به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از ایرنا، برنامه ریزی یکی از اصول مدیریتی است که مشمول کوتاه مدت و بلند مدت می شود و عموما برنامه های کوتاه مدت در راستای نیل به اهداف بلند مدت در هر سیستمی ترسیم شده و ارکان و اجزای هر نظام فرهنگی، اقتصادی، سیاسی را برای رسیدن موفقیت، تشکیل می دهد.
در سینمای ایران ماجرای رسانه ای کردن برنامه های جامع به صورت مرسوم به دولت دهم بر می گردد؛ در این دوره برای نخستین بار دفترچه سیاستهای سینمایی در بندهای مختلفی تنظیم و به سینماگران ارائه شد اما در نهایت تلاشها برای اجرای سرفصلهای این دفترچه به نتیجه نرسید.
حاصل مدیریت آن دوران، چیزی جز بسته شدن خانه سینما و ایجاد تنش و دوگانگی میان اهالی هنر هفتم و بالا گرفتن اختلافات و ایستادن دولت در برابر سینماگران نبود.
در دولت یازدهم اما این روند به معنای انتشار دقیق و جزء به جزء سیاستها نبود اما وعدههایی چون حمایت از سینمای فرهنگی هنری با راهاندازی گروه هنر و تجربه، رونق اقتصادی سینمای ایران، تجهیز سالن های سینمایی به سیستم پخش دیجیتالی، بازگشایی خانه سینما و حل اختلافات و تلاش برای یگانگی اهالی سینما محقق شد.
دراقع سینما در این دوره از بحران خارج و احترام به گفت وگو میان دولتمردان با سینماگران بار دیگر جای استفاده از ادبیات ناشایست را گرفت، این سیاستها در دولت دوازدهم و از سوی مدیریت جدید نیز ادامه یافت تا جایی که امروز شاهد افزایش میزان فروش و آمار مخاطبان سینما هستیم.
در ادامه حجتالله ایوبی رئیس وقت سازمان سینمایی پس از تغییر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و به دنبال حواشی جشنواره ملی فیلم فجر از ریاست سازمان سینمایی کنار گذاشته شد و مشاور سینمایی وزیر وقت، جایش را گرفت تا یکی از مدیرانی که سابقه فعالیت در راس مدیریتی سینمای کشور در دهه ۶۰ و ۷۰ داشت بار دیگر در سمت ریاست سازمان سینمایی به ساختمان پرحاشیه کمال الملک بازگردد.
در اواخر دولت یازدهم و ابتدای فعالیت دولت دوازدهم بود که سیدرضا صالحی امیری، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در نشستی با فراکسیون مطبوعات مجلس از تدوین برنامهای ۱۰ ساله در حوزه سینما خبر داد.
وی گفت که برنامه جامع ۱۰ سالهای در حوزه سینما تدوین کردهایم که منتظر نظرات در این خصوص هستیم و قصد داریم در تمام حوزه های فرهنگی و هنری برنامههای جامع ۱۰ ساله ارائه کنیم.
پس از روی کار آمدن سیدعباس صالحی به عنوان وزیر ارشاد دولت دوازدهم این سیاست ها با توجه به عدم تغییر در برخی معاونت ها از جمله بخش سینمایی در زیرمجموعه های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه یافت.
محمدمهدی حیدریان در چند گفت وگو از برنامه جامع سینمایی ایران سخن گفت و سرفصلهایی از این برنامهها نیز در یکی از خبرگزاریها که اخیرا به بازدید آن رفته خبر داد.
نکته اساسی درباره برنامه جامع سینمای ایران آن است که این برنامه نیز همانند بسیاری برنامه های اعلام شده در دولت دهم، محدود به برخی سرفصل هاست و کم و کیف این برنامه که می بایست جامع و با جزییات باشد به طور رسمی در اختیار اهالی رسانه و سینما به صورت مکتوب قرار داده نشده است.
در واقع آنچه در این باره کسب شده، حاصل اطلاعات جسته و گریخته ای است که از سوی رییس سازمان سینمایی و یا دیگر مدیران اعلام و گاه بر روی سایت ها قرار گرفته است.
به عنوان نمونه در ارائه برخی سرفصلهای برنامه جامع سینمایی در رسانه تازه بازدید شده از سوی حیدریان اشاره شده که سازمان سینمایی در دوره جدید کاروان سینماگران را با اولویتهای نو که برگرفته از مسائل و واقعیتهای موجود نزد سینماگران کشور است کمک و یاری خواهد کرد.
بیتردید رسیدن به سیاست و هدف کلانی چون «صیانت، احیا و تعالی فرهنگ، تمدن و هویت دینی و ملی» و دستیابی اهدافی مانند «افزایش سهم در بازار پیام تصویری جهان»، در گرو «نهضت تولید محتوا» و فعال کردن ظرفیتهای درونی و داخلی سینمای کشور امکانپذیر خواهد شد.
