمی بر مبنای آن، شرکتها را ارزیابی میکند، ما چند بار آن را بررسی کردهایم و پنج یا شش بار آییننامه تغییر داده شده است و معتقدیم که هنوز هم باید تغییرات دیگری داشته باشد؛ اما تا جایی که امکان داشته سعی داشتیم دولتیها را متقاعد کنیم که روشهای ارزیابی را تسهیل کنند و به روند آن سرعت دهند.
با صندوق نوآوری و شکوفایی هم به همین صورت تعامل داشتهایم. صندوق نوآوری و شکوفایی حمایتهای خوبی از این حوزه میکند که البته بدانیم همه این موارد کافی نیست و در دنیا سرمایهگذاریهای بیشتری صورت میگیرد. همچنین شرکتهایی که در حوزه حملونقل هوشمند کار میکنند، با مشکل پلمب دفاتر در شهرستانها مواجه هستند که انشاءا… از این به بعد شاهد این اتفاقات نخواهیم بود. ما از طریق کمیته ماده ۱۲ اتاق جلوی این کار را گرفتهایم. جلسهای با لعیا جنیدی، معاون ریاستجمهوری داشتیم و فعلا این مشکل حل شده و پلمبی در آینده نخواهند داشت و مشکلات قبلی پلمبها هم حل خواهد شد. بنابراین از این به بعد لازم نیست شرکتهای حملونقل اینترنتی برای تاسیس دفتر از شهرداری مجوز بگیرند. این مشکل هم با جدیت اتاق حل شده است و دولت قبول کرد که دیگر نیازی به گرفتن مجوز از شهرداری نیست و این سازمان میتواند در بحث نظارت وارد شود. این بدان معناست که معنای نظارت، مجوز دادن نیست. خیلی از ارگانها و سازمانها هنوز در این باره اطلاعاتی ندارند و مشکل ما همچنان با بسیاری از سازمانها ادامه دارد.
دولت چطور میتواند از این شرکتها حمایت کند؟
متاسفانه امروز یکی از بزرگترین مشکلات فعالیت استارتآپها در ایران به نگاه دولت برمیگردد. پیش از اینکه این نگاه اقتصادی باشد، نگاهی سیاسی از سوی دولت بر فضای کسبوکارهای نوین غالب است. در حال حاضر برخی از تصمیمات دولت درباره فعالیت استارتآپها مورد انتقاد است. ارائه تسهیلات و حمایت مالی از استارتآپها محصول عدم شناخت و تصمیمات نه چندان کارشناسی دولت است که به جای حمایت، حیات استارتآپها را به خطر میاندازد. در همه جای دنیا، استارتآپها وقتی از حدی بزرگتر میشوند، شرکتهای بزرگ آنها را میخرند. از طرفی ماهیت وجودی استارتآپها این است که به عنوان مثال از هر ۱۰ استارتآپ، یک استارتآپ موفق به ادامه فعالیت شود و ارائه تسهیلات مالی هرچند ممکن است منجر به موفقیت یک استارتآپ شود؛ اما قطعا ۹ کسبوکار دیگر را گرفتار خواهد کرد. بنابراین به جای حمایت مستقیم دولت از استارتآپها، این منابع باید به شرکتهای بزرگی که امکان موفقیت آنها بیشتر است، اختصاص داده شود.
امروز اهمیت شرکتهای دانشبنیان در رشد اقتصادی، اشتغالزایی، ایجاد ارزش افزوده، توسعه کارآفرینی و مواردی از این دست بر کسی پوشیده نیست. بنابراین ضرورت دارد دولتمردان دست صاحبان این نوع شرکتها را به گرمی فشار دهند و از آنها به معنای واقعی کلمه حمایت کنند. دولت با حذف بوروکراسی کاذب اداری، اعطای معافیتهای مالیاتی، تامین مالی مناسب، رفع موانع موجود بر سر راه صادرات، انحصارزدایی در بازار داخلی و مصادیقی از این نوع میتواند بستر رونق فعالیتهای شرکتهای دانشبنیان را در جامعه بیش از پیش فراهم کند.
