کاهش قیمتهای واقعی انرژی و افزایش مصرف بیش از حد آن نیز منجر به الگوهای نامناسب مصرفی و جهتگیریهای نامناسب صنعتی شده است.
با نگاه به قیمتهای برق، گاز و سوخت در ایران و مقایسه آن با جهان، برخی از تأثیرات منفی آن را بر اقتصاد و جهتگیریهای صنعتی مورد بررسی قرار دادهایم.
** اختلاف قیمت انرژی در ایران و جهان
قیمت هر کیلووات ساعت برق در ایران ۶۰ تومان است که با دلار هشت هزار تومان تقریباً ۰٫۸سنت میشود؛ قیمت برق نیز در دنیا بهطور متوسط بین هشت تا ۱۵ سنت است. قیمت هر مترمکعب گاز سوخت در ایران حدود ۱۵۰ تومان است که با دلار هشت هزار تومان حدود ۱٫۸ سنت میشود، قیمت جهانی هر مترمکعب گاز نیز بین ۱۰ تا ۳۰ سنت متغیر است.
قیمت هر مترمکعب گاز خوراک صنایع پتروشیمی در ایران حدود ۴۰۰ تومان است که با دلار هشت هزار تومان تقریباً پنج سنت میشود، قیمت جهانی هر مترمکعب گاز نیز بین ۱۰ تا ۳۰ سنت متغیر است.
قیمت گاز صادراتی ایران به ترکیه حدود ۲۰ سنت و قیمت گاز وارداتی از ترکمنستان نیز بیش از ۳۰ سنت است.
قیمت بنزین در ایران لیتری یک هزار تومان است که با دلار هشت هزار تومان تقریباً ۱۲٫۵ سنت میشود. قیمت بنزین بدون احتساب مالیات در دنیا ۶۰ سنت است، در حالیکه قیمت بنزین در کشورهای اروپایی با احتساب مالیات، ۱٫۵ یورو و معادل ۱۷۵ سنت دلار است.
قیمت گازوییل نیز لیتری ۶۰۰ تومان است که با دلار هشت هزار تومان ۷٫۵ سنت میشود، اما قیمت جهانی این فرآورده نفتی بدون احتساب مالیات حدود ۶۰ سنت عرضه میشود.
** مصرف انرژی در صنایع
مصرف برق در صنایع فولادسازی دنیا به ازای هر تن ۴۵۰ تا ۵۰۰ کیلووات ساعت است؛ در ایران مصرف برق واحدهای کوره القایی بین ۷۰۰ تا ۷۵۰ کیلووات ساعت است. اگر قیمت جهانی هر کیلووات ساعت برق را ۱۰ سنت فرض کنیم، هزینه برق هر تن فولاد تولیدی حدود ۷۰ تا ۷۵ دلار میشود، درحالیکه صنایع فولاد ایران بابت هزینه برق هر تن فولاد، کمتر از پنج دلار پرداخت میکنند.
همچنین در تولید هر تن فولاد با روش احیا مستقیم، حدود ۵۵۰ مترمکعب گاز مصرف میشود.
اگر قیمت هر مترمکعب گاز را ۱۰ سنت فرض کنیم، هزینه گاز هر تن فولاد حدود ۵۵ دلار میشود، درحالیکه صنعت فولاد ایران تقریباً ۱۰ دلار بابت آن پرداخت میکند.
برای تولید هر تن سیمان حدود ۱۰۰ کیلووات ساعت برق و ۱۰۰ مترمکعب گاز مصرف میشود؛ اگر قیمت هر مترمکعب برق و گاز در دنیا را ۱۰سنت فرض کنیم، برای تولید هر تن سیمان ۲۰ دلار انرژی مصرف میشود، درحالیکه قیمت فروش سیمان صادراتی ایران با دلار هشت هزار تومان کمتر از ۲۰ دلار است و این رقم با توجه به قیمت ۶۰ تا ۷۰ دلاری سیمان در جهان بسیار نازل است.
برخی از شرکتهای تولیدکننده روی، خاک معدن را از کشور ترکیه وارد میکنند؛ دلیل اینکه شمش روی در ترکیه استحصال نمیشود، این است که هزینه برق در ترکیه بسیار بالاست و استحصال آن مقرونبهصرفه نیست.