نهضتی که با تولید محتوای قوی در اشکال و سطوح متنوع، سازماندهی حرفهای و تخصصی فعالان حوزه فیلم و سینما، بهرهگیری از دانش و ابزارهای نوین تولید و توزیع و نمایش، بسترسازی برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی، تسهیل فرایندهای نظارتی و حمایتی، حضور فعالانه در عرصههای منطقهای و جهانی، شکوفا شدن خلاقیت جوانان مستعد این حوزه، بهرهگیری از توان بخش خصوصی و گستراندن قانون مداری مبتنی بر عدالت همراه خواهد بود.
مواردی چون انتقال و دستیابی به فناوریهای روز دنیا برای به تصویر کشیدن معانی موردنظر، آموزش کارگاهی و مستمر برای ارتقای دانش و مهارت سینماگران و تکنیسینهای این حوزه در حد استانداردهای روز دنیا، بازتعریف شرایط ورود نیروهای جدید، تجمیع ساختارمند توانهای پراکنده فیلمسازی، تفویض اختیار کامل در حوزه تصدیگری به دستاندرکاران توانمند سینما و موارد دیگر در بندهای دیگر برنامه جامع سینمای ایران ذکر شده و بر اساس اخبار منتشره شوراهایی نیز در این باره تشکیل شدهاند.
فارغ از اینکه حاصل این شوراها که تجربه موفقی از تشکیل آنها در گذشته نبوده است، باید به این مهم اشاره کرد تاکنون نتایج کاملی از شوراهایی که بعضاً برخی افرادی که مسبب بستن خانه سینما بودند در آنها حضور دارند منتشر نشده و جزییاتی از فعالیتهای انجام شده و البته مفاد جزیی برنامه جامع سینمای ایران وجود ندارد.
این در حالی است که مشورت با اهالی سینما به عنوان صاحبان اصلی سینما می تواند برنامه جامع سینمای ایران را که مقرر است به عنوان برنامه ۱۰ ساله به سرانجام برسد اجرایی تر کرده و این برنامه را از حالت تشریفاتی خارج می کند.
در عین حال اطلاع نیافتن اهالی سینما از برخی اقدامات به سرانجام رسیده، پرسش هایی را مطرح می کند که این مهم ماحصل ارائه ندادن اطلاعات درباره فعالیت های انجام شده است.
از همه این نکات که بگذریم همواره اجرای برنامههای فرهنگی و هنری در کشور ما با تغییر مدیریتها دستخوش تغییر شده و به دلیل فقدان سیاستهای کلان فرهنگی و غلبه نگاه شخصی مدیران در مواجهه با فعالیتهای انجام شده، درصد تداوم این برنامه ۱۰ ساله بسیار اندک است.
همچنین با توجه به احتمال تصویب قانون منع به کارگیری بازنشستگان باید در انتظار نشست و دید که آیا این قانون مشمول مدیران سینمایی میشود و آیا بار دیگر شاهد تغییرات در سطح مدیریتی سینما خواهیم بود؟ البته سازمان سینمایی درباره اخبار منتشر شده از سوی رسانه ها در این باره واکنشی نشان نداده است.
در صورت نهایی شدن این تغییرات، حیات برنامههای پیش بینی شده سینمای ایران و شوراهای تشکیل شده و اقداماتی از این دست که منتقدان متعددی هم دارد با حضور یک مدیر جدید در اما و اگر قرار میگیرد و پس از گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی به نظر می رسد برنامه جامع فرهنگی کشور باید در مجاری بالاتر فرهنگی تصویب و برای اجرا به مدیران منصوب سپرده شود.
تجربه بیش از یک دهه اخیر سینمای ایران نشان داده هر مدیری که بر مسند سینما نشسته، رویکردهایی را دنبال کرده که بعضا به سرانجام نرسیده و یا به اعتقاد کارشناسان اجرای آن از ابتدا اشتباه بوده است؛ تجربههایی چون ساخت آثار سینمایی فاخر با بودجههای میلیاردی، جابجایی جشنواره کودک از شهری به شهر دیگر و تصمیم سیاست های متعدد برای این جشنواره و سپردن این رویداد به دست اندیشه های فرتوت و مسائلی از این دست تنها نمونه هایی از اتفاقات شکست خورده و گاه بدون اندیشه سینما بوده اند و زمان آن رسیده مدیریت سینمای ایران به جای فردی سیاستگذار به مجری سیاستهایی تبدیل شود که از سوی جمعی از مدبران فرهنگی در زمینههای مختلف اتخاذ و ابلاغ خواهد شد.