همچنین در بحث مالیات باید توجه داشته باشیم که این شرکتها تا ۱۵ سال معافیت مالیاتی دارند؛ اما بوروکراسی پیچیده اخذ معافیت مالیاتی در اکثر موارد، این کسبوکارها را از ادامه راه منصرف میکند. از سوی دیگر فرایند دریافت معافیت مالیاتی برای شرکتهای دانشبنیان و استارتآپها بسیار طولانی است و در عین حال رقم قابلتوجهی نیست و نمیتواند کمکحال موثری برای این کسبوکارها باشد. موضوع معافیت مالیاتی شرکتهای مزبور به نحوی در حال تبلیغ و بزرگنمایی است که گویی اتفاق بزرگی در این بخش رخ داده؛ در حالی که اینطور نیست. بنابراین دولت میتواند در این موضوع به داد شرکتهای دانشبنیان و استارتآپها برسد.
بخش خصوصی چطور میتواند در جهت توسعه و پیشرفت شرکتهای دانشبنیان تاثیرگذار باشد؟
برای کاهش مشکلات شرکتهای دانشبنیان باید بر بخش خصوصی واقعی تکیه کرد و شرکتهای کوچک و بزرگ را از طریق تشکلها با یکدیگر متحد کنیم. هنوز معضل اصلی این شرکتها تامین نقدینگی است. در واقع هر شرکت مشغول به کار نیاز به یک اکوسیستم دارد. در حال حاضر ما به صورت گلخانهای فضای کار نسبتا مناسبی برای این شرکتها آماده کردهایم که در خیلی از بخشها ضعف دارد؛ ولی نسبت به شرکتهای خارج از این فضا کارکرد بهتری دارد. زمانی که شرکت بالغ میشود و میخواهد وارد فضای کسبوکار در کشور شود، مشکلات بازاریابی و سرمایه همچنان با این شرکتها وجود دارد و آنها با این معضل دست به گریبان هستند و امکان رشد این شرکتها بهشدت کند میشود. باید برای کاهش این مشکلات بر بخش خصوصی واقعی به عنوان سرمایهگذار تکیه کرد و تسهیلات به شرکتهای باتجربهتر تخصیص پیدا کند و بین شرکتهای کوچک و بزرگ شبکهسازی و آنها را از طریق تشکلها با یکدیگر متحد کنیم. سرمایهدارهای سنتی باید سرمایهشان را به سمت فناوری سوق بدهند تا بتوانند محصولات بهتری را تولید کنند و ارائه دهند و همچنین بتوانند پایدار بمانند؛ اما به دلیل اینکه بازار ما رقابتی نیست؛ زیرا رقابتی بودن یکی از مولفههای اصلی رشد و توسعه شرکتهاست براساس آمارها در بعضی رشتهها بازار در انحصار است. اگر فضا و زیستبوم آماده شود و محیط را برای رشد شرکتها مساعد کنیم، میتوانیم تعداد این شرکتهای دانشبنیان را افزایش دهیم؛ اما هدف ما نباید بر مبنای تعداد قرار بگیرد؛ بلکه فضا را به خوبی فراهم کنیم تا شرکتها در آن محیط بتوانند به رشد و پیشرفت دست پیدا کنند.
یکی از بزرگترین مشکلات شرکتهای دانشبنیان و استارتآپها مراحل اخذ مجوز و تعدد متولی در این رابطه است. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟
مجوزهای زائدی که برای شرکتهای دانشبنیان مشکلساز شدهاند، باید شناسایی و حذف شوند. این درست نیست که هر تیم استارتآپی و شرکتهای فعال باید با ۸ یا ۹ سازمان برای اخذ مجوزهای مختلف طرف باشند. مراحل اخذ مجوزهایی از این دست بسیار آزاردهنده است و برای این کسبوکارها مقدور نیست که همواره به دنبال اخذ مجوزهای مختلف باشند. به عبارتی یک مرکز کسبوکار در ایران برای فعالیت در حوزه تخصصی خود نیازمند مجوزهای مختلفی است که اخذ هر کدام از این مجوزها وقت و انرژی بسیاری را از مجموعه فعال تلف میکند. بنابراین دستگاههای اجرایی و قانونگذار کشور در حالی که شعارهای متعددی برای بهبود فضای کسبوکار سر میدهند، اراده کافی برای فعالیت در این حوزه را ندارند. وزارت امور اقتصادی و دارایی به عنوان یکی از مهمترین نهادهای موثر در روند کسبوکار کشور در چند سال اخیر با تصویب مقررات مختلف در تلاش است تا ارائه مجوزهای کسبوکار را تا حد امکان کاهش دهد.