در کشورهایی مانند روسیه که میتوانند هر مترمکعب گاز را ۲۵ تا ۳۰ سنت به اروپا بفروشند، سرمایهگذاری در صنعت متانول مقرونبهصرفه نیست، زیرا در تولید هر تن متانول یک هزار مترمکعب گاز مصرف میشود و هزینه گاز مصرفی آن ۲۵۰ تا ۳۰۰ دلار میشود.
** پیامدهای ارزانفروشی حاملهای انرژی
سرمایهگذاران بهجای سرمایهگذاری در صنایع با ارزش افزوده بالا به سمت سرمایهگذاری در صنایع برخوردار از رانت انرژی میروند و باعث میشوند ظرفیت تولید کارخانههایی مانند سیمان و فولاد در کشور بهسرعت افزایش یابد.
تأسیس کارخانهها سیمان و فولاد هزینه سرمایهای بالایی نیاز دارد و ارزش افزوده کمی در اقتصاد ایجاد میکند. قیمت پایین انرژی در صنایع انرژی بر باعث میشود که این صنایع در جهت کاهش مصرف انرژی نیز سرمایهگذاری جدی انجام ندهند. بهطوریکه مصرف برق صنایع فولاد ایران اکنون ۱٫۵ برابر صنعت فولاد دنیاست.
همچنین قیمتهای پایین برق موجب میشود که سرمایهگذاران در صنعت برق نیز سرمایهگذاری نکنند و کشور با خاموشیهای مستمر مواجه شود.
توسعه صنایع انرژیبر، هزینههای آلایندگی و جرایم انتشار گازهای گلخانهای به همراه خواهد داشت که از طرف سازمانهای بینالمللی از ایران مطالبه خواهد شد.
مهمترین پیامد ارزانفروشی انرژی، بیعدالتی است که به نسل فعلی و آینده کشور روا میداریم؛ زیرا سهم بزرگتری از منافع گاز و برق که از حقوق عمومی بوده و متعلق به همه آیندگان کشور است، در اختیار گروهی کوچکتری از جامعه قرار میدهیم.
** حذف همزمان رانت انرژی و اختلاف قیمتها در بازار
از نگاه منافع ۸۰ میلیون ایرانی، صادرات انواع محصولات معدنی، فلزی و پتروشیمی با دلار هشت هزار تومان و پرداخت مالیات صادراتی صفر درصد، یعنی صادرات معادن با بهره مالکانه حدود پنج درصد فروش، صادرات برق با قیمت ۰٫۶ سنت، صادرات گاز سوخت با قیمت ۱٫۸ سنت، صادرات گاز خوراک با قیمت پنج سنت، صادرات بنزین و گازوییل با قیمت ۱۲٫۵ سنت و صادرات نیروی کار کشور با حقوق ماهیانه ۳۰۰ دلار!
در روزهای اخیر شاهدیم که سرمایهگذاران شرکتهای معدنی و فلزی در بازار سرمایه نگرانند که اختلاف قیمت در بورس کالا و بازار آزاد موجب فساد و رانت گسترده در توزیع کالاها فلزی و پتروشیمی شود و از طرفی دولت نیز معتقد است که صنایع انرژی بر از مزیت حاملهای انرژی ارزان و معافیتهای صادراتی صفر درصد در کشور استفاده میکنند؛ بنابراین توزیع کالاها در بازار داخل باید منصفانه باشد.
به نظر نگارنده، در یک نظام اقتصادی پایدار، نباید سیستم قیمتگذاری مبتنی بر یک نظام چندگانه وجود داشته باشد و همه کالاها باید براساس دلار بازار ثانویه و قیمت جهانی آنها و تعرفههای بازرگانی مربوطه قیمتگذاری شوند تا بدینصورت فساد ناشی از اختلاف قیمتها در بورس کالا و بازارها از بین برود.
از طرفی، قیمتهای بسیار پایین انرژی در کشور، سیگنالهای اشتباهی به سرمایهگذاران میدهد و باعث میشود جهتگیری سرمایهگذاری از تولید محصولات با ارزش افزوده بیشتر، به سمت تولید صنایع معدنی و انرژی بر هدایت و صادرات محصولات در بازارهای جهانی نیز با تخفیفهای بیشتری انجام شود.
همچنین تقسیم منافع عظیم ناشی از رانت انرژی و ارزانفروشی معادن به گروههای کوچکتری از جامعه نیز منجر به اختلاف طبقاتی شدید، مصرف کالاهای لوکس خارجی و خروج ارز از کشور میشود.
……………………………….
* تحلیلگر بازار سرمایه