نشست تخصصی «سیاستگذاری در رسانه ملی» با حضور مهدی منتظرقائم، استاد دانشگاه تهران و عبدالکریم خیامی، رئیس مرکز طرح و برنامه سیما روز سهشنبه در محل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
منتظرقائم، سخنان خود گفت: سیاستگذاری ابزاری برای نیل به هدفی است که پیش از رسیدن به آن، برای راههای دستیابی به هدف ترسیم میکنیم. وی با تشبیه صدا و سیما به یک ماشین بزرگ، گفت: ما با ماشین بسیار بزرگی سر و کار داریم که خوب تعریف نشده و هرچند هیکل تنومندی دارد اما مهارت یک کشتیگیری مبتدی را هم ندارد. ما به این رکن نیاز داریم رسانه در جامعه جدید منتقل کننده ارزشهای نهادهای دیگر است. حالا اگر این واسطه در جای خودش قرار نگرفته باشد، نه تنها نمیتواند کج کارکردی نهادهای دیگر را سهیل کند، بلکه خودش نیز مشکلساز خواهد بود و تبدیل به موجود زبان بستهای میشود که قصههای ساخته شده توسط نهادهای دیگر را بازگو کند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: صدا وسیما بیش از آنکه تابع نهادهای فراسازمانی باشد، باید با فراسازمان وارد گفت و گو شود . سازمان صدا و سیما تکلیف کلان خود را درک نکرده است، همراهی را پذیرفته و به باور من اشتباه زمانی شروع شد که از سال ۱۳۷۲ ممنوعیت تجهیزات ماهواره به امید مبارزه با تهاجم فرهنگی آغاز شد. اما این سازمان نتوانست این جایگاه را به دست بیاورد.
وی ادامه داد: صدا وسیما رابطه تعریف نشدهای با فراسازمان دارد. هنوز مدل هنجاری ندارد اما شعار «رسانه ملی» میدهد و از این سازمان به عنوان «قوه چهارم» یاد میشود. انشاء شخصی می نویسند و انتظار دارد، عقول جامعه پیرو این امور باشند. رابطه سازمان با قوای سه گانه بسیار آشفته است. در مواقعی قوای ناهمسو نتوانستهاند تعاملی سازنده با این سازمان داشته باشند. صدا و سیما به عنوان عامل انحصاری تولید صوت و تصویر، روابطی تعریف نشده با سایر نهادها دارد. رابطه این سازمان با نهادهای اجتماعی و سایر نهادهای اجتماعی تعریف نشده است.
این استاد دانشگاه تهران گفت: ما هنوز نمیتوانیم به لحاظ نظری رابطه روشنی بین صدا و سیما عرصه اقتصاد و فرهنگ قائل شویم و این در عدم هم افزایی و تعامل مشترک مبتنی بر منافع ملی موثر است. رابطه صدا و سیما با عرصه سیاست، بسیار آشفته است. پرسنل صدا و سیما به هیچ وجه از نظر قومی، جنسیتی و سیاسی و… کل ایران نیستند و سیاستهای استخدامی این سازمان مبتنی بر دمکراسی و نمایندگی کل جامعه ایران نیست. اگر معتقدیم با سازمانی مهم و شریف سرو کار داریم برای پیشبرد اهداف آنها باید برنامهریزی دقیقتری داشته باشیم.
منتظر قائم گفت: یکی از اشکالات سیاستگذاری صدا وسیما در ۲۵ سال گذشته، پناه بردن به عدد و رقم تحت عنوان توسعه کمی است. شاخصهای کمی میتواند برای استخدام توجیه بسازد. آغاز سیاستگذاری برای صدا و سیما، توسعه کیفی است.
استاد دانشگاه تهران گفت: اصلا معتقد نیستم جامعه بدون ایدئولوژی وجود دارد. باید اول باید یک مفهوم ایدئولوژیک به زبان رسانه ترجمه شود، بعد به رسانه داده شود؛ اما اکنون مدیران براساس ایدئولوژی انتخاب میشوند. صدا وسیما در ۱۰ سال آینده مسیری بهتر از سی سال گذشته نخواهد داشت اگر در گلوگاهها تغییر جدی نداشته باشد. تا موقعی که باشگاه پرسنل صدا و سیما راه اندازی نشود و آنها امکان ارتباط تخصصی را با یکدیگر نداشته باشند، خلاقیت امکان بروز و ظهور عملی نخواهد داشت. باید بی اعتمادی به بدنه تولید کننده به پایان برسد.
