صفحه اصلی / یادداشت و گفتگو / تقویت «سواد بیمه‌ای» با تولید ادبیات بیمه‌ای

جواد گودرزي

تقویت «سواد بیمه‌ای» با تولید ادبیات بیمه‌ای

یادداشت 

حقیقت این است که مردم – بخوانید اکثر مردم- ذهنیتی از مفهومی ذهنی به اسم «بیمه» ندارند و این موضوع نه ارتباطی با سن دارد، نه جنس، نه تحصیلات، نه مقام، نه حتی محل زندگی و نه…
به‌راستی مشکل چیست؟ آموزش؟ اطلاع‌رسانی؟ شبکه فروش؟ شیوه خدمت‌رسانی؟ نبود کانال ارتباطی؟ نحوه پاسخگویی؟ ارتباط یا بی‌ارتباطی با دیگر حوزه‌ها؟ مدیریت؟ نگاه تعمدی به قرنطینه کردن یا در خوش‌بینانه‌ترین حالت استریلیزه کردن بیمه؟ همه اینها؟ هیچ‌کدام؟ بستگی دارد؟
بیمه بیشتر از آنکه یک عینیت تجسم‌یافته، ملموس و باورپذیر باشد که بتوان آن را در قالب ابژه‌های مختلف و متنوع صورت‌بندی کرد، یک مفهوم کلی، ذهنی و غیرملموس است. حالتی دارد نه جامد و نه مایع و نه حتی گاز تا بتوان آن را به دیگران- بخوانید مردم- معرفی کرد؛ سوژه‌ای است بی‌بدیل که برآمده از تجربه ذهنی افراد بوده و برشی است از تصاویر، ذهنیات و شاید تجربیات اندکی که با این بیمه / صنعت داشته‌اند. پنهان است و نامرئی، نامفهوم است و شاید دیرفهم.
چه باید کرد؟ باور ما این است که فعالان فرهنگی و تبلیغاتی بیمه‌گران- همه بیمه‌گران- برای باورپذیر کردن این مفهوم از هشتاد و اندی سال پیش در حد بضاعت خویش کوشیده‌اند، که اگر نبود این کوشش‌ها الان شاهد همه‌گیر شدن این مفهوم حداقل در«سطح» نبودیم، همه‌گیر شدنی که اتفاقا در مقایسه با کلیت صنعت اگر «پیش» نباشد انصافا «پس» هم نیست. به بیان دیگر همه بخش‌های این صنعت به یک سرعت و در قالب یک کاروان به حرکت خود ادامه داده‌اند.
سوای از واکاوی و چرایی و چگونگی پدیدار شدن این وضعیت، موضوعی که می‌توان به آن پرداخت، تعریف، تبیین و ترسیم چراغ راه یا فراهم‌آوری زمینه‌های لازم برای آغاز یک فرایند است که به تعبیر «مانویل کاستلز» سازنده یک «جریان» باشد تا به «قدرت» منتهی شود.
فرایندی که به نظر می‌رسدگام نخستین آن با افزایش «دانش» در یک حوزه خاص- در اینجا بیمه- برداشته می‌شود و خود پیداست که افزایش دانش منجر به ایجاد «بینش» فردی در آن حوزه خواهد شد. با نهادینه شدن بینش فردی، خود به خود «نگرش» دیگری نسبت به موضوع متولد می‌شود و اگر این نگرش در میدان عمل قرار گیرد و در شرایط یکسان، یکسان نگریسته و تجربه شود، «رفتار» جدیدی ایجاد می‌شود و با مداومت در یک رفتار و کسب نتیجه مشخص از تکرار آن توسط یک فرد، «مدل رفتاری» پدیدار می‌شود که باعث تقلید دیگران می‌شود. وقتی یک رفتار فردی توسط یک یا چند نفر دیگر تکرار شود «رفتار گروهی» ایجاد می‌شود و تکرار و تکرار و تکرار این رفتار‌ها منجر به تقویت دانش اولیه یا تبدیل شدن به یک گفتمان اجرایی و در نهایت ایجاد فرهنگ می‌شود وقص علیهذا. موضوعی که «اورت راجرز» آن را به گونه‌ای دیگر در پنج مرحله ترسیم می‌کند؛ آنجا که به عنوان واضع نظریه «نوآوری» از «نوآوران»، «اقتباس‌کنندگان پیشگام»، «اکثریت متقدم»، « اکثریت متاخر» و «کندروها» به عنوان درجات پذیرش نوآوری یاد می‌کند و البته بر «عامل تغییر» به عنوان یکی از عناصر اصلی برای ایجاد یا تقویت یک تعبیر یا به بیان امروزی‌ها «گفتمان» تاکید می‌کند.
برگردیم به نخستین گام ایجاد باور، یعنی همان ایجاد یا تقویت دانش که برای دستیابی به آن راهکارهای مختلف، متنوع و بعضا متفاوتی مانند آموزش، تجربه، قیاس و… پیشنهاد می‌شود که همه آنها را می‌توان در بسته‌ای به نام «سواد» جای‌گذاری کرد.
نگارنده بر این باور است که برای ورود جدی به عرصه نه چندان جدیدی مثل «سواد بیمه‌ای» می‌توان در عرصه آموزش‌ بیمه‌ای و سواد بیمه‌ای «تولید ادبیات» کرد تا در گام اول مشخص شود دامنه و چارچوب بحث سواد بیمه‌ای چیست؛ باید آنقدر ترجمه و تالیف کرد تا بتوان زمینه یک مطالعه تطبیقی را فراهم ساخت و به معیارهایی برای تعقیب اهداف سواد بیمه‌ای دست یافت. وضعیت سواد بیمه‌ای در دنیا به دلیل آنکه تکنولوژی‌های مدرن تمرکز، توان، کارایی، کارآمدی و غلظت بیشتری دارند، باعث شده تا نظریه‌پردازان و مخاطبان (بیمه‌گران و بیمه‌گذاران، مدیران و صاحب‌نظران مرتبط)، سریع‌تر خطر مسلح نبودن به سواد بیمه‌ای را درک کنند.
همچنین حمایت نهادهای آموزشی از طریق گنجاندن مفاهیم سواد بیمه‌ای در کتب درسی دانش‌آموزان و دروس دانشکده‌های مدیریت و اقتصاد می‌تواند مفید باشد و خود صنعت بیمه هم با توجه به جغرافیای مخاطبان خود، می‌تواند مفاهیم مرتبط با سواد بیمه‌ای را منعکس کنند؛ با این شرط که فرستنده (بیمه‌گر) پیامی را بفرستد تا‌ گیرنده (بیمه‌گذار) همان را دریافت- بخوانید درک- کند و این نخستین اصل تولید سواد بیمه‌ای است.
در این وانفسا باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که تغییر ساختار ذهنی و ابداع مفاهیم جدید، حتی درک یا تقویت مفاهیم جدید احتیاج به زمانی بسیار طولانی دارد؛ درست است که مظاهر تمدنی و تکنولوژیکی زمان را در خود حل کرده‌اند؛ اما ما به عنوان یک انسان و البته یک انسان ایرانی که فرهنگی طولانی، متنوع، جان‌سخت و بعضا رسوب‌شده دارد، نباید و نشاید که برای تقویت سوادمان گول سرعت کسب مظاهر توسعه را بخوریم.

همچنین مطالعه کنید:

شرایط تحقق رشد پایدار اقتصادی

سرمقاله اقتصاد ما نیاز به مطالعات جدی و علمی‎تری در حوزه تجارت جهانی دارد. صادرات …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.