محمد جوادی قاضیانی
تعداد زیاد استارتآپها بهویژه استارتآپهای بر بستر اینترنت نشان از این دارد که تبلیغات و مانور روی این نوع کسبوکارها و موفقیت تعدادی از پیشروهای این حوزه به میزانی بوده که برای بسیاری از مردم بهویژه جوانترها ورود به این حوزه جذاب بوده است؛ جذب افراد بسیار هم یعنی ایجاد یک بازار بزرگ و پرسود برای افراد فرصتطلب. در کنار رشد تعداد استارتآپها و متقاضیان ایجاد این نوع کسبوکارها، نقشهایی مانند منتورها، مشاوران استارتآپی، شتابدهندهها، سرمایهگذارها، دیجیتالمارکترها و… هم پدید آمدند که برای رسیدن استارتآپها به اهدافشان به آنها کمک کنند، اما مانند تمام بازارهای پرسود و پرمخاطب، افراد سودجو هم به این حوزه ورود پیدا کردهاند و در نقش منتورنماها، دیجیتالمارکترهای غیرمتخصص و… به جای اینکه مقصد را به استارتآپها نشان دهند و به کمکشان بیایند، به دنبال به دست آوردن سودهای کوتاهمدت آنها را از مسیرشان گمراه میکنند؛ یعنی افراد سودجو تنها به واسطه بازار خوب این حوزه در این نقشها ورود پیدا کردهاند و با ارائه خدمات، مشاورهها و نشان دادن مسیری که خودشان آن را نمیشناسند، به استارتآپها لطمه میزنند.
بازاری شبیه بازار متقاضیان ورود به دانشگاه که کلاسها و آموزشگاههای کنکور را ایجاد کرد. یکی از شغلها و نقشهایی که در کنار استارتآپها ایجاد و پررنگتر از همیشه دنبال شد، نقش منتورینگ بود که اگر درست انتخاب شود، میتواند نقش غیرقابل انکاری در موفقیت استارتآپهاایفا کند.
شاید از تثبیت نقش منتور و جا افتادن آن زمان زیادی نگذرد، اما بیشتر کسبوکارهای موفق در مسیری که داشتهاند، از منتورها استفاده کردهاند.
با توجه به ذات استارتآپها و ابهام و نااطمینانی اولیه که شروع کار استارتآپها با آن عجین شده است، حضور و وجود منتوری که خود این مسیر را طی کرده باشد یا شناخت کافی از آن داشته باشد کمک بسیاری به رشد و توسعه استارتآپها میکند، اما نکتهای که باید در تشخیص منتور و منتورنما دانست، این است که منتور تئوریپرداز نیست و شخصی است که علاوه بر شناخت و ادراک از تئوریهای کسبوکاری، خود این مسیر را طی کرده و تجارب کسبوکاری مفیدی دارد.
شخصیسازی راهحلها و مشاورهها
سامان فائق، کارشناس کسبوکار
منتور به معنای مربی است و نه یک معلم؛ پس از یک منتور در کسبوکار باید انتظاراتی بیشتر از یک معلم که صرفا دانستههای علمی و نوشتههای کتاب را آموزش میدهد، داشت. منتورها در حال انتقال تجربیات خود به کسبوکارها هستند. اگر از این موضوع بگذریم که منتور در حال انتقال تجربیات است و نه صرفا علم، باید به این موضوع توجه کنیم که صرفا داشتن تجربه هم باعث منتور شدن نخواهد بود. تجربیات شکست یا تجربه دشواریهای اجرای یک پروژه، زمانی میتواند موثر باشد که منتور علاوه بر چشیدن طعم شکست، درک درستی از دلایل به وقوع پیوستن آن شکست و راهحلهای احتمالی برای رد شدن از شکستها داشته باشد و بتواند با روشهایی درست این راهحلها را به کسبوکارهای نوپا انتقال دهد، اما یکی از بزرگترین مشکلاتی که گریبانگیر استارتآپهای ایرانی است، استفاده نادرست از راهنماییها و مشاورههای منتور است. هیچگاه قرار نیست طرح مساله و راهحل توسط منتور نسخه نهایی برای یک استارتآپ باشد. استارتآپها باید بیاموزند این تجربیات را شخصیسازی و بهترین روشهای منطبق با نیاز خود را خلق کنند نه اینکه عینا از روشهای ارائهشده کپیبرداری کنند. هر مشکل ماهیت خود را دارد، ممکن است از نظر ظاهری شبیه هم باشند، ولی اگر دقت کنید در نوع کاربران، تغییر موقعیت زمانی، تفاوت بودجه، تفاوت فرهنگ سازمانی، نوع خدمات قابل ارائه، شیوه اجرا و دیگر موارد تفاوتهای کوچک یا بزرگی ممکن است پیدا شود و همین دلیل باعث میشود راهحل ارائهشده توسط منتور درباره کسبوکار شما موثر یا درست نباشد که این موضوع اصلا به کیفیت مشاوره منتور بر نمیگردد. صاحبان استارتآپها باید پیشنهاد را بشنوند و فلسفه راهحل را درک کنند و برای خود یک راهحل جدید بسازند.