صفحه اصلی / سرخط خبرها / توسعه صنعتی و مزیت نسبی
توسعه  صنعتی و  مزیت  نسبی

محمدرضا شهيدي، كارشناس اقتصادي

توسعه صنعتی و مزیت نسبی

سرمقاله

در شرایط فعلی، تهدیدات اقتصادی و تنش‌های ارزی و توجه به تولید و جلوگیری از تعطیلی کارخانه‌ها، یکی از چالش‌های اصلی سیاست‌گذاران است، اما سوال این است که آیا تاکنون به این موضوع پرداخته‌ایم که چه کالاهایی با چه عمق و با چه قیمتی باید تولید کنیم. در این خصوص موارد ذیل قابل طرح است .

۱٫ تولید باید اندازه اقتصادی مناسب داشته باشد؛ یعنی میزان تولید ازیک کالا در یک کارخانه به اندازه‌ای باشد که مخارج ناشی از سرمایه‌گذاری و هزینه‌های ثابت را پوشش دهد، زیرا سرمایه‌های ثابت و هزینه‌های ثابت تولید هرچقدر تعداد بیشتری کالا تولید شود، توان سرشکن شدن به تعداد بیشتر تولید دارد و منجر به کاهش قیمت تمام‌شده و مزیت رقابتی می‌شود.
۲٫ غیر از مورد فوق که باید اندازه اقتصادی یک کارخانه توان تولید را داشته باشد، استفاده از ظرفیت کامل آن واحد هم از درجه اهمیت زیادی برخوردار است. به عبارتی وقتی کارخانه با ۲۰ درصد ظرفیت خود کار می‌کند که می‌تواند ناشی از فروش یا عدم تخصیص ارز یا دلایل دیگری باشد، هزینه‌های ثابت آن برای تولید ۲۰ درصد یا استفاده از صددرصد ظرفیت یکسان است و در صورت عدم استفاده از کل ظرفیت قیمت تمام‌شده کالا به‌شدت بالا خواهد رفت و مزیت رقابتی آن بنگاه اقتصادی از بین می‌رود.
۳٫ مهم‌ترین موضوع پاسخ به این سوال اساسی است که آیا ما در تولید همه کالاها مزیت داریم؟ برای به دست آوردن پاسخ این سوال مشخصا باید این موضوع را مطرح کرد که آیا صاحب دانش و تکنولوژی در این صنعت هستیم؟ آیا می‌توانیم دانش فنی آن را وارد کرده و به دست آوریم؟ آیا به بازار فروش کالاها و مشتریان بیشتری نسبت به رقبا دسترسی داریم؟ آیا به بازار مواد اولیه ارزان و نزدیک دسترسی داریم؟ و صدها سوال دیگر که مزیت تولیدی در یک کشور را مشخص می‌کند.
۴٫ برای روشن شدن موارد مطروحه فوق به ذکر یک مثال آشنا که تولید خودرو است، اشاره می‌کنیم. موضوع خودرو از موضوعات فراگیر و قابل نقد همگانی در محافل مردمی خصوصا تاکسی‌ها است و با توجه به اینکه قیمت خودروهای داخلی و همچنین قیمت خودروهای خارجی در ایران و خارج از کشور مشخص است، امکان مقایسه را فراهم کرده و فاصله چندبرابری قیمت همواره مورد اعتراض است. سوال این است که چرا با وجود هزاران مهندس فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های معتبر دولتی در صنعت خودروسازی و حمایت ۴۰ ساله از این صنعت نتوانسته‌ایم حتی فاصله خود را با صنعت خودروسازی جهانی حفظ کنیم؟ پاسخ درست این است که مدیران دلسوز نداشته‌ایم یا آنها نخواسته‌اند کار کنند یا حمایت زیاد باعث عدم کارایی شده است، اما با نگاه عمیق‌تر می‌توانیم بفهمیم که دلایل اصلی دیگری نیز می‌تواند داشته باشد. یکی از عمده‌ترین دلایل نداشتن اندازه اقتصادی تولید است. برای یک کارخانه تولید خودرو، داشتن واحد تحقیق و توسعه کارآمد و صاحب ایده و تکنولوژی باید حرفه اقتصادی داشته باشد یا برای اینکه بتواند صنعت قطعه‌سازی در اندازه مناسب تولید داشته یا قیمت تمام‌شده مناسب‌تری داشته باشد، بایستی اندازه اقتصادی لازم را کسب کند. در حال حاضر حداقل اندازه اقتصادی یک مجموعه خودروسازی تولید ۵ میلیون دستگاه در سال است و ازاین‌رو کارخانه‌های مختلف در دنیا که زیر این میزان تولید داشته‌اند یا نسبت به ادغام شرکت‌ها اقدام کرده‌اند یا توسط شرکت‌های دیگر خریداری شده یا شریک شده‌اند یا ورشکسته شده و از جرگه خودروسازان بیرون رفته اند. به طور مثال شرکت خودروسازی بنز آلمان با ادغام شرکت های خودروسازی فولکس، آئودی، اسکانیا و پورشه شکل گرفت. این ادغام‌ها که توسط شرکت‌هایی که عمدتا ده‌ها سال با هم رقیب بوده و بعضا در کشورهای مختلف هستند برای این است که بتوانند با استفاده از دانش و تکنولوژی و تجارت مشترک به محصولات بهتر، قیمت تمام شده پایین‌تر و بازار فروش بیشتر دست یابند.
