محمد جوادی قاضیانی
البته این روش تامین مالی از یک طرف با آمدن سرمایهگذاران خطرپذیر، شتابدهندهها و دیگر روشهای تامین مالی و از طرف دیگر با مطرح شدن دغدغههای دولتی دیگر همچون فیلترینگ، نوسانات اقتصادی و… کمرنگتر از گذشته شده است و مورد توجه و بحث فعالان استارتآپی نیست. منسوخ شدن تقریبی این روش بهویژه در سرمایهگذاری و توجه به حوزه استارتآپی به نحوی شده است که هم خود استارتآپها و هم مسئولان به دنبال استفاده از این روش برای تامین مالی استارتآپها نیستند. به طور مثال سورنا ستاری، معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری درباره این روش میگوید: استارتآپها بههیچوجه با وام دولتی توسعه نخواهند یافت، بلکه باید سرمایهگذاران وارد میدان شوند و به رشد جوانان و کارآفرینی کمک کنند. یکی از سرمایههای عظیم کشور منابع انسانی است که با برنامهریزی دقیق و اصولی میتواند در مسیر موفقیت قرار گیرد. در جامعه کارآفرینان ارزش و جایگاه ویژهای دارند، چون این افراد با ایده و خلاقیت به موفقیت دست یافتهاند نه با اعتبارات دولتی که این فرهنگ باید در بین جوانان ترویج شود. دولت در بخش زیرساخت میتواند بستر را مهیا کند و مهمترین اصلی که باید برنامهریزی و سرمایهگذاری شود توسط سرمایهگذاران و جوانان این مرز و بوم باید صورت گیرد.
طبق صحبتهای ستاری و دیگر فعالان این حوزه دولت مسئول مهیا کردن زیرساختها و حمایتهای دیگری از استارتآپهاست و وامهای دولتی نه تنها کمکی به استارتآپها نمیکند، بلکه شاید مشکلاتی را نیز برای آنها ایجاد کند، اما در هر حال با توجه به منابع گسترده دولت و نقدینگی بالای آن، این روش هنوز هم به عنوان یکی از روشهای تامین مالی برای کسبوکارها مطرح است.
اما چرا وامهای دولتی نمیتوانند منبع خوبی برای تامین مالی استارتآپها باشند؟ وامهای دولتی یا به طور کلی وامهای دولتی و غیردولتی که مدت بازپرداخت و سود مشخصی دارند در این دسته قرار میگیرند و نمیتوانند منبع مناسبی برای تامین مالی استارتآپها بهویژه در دوره نونهالی باشند. برای اینکه مناسب نبودن این روش تامین مالی را تشریح کنیم باید به ذات کسبوکاری و مدل کسبوکاری استارتآپها اشاره کنیم. استارتآپها ایدههایی هستند که در یک فضای غیرمطمئن که بازار و اعداد مشخصی ندارند ایجاد میشوند و بیش از ۹۸ درصد آنها با شکست مواجه میشوند. پس مهمترین دلیلی که برای عدم تامین مالی از این روش مطرح میشود بحث مقروض و متعهد شدن به بازپرداخت مبلغ وام ازسوی استارتآپها باز میگردد؛ یعنی استارتآپ و صاحب ایدهای که نمیداند تا چه زمانی میتواند بازارش را به دست بیاورد و به درآمد برسد، چرا باید متعهد به بازپرداخت مبلغی شود و خود و کسبوکارش را تحت فشار قرار دهد؟ این تعهد و مقروض شدن باعث فاصله گرفتن استارتآپها از روشهای بلندمدت توسعه کسبوکاری میشود و آنها را مجبور به درآمدزایی و به دست آوردن درآمد و کاری متفاوت با ذات ایده اصلی و آنها را به شکست نزدیک میکند، اما یک زمان است که استارتآپها میتوانند با احتیاط از این روش برای تامین مالی استفاده کنند. استارتآپها وقتی تبدیل به کسبوکار شدند و تا حدودی به درآمد و بازار مشخصی رسیدند میتوانند برای توسعه بیشتر از این روش استفاده کنند و به توسعه کسبوکار خودشان سرعت ببخشند، اما دو نکته را باید مدنظر داشته باشند، نکته اول اینکه این روش در این شرایط بهترین روش نیست و نکته دوم اینکه وامها به راحتی پرداخت نمیشوند.
لزوم احتیاط در دوره نونهالی
امید نعمتی، کارشناس کسبوکارهای نوپا
در بحث تامین مالی استارتآپها و جذب سرمایه کسبوکارهای نوپا پارامتری که بسیار مهم است، خود ایده است. ایده و ظرافت و دقت در انتخاب آن از همه چیز مهمتر است. بسیاری از استارتآپها و کسبوکارهای موفق کارشان را با سرمایه بسیار کم شروع کردهاند و به موفقیتهای بزرگ رسیدهاند. عموما مزیت رقابتی و دلیل موفقیت این کسبوکارها ایده بوده است. اگر فردی بخواهد یک ایده خوب را در مراحل ابتدایی به استارتآپ تبدیل کند میتواند این کار را با حداقل منابع انجام دهد و با سرمایه فنی و تخصصی شروع کارش را داشته باشد؛ یعنی با استفاده از تخصص اعضای تیم و سرمایههای تخصصی کار را شروع کنند و آن را جلو ببرند و از ارتباطهای تازه و گذشته خودشان در این حوزه استفاده کنند. مطمئنا وقتی شخص یا تیمی کاری را شروع میکند ارتباطهایی را در مسیر به دست میآورد که تا لحظه خارج شدن آنها از ابهام به او کمک میکنند. پس ایدههای نو و استارتآپها با استفاده از این روند و با طی کردن آن تا لحظه رسیدن به زمان رشد به سرمایه و پول بالایی نیاز پیدا نخواهند کرد و میتوانند با سرمایههای شخصی ریسکها و مخاطرات خود را تا زمان رسیدن به رشد نسبی کاهش دهند و بهویژه در این مدت پرابهام از وامها و پولهایی که دوره بازپرداخت مشخصی دارند، استفاده نکنند.