به گزارش کسب و کار نیوز، عزیز قانعیراد در نشستی با عنوان شهر، جامعه، گفتوگو (یادمان دکتر محمدامین قانعیراد) که شامگاه گذشته در فرهنگسرای کودک و آینده پارک کوهسنگی برگزار شد، اظهار کرد: پدر من سرطان کرون داشتند و این بیماری باعث شد از بین بروند. به همین دلیل وظیفه خودم میدانم در مورد این بیماری اطلاعرسانی کنم. از آنجایی که پزشکی ما تبدیل به صنعت پول ساز شده، از مسیر انسانی خود خارج شده، بر مبنای پیشگیری برنامهریزی نشده و تمرکز ما هم بیشتر بر درمان است زیرا تولید پول میکند، باید گفت که با انجام روش پیشگیرانه ساده همچون کلونوسکوپی و آندوسکوپی می توانیم خود را در مقابل سرطان کرون بیمه کنیم.
وی ادامه داد: از آنجایی که پدر من به این موضوع اعتقاد داشت که اول باید جامعه از ما مراقبت کند و بعد خودمان از خودمان، پیشنهاد میدهم شورا و شهرداری کارمندان خود را سالانه به انجام چنین آزمایشاتی مجبور کنند. با این کار در آینده هزینههای بیمه تکمیلی بسیار پایین خواهد آمد.
این پژوهشگر اجتماعی با اشاره به اینکه «سرطان تبلور فضای عینی شهری در کالبد انسانی است»، گفت: میخواهم بیماری سرطان را با سخنرانی پدرم در پژوهشکده ثامن در سال گذشته پیوند بدهم. ایشان در این سخنرانی از دو مفهوم عمده فضای ذهنی و عینی استفاده کرده بود. فضاهای عینی را به پاساژها،جادهها، تونلها و هر فضای ابزاری بی هویت اطلاق میکرد و مکانهایی همچون کوچه، محله، مسجد و فضاهایی که همه وجود شهروندان را دربرمیگیرد و حس مکانی ایجاد میکند را فضای ذهنی نامید.
قانعیراد عنوان کرد: در آسیب شناسی پزشکی به هرگونه اختلال و هرج و مرج سلولی و بافتی سرطان میگویند. به تعبیری سرطان از تکثیر بینظم و ترتیب سلولهای طبیعی بدن تولید میشود که این تکثیر باعث میشود سلولها بافتهای مجاور را درگیر کند و این بافتها در اثر رشد بیش از حد از بین بروند.سرطان یک بیماری شهری است که با گسترش شهرها شکل گرفته است و از این رو خاستگاه شهری به آن میدهند که عوامل رشد آن استرس، آلودگی هوا و سایر معضلات شهری است.منظور از شهر شهرهایی است که با توسعه نامتوازن ایجاد شدهاند.توسعهای که تنها جاده ها، برجها و… را اصل قرار میدهد و بر مبنای سیاست بیمار و اقتصادی خودخواه شکل گرفته است.
وی با بیان اینکه «از نظر آقای دکتر قانعی راد شهر همچون ساکنانش ارگانی زنده است و آنها با یکدیگر ارتباط تاثیرگذار دارند و اگر حال یکی خوب باشد دیگری هم خوب خواهد بود»، خاطر نشان کرد: شهرهای دیگر علی الخصوص مشهد طی سالیان، شهری معنوی و با کیفیت بوده است؛ به عبارتی شهری بوده با انواع فضاهای ذهنی که با روح و جان شهروند درگیر بوده است، اما متاسفانه در سالهای اخیر حرم و دیگر فضاهای خاطرهانگیز که قدرت جمع کردن شهروندان را دور هم داشتهاند مورد هجوم فضاهای عینی قرار گرفتهاند، آن هم به گونهای سرطانی و غیرعادی.هر شهری نیازمند فضاهای عینی است اما هر زمانی که تعداد آنها بر فضاهای ذهنی پیشی میگیرد ما وارد مرحله بحرانی شدهایم و دلیل این پیشی گرفتن هجوم حوزه اقتصاد بر حوزههای فرهنگی و اجتماعی است. هرچقدر جنبه سوداگرایانه زمین و ساختمان پررنگتر میشود توجه به استفاده حداکثری از آن هم گسترش مییابد.یعنی اگر پاساژی باید دارای میدان، کتابخانه، فضای گفتوگویی، نور و… باشد به علت اینکه با فراهم کردن این کیفیتها از سود کاسته میشود، سازندگان سعی میکنند محیطهای عمومی را کاسته و بر محیطهای تجاری بیفزایند.
