سرمقاله
به دلیل اینکه ایران کشوری است که وابسته به واردات و بهویژه واردات مواد اولیه است نرخ ارز بر تولید تاثیر بسیاری میگذارد و همانطور که شاهد هستیم قیمت کالاهای داخلی نیز همپای کالاهای وارداتی افزایش یافته است. حتی در حال حاضر که نرخ ارز روند کاهشی داشته قیمت این کالاها تغییر نکرده است و تاثیرپذیری آن هنوز ادامه دارد. به عبارت بهتر در کشور ما نیاز بیش از ۷۰ درصدی به واردات مواد اولیه وجود دارد و نخستین بخشی که بعد از معیشت مردم در خطر قرار گرفته، بخش تولید است. بنابراین بیش از ۷۰ درصد واردات ایران به واردات مواد اولیه و کالاهای اساسی اختصاص دارد و دوراز انتظار نبود که افزایش نرخ ارز مستقیما بر معیشت مردم تاثیرگذار باشد و تولید را به قهقرا ببرد.
با این تفاسیر شاهد هستیم که در بازار ارز به ظاهر روند کاهش آغاز شده، اما نشانههای آن در بخشهایی که نیاز اساسی مردم است دیده نمیشود. رکود در بخش تولید وجود داشته و هماکنون ادامه دارد و البته این درست است که نباید در روزهای اول تاثیر آن را درتولید ببینیم، اما در بازار خردهفروشی هم این اتفاق نیفتاده است.
در حال حاضر رکود از بخش تولید و بنگاههای کوچک و متوسط به بخش خردهفروشی منتقل شده و کسبوکارها دچار اختلالاند و مردم نیاز اساسی خود را با دشواری تهیه میکنند که این شوک قیمتی هم مشکلات را تشدید کرده است. این مشکلاتی که به دلیل نوسانات ارزی و افزایش نرخ آن به وجود آمده فاجعهای است که اگر دولت نتواند جلوی آن را بگیرد باید در انتظاروقوع بحران در آینده باشیم. امروز در شرایطی قرار داریم که افزایش نرخ ارز برای مردم عادی فاجعه است و برای شبه دولتیها منبعی برای سود بیشتر.
دولت در ابتدای این اتفاق عملکرد نامناسبی از خود ارائه داد و باید به عبارت بهتر از آن به عنوان بازی بد دولت با ارز نام ببریم. فنر ارزی و حباب آن در حالی مطرح شد که دولت باید اقدام مناسبی برای مقابله با آن انجام میداد.