سرمقاله
نظارت و دخالت بانک مرکزی نقش مستقیمی در کاهش نرخ دلار داشته است؛ اما این به معنای کاهش واقعی نرخ دلار در بازار نیست؛ چراکه کماکان برخی از متقاضیان دلار سرگردانند و با نرخهای اعلامشده، دلاری نمیگیرند.دولت میتواند از طریق ابزارهای اقتصادی نرخ دلار را پایین بیاورد؛ اما باید در نظر داشت که اقتصاد کشور هنوز در تحریم به سر میبرد و ذخایر ارزی به میزان مطلوب نیست و آینده فروش نفت هنوز مبهم است. نظارتهای دولت بسیاری از خریداران کاذب را از بازار ارز،دور کرده است اما محدودیت عرضه ارز از جانب صرافیها و حتی بانکها نشان میدهد ذخایر ارزی به اندازهای که باید، نیست و در آینده حتی شاید این ذخایر محدودتر شود. بنابراین کاهش نرخ دلار اگرچه با ورود بانک مرکزی اتفاق افتاده است و حتی شاید با این شیوه دلار به زیر ۱۰ هزار تومان هم برسد؛ اما در واقعیت این نرخ برای متقاضی واقعی آن همچنان بالاست. همچنین باید تاکید کرد که در آینده احتمال جهش نرخ دلار با سیاستهایی که بانک مرکزی در پیش گرفته، وجود دارد. با کاهش نرخ دلار تب بسیاری از خریداران برای خرید بیشتر فروکش کرده است؛ همان کسانی که در خانههای خود انبارهای خانگی درست کرده بودند. به عبارتی تقاضای کاذب کمتر شده و آنچه در بازار وجود دارد، تقاضای مصرفی است. به همین دلیل یک رکود بسیار عمیق در انتظار بازار است که دیر یا زود فروشندهها را ناگزیر از کاهش قیمتها خواهد کرد. در یک زاویه منفی و با این فرض که نرخ تورم همچنان مسیر افزایشی خود را طی کند و دولت برنامهای برای مهار آن در نظر نگیرد، رکود تورمی برای بازار کالاها پیش بینی میشود مگر آنکه به فراخور سیاستهای دستوری که دولت برای کنترل بازار ارز در پیش گرفته است، قیمت کالاهای اساسی نیز مهار شده و نرخها به اجبار کاهش پیدا کند که البته این امر با توجه به تجربهای که بازار کشور دارد، تقریبا ممکن است. معمولا هم زمانی که قیمتها بالا رفته است اگرچه دوباره پایین آمده؛ اما مثل سابق نشده است. تنها درباره برخی از کالاها که قیمتهای نجومی را تجربه کرده مثل رب گوجهفرنگی یا پوشک این کاهش صورت میگیرد؛ اما همانطور که بازار هم گویاست، کاهش قیمت این محصولات نیز طبق آنچه مورد انتظار است، رخ نداده است.