به گزارش کسب و کار نیوز، شهر و محوطه پر از بنرهای خداحافظ آقای بازیگر است، مردمی که از سپیده دمان به عشق هنرمند پرافتخار سنگلج در گرمای تابستان آمده بودند.
از روزنامه هایی که پر از تصویر استاد در دست مردم است تا بنرهای دست نوشته که حسی از خودمانی بودن القا می کرد، نوشته هایی که با عشق از صمیم قلب نوشته شده بود، موبایل هایی که زنگ می خورد و آهنگ تماسشان هزاردستان است.
خیابان را به احترام مشایعت کنندگان بسته بودند و احترام پیشاهنگ و جلوه گر مراسم بود، مردی بزرگ که وسعتش از لابلای موقر بودن مراسم داد می زند.
برنامه آن قدر وزین بود که استادی چون پرویز پرستویی خود سکان اجرا را به دست گرفت، پرویز کلامش را به نام خدای سفر آغاز کرد، سفر همیشگی بدون بازگشت و امروز را روز دیگری دانست با یک سینه حرف از قدمت سینمای دردکشیده ایران.
«مگر این سینما چند عزت الله انتظامی داشت که یکی را داریم راهی می کنیم»
از یتیمی سینمای خسته مان گفت، استاد را مرادی خواند که کلماتش سرمه چشم بود برای اوی شاگرد، گفت استادی رفت که دیگر مثل او را نخواهم شناخت.
از خویشتن داری و صبوری عزت تعریف کرد که بارها برای خلق شخصیت جدید جنگید و گفت هیچکس خاطره ای جز نیکنامی از او ندارد، او عاشق مردم بود
اندوه بدرقه کنندگان نشان می دهد استاد هرگز تمام نمی شود و نمی رود و تا سینمای ایران هست عزت سینمای ایران هست.
امشب خاطره ساز ۷۰ سال سینمای ایران، ناظر بر اندوه ما خواهد بود دیگر عزت سینمای ایران و یار دیرین او را به سخن فرا خواند و برای محمدعلی کشاورز و جمشید مشایخی طلب عافیت کرد.
علی نصیریان استاد را متعلق به ملت خواند که از جان و روح خود در نقش هایش دمید و گفت او نمرده، زنده است با کارهایی که کرد و ندای دلش را با آواز بر بالین استاد با حضور تقسیم کرد.
و از خاطرات ۱۳۳۰ و جمع شدن دوستان در اداره هنرهای دراماتیک سخن گفت و از درخشش استعدادهای انتظامی که در همان نمایشنامه های آن دوره مشخص و در تالارهای سنگلج نمایان شد.
حاضرجوابی و شوخ طبعی را استعداد درخشان استاد برشمرد و او را یار سه دهه همکاری مستمر در تئاتر و سینما و یکی از رکن های مهم بازیگری در تئاتر و سینمای جدید ایران و بدون جایگزین برشمرد.
و روسری آبی سینمای ایران بر سکو رفت؛ دلیلی برای گریه کردن نیافت و گفت وقتی کسی در تاریخ ثبت می شود و در هر گوشه شهر نشانی از استاد می بینیم.
معتمدآریا گفت که او در تاریخ ملی کشور ثبت شد و برایش گریه نباید کرد، از مردم تشکر کرد که هنرمندان را همیشه حمایت می کنند و حمایت را تنها نیاز هنرمندان خواند.
مراسم در احترام، دکلمه، حزن و اندوهی متین در سکانس اول روبهروی خانه تولد نخستین شخصیت های ماندگار از استاد «تالار وحدت» پایان یافت و پیکر استاد با همقدمی اشک و وداع، راهی قطعه هنرمندان بهشت زهرا و خانه ابدی شد.
جایی که خود سینمایی دیگر است، خانه ای پر از یادمان اساتیدی که همیشه در تاریخ زنده و ماندگارند.
قطعه ای مملو از افتخار که وجب به وجبش با نامی و یادی سنگین و وزین به جان و دل می نشیند و خود صندوقچه و دایره المعارفی از عالمان سینماست.
یادشان گرامی.
فراهنگ**۳۰۰۹**۱۰۵۵
خداحافظ پدر سینمای ایران
سردمدار مراسم، تابوتی بود که از همان فاصله دور وزنش حس می شد، به سنگینی وسعت و حجم محتوای آن، پیکر مردی که بزرگ بود و مردمی که برای خداحافظی با پدر سینمایی آمدند که قدم به قدم به موازات تاریخ قد کشید.