این پژوهشگر اجتماعی گفت: هرگاه کیفیت فدای کمیت شود یک نوع اضطرار شکل میگیرد. مثل اضطرار سکونت ما؛ ما فقط در شهرها برای زنده ماندن زندگی میکنیم نه برای یک زندگی همراه با تعالی.به نظر من رشد و تکثیر بی نظم فضاهای عینی مثل سلولهای سرطان، نفس فضاهای ذهنی را گرفته است. و زندگی در این فضاها را به حداقل رسانده است.فضاهای ذهنی حس تعلق مکانی، مشارکت و سرمایه اجتماعی را افزایش میدهد. وقتی بجای یک کوچه با تمام شاخصهای آن یک پاساژ ساخته میشود شما فضای مشارکت و زندگی اجتماعی را با دستان خود کشتهاید.کنشگری از بین میرود، اعتماد ضعیف میشود. شما با تولید فضاهای عینی گمنام و بیهویت برای شهروندان، ارتباط آنها را با یکدیگر قطع میکنید زیرا ظرفی وجود ندارد که این کنشگری و اعتماد در آن شکل بگیرد. شما با تولید فضاهای عینی از داشتن فضاهای واقعی که زیستن در آن حس مکانی را تقویت میکند یعنی خاطرهها و آدمها را بایکدیگر پیوند میدهد، محروم میشوید. دیگر خاطرهها و اشتیاقها را در شهر ندارید.
قانعیراد بیان کرد: کل شهر نباید تبدیل به جاده شود. جاده یک ابزار است و باید در حد ابراز باقی بماند. پاساژها و بازارها فرمانده بلا منازع شهر شدهاند این موضوع در در شهر مشهد از جرثقیلهای زرد رنگی که در تمام شهر به عنوان نماد هجوم فضای عینی است، مشخص است.با گسترش فضاهای عینی که تنها نقش ابزاری دارندانسانها از روح و جان تهی میشوند و فقط در مسیر برآورده ساختن نیازهای ابتدایی خود قدم برمیدارند.یعنی از پاساژ خرید و از جاده، گذر میکنند. دیگر جایی برای ارتباط و باهم بودن وجود ندارد. این قطع ارتباط و کنشگری تبلوری در بدن دارد به نام سرطان. سرطان واکنش کالبدی و جسمی انسان به کاهش مشارکت اجتماعی، به کاهش ارتباط و به کاهش گفتوگو است. درگیر نابودی و زوال شدن مسئله پیچیدهای نیست که ما خارج از رفتارهای خودمان دنبال آن باشیم.ما دچار یک نوع رشد منفی شدهایم. یعنی مسئولین ما فکر میکنند هرآنچه به وفور مخصوصا در فضاهای شهری یافت شود بهتر است در حالی که هرآنچه بیبرنامه تکثیر و گسترش یابد بلای جان میشود.زیرا جای چیز دیگری را گرفته و ما را از تعادل خارج میکند.
وی افزود: از افرادی که چه در قدرت و چه در جامعه مدنی برای گسترش باهم بودن و گفتوگو تلاش میکنند تشکر میکنم. امیدوارم پایتخت فرهنگی جهان اسلام تبدیل به یک پاساژ بزرگ نشود.
انتهای پیام