این را بی هیچ ملاحظهای و البته بیهیچ تردیدی میگویم.
سرنوشت زرویی، تقدیر همه همگنان اوست. تعارف نداریم، در روزگاری که جانهای پاک و صاحبان خرد و ادب و نجابت و آزادگی، هیچ مجالی نه برای قدرت و ثروت، که برای خدمت به ادب و آیین و فرهنگ این آب و خاک نمییابند، چه تقدیری جز انزوا و خانهنشینی و دقمرگ شدن پیش رویشان است؟
از همین فردا تجلیلها و بزرگداشتها برای ابوالفضل نازنین ما آغاز میشود. اما من در هیچکدام آنها شرکت نخواهم کرد. اینها برای ما ابوالفضل زرویی ۴٩ ساله نمیشود که برای خود پیری شده بود و دلیل راهی و مشعل فروزان مردانگی و دانش و ذوق و آزادگی و چشم و دل سیری و سربه زیری.
از ویژگیهای شخصیتی و آثارش هم از من سؤال نکنید! بهزودی جواب تمام این سؤالهای کلیشهای و دیرهنگام در تیراژهای وسیع چاپ خواهد شد. آنگاه همگان خواهند دانست که بازهم بازهم بازهم گوهری را از دست دادیم که قیمتش نجومی بود و نمیدانستیم. بسیار نجومیتر از رقم اختلاسها و حقالزحمهها و پاداشهای نجومی!
کسانی که در خانه ابوالفضل را نزدند، لطفاً تسلیت هم نگویند! مسئولانی که نهادهای فرهنگی را به شرکت سهامی پسرخالهها و دخترعمهها و بلهقربانگوهای مذبذب همیشگی تبدیل کردهاند، لطفاً در مراسم او سخنرانی نکنند. طبیبان فرهنگی مملکت لطفاً نوشدارو به دست بالای جنازه سهراب نازنین اقلیم ادب و جوانمردی حاضر نشوند.
ابرهای همه عالم در دلم میگریند. هنوز یک روز نگذشته دلم هوای صدای مخملینش را کرده است و بیاختیار شمارهاش را میگیرم. تحمل همدردی بی دردان ابوالفضل نشناس را ندارم…
من برای زرویی در عزلت احمدآباد مستوفی دلم، عزاداری میکنم و خوندل میخورم. جای دیگری نمیروم چون بهیقین نشانهای از ابوالفضل را در آنجاها نخواهم یافت.
دوستان نازنینم با خونجگر به شما تسلیت میگویم. ولی تلاش بیهوده نکنیم. ابوالفضل رفته است. سراغش را در محافلی نگیرید که هزینهاش باید صرف زندهبودن ابوالفضل میشد!
بیاییم برگردیم کنج خانههایمان و منتظر باشیم بلکه فرشتهای که آمد و ابوالفضل را گرفت و برد، سراغ ما هم بیاید.
*شاعر
**اداره کل اخبار چندرسانهای**ایرناپلاس**