محمد جوادی قاضیانی
به گزارش کسب و کار نیوز، بازار ایران هم به نوعی میتواند بازار رقابتی باشد، اما این رقابت در بازار ایران عمدتا در حوزههایی صورت میگیرد که افرادی در ابتدا به آن ورود پیدا کردهاند و به موفقیت رسیدهاند و دیگران هم بدون اینکه تحلیل درستی از بازار و رقبا داشته باشند، به دنبال به دست آوردن موفقیت و ثروت وارد آن حوزه میشوند؛ درست مثل اتفاقی که برای فروشگاههای اینترنتی، سایتهای ارائهدهنده تخفیف، تاکسیهای اینترنتی و… افتاده و حجم بالای متقاضی برای ورود به این حوزهها و ایجاد کسبوکار در آنها در حال پیشی گرفتن از مشتریان است؛ رقابت و اتفاقی که هر از گاهی در چند حوزه محدود میافتد و این نکته را در ذهن افراد شکل میدهد که راه موفقیت در هر دورهای تنها چند راه محدود است. مثلا زمانی خرید و فروش ارز، اتومبیل، ایجاد استارتآپ، راهاندازی فروشگاه اینترنتی، یاد گرفتن برنامهنویسی و… هر کدام راههای رسیدن به موفقیت بودهاند بیآنکه به استعداد و تواناییهای افراد و همینطور تعادل بین عرضه و تقاضا اندیشیده شود؛ اما با توجه به شرایط پیچیده و رقابت گسترده تنها با ایجاد و خلق تحول جدید است که میتوان امید داشت که توسعه ایجاد شود و بتوان به کسبوکارهای موفق رسید. همانطور که اشاره کردیم، یکی از مولفههای یک اقتصاد پویا بازار رقابتی آن است و این رقابت باید به صورت درست و با خلق نوآوریها و تحولها ارتقا یابد. کسبوکارهایی که قصد ورود به بازاری را دارند که رقابتی است، باید نگاهشان را فراتر از کپی کردن ایدهها و قالبهای رقبا ببرند و با بررسی دقیق آنها بتوانند ارزش و مزیتی را به مراتب بالاتر از آنها برای مشتریان فراهم کنند، چون در غیر این صورت دلیلی ندارد که مشتریان به سراغ آنها بیایند. کسبوکارها بهویژه استارتآپهای حوزه فناوری اطلاعات باید در نظر داشته باشند آنالیز رقبا برای موفقیت کسبوکار آنها ضروری است، زیرا این تحقیقات و آنالیز به آنها کمک میکند تا با استفاده از روشهای تجزیه و تحلیل بازار رقبا و بررسی وضعیت فعالیت رقبا، استراتژیهای خود را به گونهای بچینند که بتوانند با دست گذاشتن روی نقاط ضعف رقبا و افزودن بر نقاط قوت خود، نظر مشتری را جلب کنند.
دامهای سادهای که شکست استارتآپها را به دنبال دارد
عادل طالبی، کارشناس کسبوکار
وقتی استارتآپها بهویژه کسبوکارهای اینترنتی به دنبال ورود به بازار و شروع کار هستند، باید در بخش آنالیز رقبا به دو نکته توجه ویژهای داشته باشند؛ دو نکتهای که بیشتر کسبوکارها و استارتآپها در دام آن میافتند و نمیتوانند درک درستی از رقبا داشته باشند. در صورتی که با رعایت این دو نکته به ظاهر ساده میتوانند درک درستی از انواع رقبا داشته و تحقیق بسیار خوبی را داشته باشند؛ اما این دو نکته چیست؟ فرض کنید شرکتی که قصد آنالیز رقبا را دارد، در حوزه واردات و صادرات فعالیت میکند و میخواهد بخش دیجیتالش را نیز فعال کند و هدفش از ورود به حوزه دیجیتال بحثهای برندینگ، جذب مخاطبان و چنین اهدافی است. در اینگونه مواقع یکی از بخشهای بازاریابی دیجیتال این است که تحقیق بازار را انجام بدهیم و رقبا را آنالیز کنیم. اشتباهی که رخ میدهد و بسیاری از کسبوکارها در دام آن میافتند، این است که در اینگونه مواقع یک مدل خاصی از شرکتهای این حوزه که موفق هم هستند را بررسی و از آنها الگوبرداری میکنند. بعضی از افراد هم برعکس هستند و با جستجو کردن در گوگل و… بر کسبوکارهای این حوزه تمرکز میکنند که به صورت آنلاین هستند. اشتباه در اینجا رخ میدهد؛ یعنی این اشتباه است که یکی از این روشها را مدنظر قرار دهیم و باید هر دو را با هم و به صورت همراستا چک کنیم و پیش ببریم. این دو روش ممکن است در عمل همپوشانی داشته باشند؛ اما مطمئنا در بخشهایی اشتراک ندارند. مثلا یکسری شرکتها هستند که در فضای واقعی خیلی مهم و مطرح نیستند، اما در فضای دیجیتال خوب کار کردهاند و با جستجوهای گوگل بالا میآیند و از طرفی هم یکسری شرکتها از قدیم بودهاند و قوی و برند هستند، اما در حال حاضر با تغییر فضای رقابت احساس کردهاند که باید تغییراتی را ایجاد کنند و حالا باید از این ابزارهای آنلاین استفاده میکردند، اما عملا هیچ ابزار درستی نداشتند و نهایتا یک سایت ساده داشتهاند. پس هم از این شرکتهای قدرتمند داریم و هم شرکتهایی که خوب هستند و در حوزه دیجیتال قدرتمندند. شرکتهای معروف هم از لحاظ سرمایه پولهای خوبی را دارند و خرج میکنند و هم اینکه ایدههای خوب و بد را قبلا آزمایش کردهاند و نگاه به آنها بسیار کمککننده است و نگاه کردن به آنها به دید شما خیلی کمک میکند و اگر شما یکی از این گروهها را مدنظر قرار دهید، از این نکتهها غافل میمانید. پس بهتر است استارتآپها در آنالیز رقبا اول به سراغ سنتیها بروند و عملکرد آنها در فضای دیجیتال را بررسی کنند و بعد به سراغ دیجیتالیها بروند و نقطه اشتراک آنها را به دست آورند و ضعف و قوتهای هر کدام را تحلیل کنند. این نکته با اینکه خیلی ساده به نظر میرسد، اما متاسفانه بسیاری از کسبوکارهای ما در عمل گرفتار این دام میشوند و براساس ظاهر سایتها و آنالیزهای غیردقیق تصمیمگیری میکنند. در صورتی که برای موفقیت در بازار باید تحلیل و آنالیز بهتری داشته باشند و نقطه اشتراک طیفهای مختلف را به دست بیاورند و بعد دست به اجرا بزنند.