این مهم نه تنها در ایران انجام نشده، بلکه دو شرکت خودروسازی شبه دولتی ایران خودرو و سایپا که سیاست‌گذاری آن توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت انجام می‌شود، نیز نتوانسته‌اند با همدیگر همکاری مشترک حتی در امور تحقیقاتی داشته باشند و با فرض ادغام کلیه خودروسازان که حدود ۳۰ درصد شرکت های بزرگ و کوچک و سبک و سنگین است، حداکثر ظرفیت تولیدی به ۱٫۵ میلیون دستگاه خواهد رسید که تا ظرفیت اقتصادی
۵ میلیون دستگاه در سال فاصله زیادی دارد. با نگاهی به میزان تولید و فروش گروه تویوتا، رنو، نیسان و گروه فولکس که بالای ۱۰ میلیون دستگاه تولید خودرو دارند، فاصله تولید داخل ایران با رقبای خارجی مشخص می‌شود.
۵٫ سوال مهم بعدی این است که باید همه کالاها را در داخل تولید کنیم؟ آیا در همه محصولات مزیت رقابتی و اندازه اقتصادی داریم؟ آیا باید هم هواپیما تولید کنیم، هم کشتی، هم واگن، هم خودرو، هم پوشاک، هم مواد غذایی، هم لوازم خانگی، هم دارو، فولاد، سیمان و هزاران تولید داخلی دیگر؟ آیا در تمام این تولیدات دارای مزیت هستیم یا باید با توجه به مزیت رقابتی خود کالاها را تولید کنیم؟
با نگاهی به مثال خودرو در می‌یابیم که قاره اروپا دارای بیش از ۴۰ کشور بزرگ و کوچک است، ولی فقط در ۴ کشور تولید اتومبیل انجام می‌شود. برخی از این کشورها تولید دارو دارند و برخی تولید مواد غذایی، برخی پرورش گل و کشاورزی را در اولویت برنامه محوری توسعه خود قرار داده‌اند و برخی صنعت گردشگری صنعت اول آنان است. ولی در ایران می‌خواهیم همه صنایع را داشته باشیم. بدون نگاه به این موضوع که آیا تکنولوژی لازم و دانش کافی آن را داریم؟ آیا می‌توانیم دانش فنی آن را کسب کنیم؟ آیا مواد اولیه لازم برای تولید را داریم؟ یا وابستگی شدید به مواد اولیه خواهیم داشت؟ آیا بازار فروش مناسب و صادراتی برای محصولات تولیدی خود می‌توانیم فراهم کنیم؟ آیا کالای تولیدی ما قابلیت رقابت هم از نظر کیفیت و هم قیمت نسبت به مشابه خارجی را دارد؟ و صدها موضوع دیگر که قبل از راه‌اندازی صنعت و کسب و کار باید به آن توجه کنیم.
موضوع خودرو تنها مثال بود وگرنه بعضی از صنایع وضعیت بدتری به مراتب از نظر عدم رقابتی بودن با صنعت خودروسازی دارند. برای همین است که در این صنایع نیز مشابه خودروسازان سهامداران آنان نیز سود نمی‌کنند، مشتریان ناراضی هستند، رشد و توسعه آن صنعت متناسب با رشد آن در دنیا انجام نمی‌پذیرد و صدها عدم موفقیت دیگر.
تهدید حال حاضر ارزی و تنش‌های اقتصادی می‌تواند بازنگری اینکه باید در کدام صنعت سرمایه‌گذاری کنیم را تبدیل به فرصت کند.
با توجه به محدودیت‌های ارزی به چه صنایعی باید ارز تخصیص یابد و چه صنایعی نباید عمق تولید بدون مزیت ایجاد کنند و استفاده بهینه از این منابع محدود ارزی کدام است و ارز محدود خود را باید در کجا مصرف کنیم که بالاترین مزیت و سود را داشته باشد؟ دیگر نگاه یکسان به همه صنایع راهگشا نیست. توان و مزیت رقابتی باید تعیین‌کننده اولویت‌های ارزی باشد.

همچنین مطالعه کنید:

تجارت الکترونیکی در بازارهای سنتی افزایش یافت/ادامه رشد شتابان تجارت الکترونیکی

شایلی قرائی به گزارش مرکز توسعه تجارت الکترونیکی (مرکز تتا)، «امین کلاهدوزان» در نخستین جلسه …

یک دیدگاه

  1. ضمن عرض سلام خدمت شما،تمام توصیه های جنابعالی کاملا صحیح است اما متاسفانه در کشور ذره ای به این مسائل اهمیت نمی دهند و از مسائل به راحتی عبور می کنند. اگر مدیران بی کفایت و بی توجه جای خود را به مدیران مسئولیت پذیر و متعهد بدهند،نه تنها این موضوع بلکه تمامی مشکلات اجتماعی،سیاسی،اقتصادی و… مرتفع خواهد شد و جامعه به سوی پیشرفت و توسعه قدم می گذارد امیدواریم از این گونه مسائل به سادگی عبور نکنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.