غیرمنتظره بودن حذف ‘آیت بیغم' در برابر ‘وحید رحیمیان' در برنامه خنداننده شو به حدی بود که حتی در همین برنامه هم واکنش های متفاوتی به دنبال داشت. رامبد جوان معتقد بود این رفتار مردم در رای دادن به شخصی که اجرای ضعیف تری دارد، احساسی و به دور از تفکر است و میتواند برای مخاطبان برنامه به ویژه نوجوانان بدآموزی داشته باشد، چون این پیام را با خود دارد که هر کس می تواند کارش را به طور کامل انجام نداده و آن را در نیمه راه رها کند، مسئولیت کارهایش را برعهده نگیرد و سپس با رفتار احساسی (مظلوم نمایی) روی حس و عاطفه مخاطب تاثیر بگذارد و رای آنها را جلب کند.
در سوی دیگر فرهاد آئیش قرار داشت که ضمن پذیرش نقدهای رامبد جوان معتقد بود باید به رای و سلیقه مردم احترام گذاشت. جامعه پیچیدگی های خاص خود را دارد و لابد تشخیص داده به یک نفر فرصتی دوباره بدهد و بنابراین هیچ حقی ضایع نشده است.
**گناه دانشجوی دندانپزشکی شهید بهشتی چه بود؟
آیت بی غم، دانشجوی دندانپزشکی شهید بهشتی که به اذعان مربیان رقیب با اجرای خود سطح استنداپ کمدی های خنداننده شو را ارتقا داد، بعد از این اتفاق تازه درگیر بد و بیراه مردم در فضای مجازی با وجود اجرای کم نقصش بوده و رفتار مردم به روحیه او آسیب زد. او حتی بعد از رایزنی با رامبد جوان، برای جلوگیری از افزایش حواشی از خبرنگار ایرناپلاس عذرخواهی و از مصاحبه خودداری کرد.
به نظر میرسد علت رخداد چنین ماجرایی نیازمند تحلیلهایی از منظر روانشناسی اجتماعی است. از این منظر سوالات زیر قابل طرح است:
آیا این مدل رفتار را می شود نشان دهنده تضعیف اخلاق اجتماعی در جامعه دانست؟ آیا این ماجرا نمایانگر غلبه احساس بر عقل در کشورهای به اصطلاح جهان سوم نیست؟ یا آیا این اتفاق نمایانگر نقصهای رایگیری عمومی و دموکراسی نیست؟
**اتفاق خندوانه الزاما نشانه ضعف اخلاق اجتماعی نیست
ابوالفضل مرشدی، جامعهشناس در پاسخ به ایرناپلاس میگوید: هرچند نشانههای زیادی را میتوان برای ضعف اخلاق اجتماعی در جامعه ایران برشمرد، اما نتیجه این رای گیری الزاما نشانه ضعف اخلاق اجتماعی نیست چرا که فرایند تصمیم گیری افراد جامعه و شکل گیری رای جمعی آنان چنان پیچیده و بر اساس ملاکهای متعددی است که به سادگی نمی توان چنین رای گیری را نتیجه بی توجهی افراد جامعه به ملاکهای اخلاقی دانست.
«همچنین هر چند ایران به سرزمین شعر و ادب و عرفان مشهور است و لذا ایرانیان را میتوان مردمانی با احساس دانست و نتیجه چنین رای گیری را نتیجه همین خصلت آنان ارزیابی کرد، اما مروری بر رفتارهای جمعی بسیاری از جوامع حتی جوامع صنعتی و به اصطلاح پیشرفته، نشان دهنده آن است که مردمان همه جوامع همیشه بر اساس ملاکهای صرفا عقلانی تصمیم نمی گیرند بلکه در تصمیمات آنان همواره ترکیبی از ملاکهای احساسی و عقلانی در میان است.»
عضو هیئت علمی دانشگاه یزد با ذکر نمونهای موضوع را این گونه تبیین میکند: مردم آمریکا با این سطح از توسعهیافتگی و برخورداری از جامعه مدنی پویا، افرادی مثل ترامپ و بوش را انتخاب کرده اند یا هیتلر در کشور آلمان، که جامعهای صنعتی و پیشرفته و مهد فلسفه بود، ظهور یافت. در حال حاضر هم در کشورهای اروپایی این نگرانی جدی وجود دارد که ملی گرایان افراطی از طریق آرای عمومی بر سر کار بیایند.
**اتفاق خنداننده شو نشانه پاشنه آشیل دمکراسی
«اتفاقا بر همین اساس میتوان نتیجه رای گیری در برنامه خنداننده شو را نشان دهنده پاشنه آشیل دمکراسی و تکیه بر آرای عمومی دانست. از قضا این موضوع چندین دهه است که نظر متخصصان سیاسی و اجتماعی را به خود جلب کرده و بحثهای دامنهداری را موجب شده است.»
به گفته مرشدی، تا چندین دهه پیش همه عالمان سیاسی بر این باور متفق القول بودند که ‘خرد جمعی انسانها خطا نمیکند' و همین باور را اصل و مبنای دمکراسی و مراجعه به آرای عمومی میدانستند. اما در دهههای گذشته به تجربه ثابت شده که خرد جمعی انسانها، حتی در جوامع صنعتی پیشرفته، گاه خطا میکند و به بیراهه میرود. و همین امر موجب شده بحثهای گستردهای در مورد حدود دمکراسی و اتکا به آرای عمومی مطرح شود.
**فلسفه ننه من غریبم بازی و گول زدن وجدان
سمیه توحیدلو جامعه شناس نیز در رشته توییتی با عنوان «فلسفه ننه من غریبم بازی» به تاریخچه این رفتار درمیان ایرانیان پرداخت و افزود: دوره مشروطه پر از این گونه رفتارهای مستاجران با موجران بوده که اجاره نمی پرداختند و پس از مدتها مردم را به دفاع از خود جمع میکردند و مردم هم حس مظلوم پرستی ظاهریشان گل می کرد. در نتیجه این فرآیند باعث می شد افراد کمتر تمایل به اجاره دادن خانه پیدا کنند و در عمل به زیان بی خانه ها بود.
به گفته عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، این فلسفه همیشه کارآمد است، به شرط اینکه گروهی که قرار است وارد عمل شوند احساساتشان درگیر شود و ضمناً منافعی نداشته باشند. در این دوره خنداننده شو نیز با وجود آن که مدام تأکید می شود مردم احساساتی رای ندهند، اینستاگرام و شبکه های مختلف پر شده از مظلوم سازیهای ظاهری و البته نتیجه بخش هم بوده است.
توحیدلو به پیامد خطرناک و پنهان این رفتار هم اشاره می کند و می گوید:عارضه این شیوه آن است که علاوه بر نتایج غیرکارشناسانه، وجدان مردم را هم راحت می کند و تصور می کنند با این مظلوم پرستی خود، یک کار اجتماعی هم کرده ند؛ همانند کسانی که تنها کار اجتماعیشان هشتگ زدن در توییتر است و بعد از آن راضی هستند که وظیفه اجتماعی خود را نیز تمام و کمال انجام داده اند.
**اداره کل اخبارچندرسانه ای**ایرناپلاس**