خیامی: سازمان صدا و سیما بخشی از جامعه و نهادهای اجتماعی است
عبدالکریم خیامی، رئیس مرکز طرح و برنامه سیما با اشاره به موضوع «سیاستگذاری در رسانه ملی» گفت: در چند دهه پس از انقلاب، اگرچه مباحث سیاستگذاری عمومی را داشتهایم اما رشته تخصصی سیاستگذاری رسانهای بسیار دیرتر آغاز شد. این ضعف در حوزه مطالعاتی سیاستگذاری تخصصی رسانهای در نظریه پردازی و اجرا احساس میشود.
وی در تبیین دیدگاههای خود گفت: اگر اطلاعات ما از سیاستگذاری در رسانه ملی ناقص باشد، قاعدتا تحلیل و ارزیابی ما نیز ناقص خواهد بود.ایدئولوژی و شرایط یک کشور نقش بی بدیلی در سیاستگذاری رسانهای دارند. ارزشها در هر جامعه زیربنا هستند.
خیامی با اشاره به مساله مسئله دخالت دولت یا حاکمیت در رسانه گفت : میزان دخالت حاکمیت در قبال رسانهها به عنوان یک عنصر در مدلهای سیاستگذاری یاد میشود؛ از کسانی که مدافع این دخالت هستند تا گروهی که عکس این نظر را دارند. رسانهها ارتباط لحظهای با محیط پیرامونی خود دارد. با توجه به محیط پرتلاطم رسانه، سیاستهای رسانهای متغیر است.
وی در ادامه گفت: رسانه صدا و سیما زیر نظر هیچ یک از قوا نیست و دولتی نیست اما حاکمیتی هست. به همین ترتیب بخش خصوصی نیست اما دولتی هم نیست. هریک از قوا نمایندهای برای نظارت بر صدا و سیما دارند و اینکه ما زیر نظر رهبری نظام هستیم و زیر نظر هیچ یک از قوا نیستیم، یک امتیاز برای رسانه ملی است. اما قانون اداره رسانه ملی، متاسفانه قانونی بسیار قدیمی است و ده سالی میگذرد که در کمیسیون فرهنگی مجلس موضوع قانون اداره رسانه ملی، موضوع گفتگو است. در حال حاضر قانون اداره سیما مربوط به سال ۱۳۶۱ است.
وی با اشاره به «نظریه هنجاری» در سیاستگذاری رسانهای گفت: در درون سازمان حدود ۲۰ سال قبل یک چارچوب هنجاری مشخص و تدوین شد. این نظریه هنجاری علیرغم تغییرات قابل توجه محیط پیرامون رسانه ملی، هم اکنون وجود ندارد. لذا در صدا وسیما در دورههای گوناگون مقوله سیاست گذاری چند عنصر مشترک داشته است و هرچه حجم آنتن افزایش پیدا میکرده سیاستگذاری آن نیز متفاوت میشده است.
وی با اشاره برخی نقدها در خصوص کج کارکردی رسانه ملی گفت: سازمان صدا و سیما بخشی از جامعه و نهادهای اجتماعی است. مگر رابطه نظام فرهنگ با اقتصاد مشخص است؟! در این چند دهه، همه باهم جلو آمدهایم! وضع بازار، دانشگاه و قضا در کشور همانند صدا و سیما نقاط ضعف و قوتی دارد. اتفاقا چون سازمانهای رسانهای را سازمانی میانجی میدانم، وقتی در سایر ساحتها اشکال وجود داشته باشد، محل بروز آن صدا وسیما می شود.
وی گفت: در درون سازمان، فرآیند تولید در صدا وسیما باید مورد بازنگری قرار بگیرد. این فرآیند شامل ایده و پس از آن است. خیامی در بیان نقاط مثبت صدا وسیما یادآور شد: این روزها صدا وسیما همچنان قدرت آیین سازی و جریان سازی اجتماعی دارد و مثلا در مناسبتهایی مانند شب یلدا، جشن عاطفهها و یا راهپیمایی اربعین این اتفاق رخ میدهد.
ب.ل**۱۶۰۱