به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از ایرنا، تئاتر در ایران قدمتی به بلندای تاریخ دارد، اما نمایش مدرن، کودک نوپایی بود که به پشت گرمی دست سمندریان راه رفتن را آموخت و هر روز شکوفاتر شد تا آنجا که این کارگردان نام «پدر تئاتر مدرن» را در کشور به نام خود ثبت کرد.
این استاد بزرگ و ارزشمند در تئاتر با بیش از ۵۰ سال سابقه فعالیت در عرصه هنرهای نمایشی، زندگی خود را وقف هنری کرد که در بسیاری مواقع از آن جفا دید، اما هرگز از ادامه این مسیر نکشید و با شعار «شرایط را بهتر از دیروز کنیم» به جلو گام برداشت.
سمندریان از نوجوانی علاقه خود را به تئاتر دریافت. از همان سال ها نیز به سراغ فراگیری این هنر رفت؛ در دوران جوانی نیز عشق خود را به نمایش دنبال کرد و به جای گرفتن مدرک مهندسی در آلمان، شش سال در این کشور آموزش اصول و مبانی کارگردانی و بازیگری دید و از همان جا نخستین فعالیت های هنری خود را آغاز کرد.
سمندریان در سال های فعالیت خود در سرزمین مادری نمایش های بسیاری از جمله «دوزخ» اثر ژان پل سارتر، «اشباح» اثر نریک ایبسن، «مردههای بی کفن و دفن» اثر سارتر، «باغ وحش شیشهای» اثر تنسی ویلیامز، «آندورا» اثر ماکس فریش، «نگاهی از پل» اثر آرتور میلر، «کرگدن» اثر اوژن یونسکو، «مرغ دریایی» اثر آنتوان چخوف، «ملاقات بانوی سالخورده»، «بازی استریندبرگ»، «فیزیکدانها» و «ازدواج آقای میسیسیپی» از نوشتههای فردریش دورنمات را به صحنه برد که ترجمه بسیاری از این نمایشنامه ها را خود انجام داده بود.
** «تردید گناه من بود»
«تردید گناه من بود» این جمله ای است که او در وصف بازیگر نشدن خود به کار برده است، زیرا در همه سال های فعالیت خود نقش کارگردانی را ترک نکرد اما استادی کم نظیر در عرصه بازیگری تئاتر بود و گاهی حتی در تمرینات بهتر از بازیگر خود در صحنه ظاهر می شد.
با وجود پیشنهادهای بازیگری که حتی در سینما از سوی کارگردانان بزرگ این هنر داشت، اما نپذیرفت و «شاید وقتی دیگر» را در جواب به زبان می آورد و بعدها «تردید گناه من بود» را در وصف بازیگر نشدن خود به کار برد.
سمندریان نقش را مشتمل به دو بخش معرفی کرده است؛ «اول خلق یک شخصیت توسط نویسنده که یک بار برای همیشه در زمان معینی در نقطهای از دنیا خلق می شود و دوم بخشنده جان به نقش یعنی بازیگر». او همچنین بازیگری را «عینیت بخشیدن به یک موجود و یا انسان ذهنی و عبور دادن آن از وجود انسانی دیگر» تعریف کرده است.
اگر کارنامه هنری این بزرگ خاندان هنرهای نمایشی را نگاهی بیاندازیم، آن چیزی که بیش از همه به چشم می آید، نمایشنامه «گالیله» است که نه فقط ترجمه شده به دستان توانمند این هنرمند است، بلکه به نگارش و تحلیل او نیز در آمده به طوری که او خود همیشه از آن به عنوان «وصیت هنری» یاد میکرد.
«گالیله» ۳۱ سال دغدغه هنری سمندریان بود و از سال ۱۳۶۰ تا آخرین سال زندگی خود امید داشت تا بتواند این نمایشنامه را بر صحنه نمایش اجرا کند. با وجود تمام وعده ها و قول هایی که از مسئولان دریافت می کرد، اما بعد از ۳۱ سال از تولد نمایشنامه «گالیله» به دست او، پس از مرگش یک جان به آن بدهکار ماند.
تئاتر ایران که امروز در اوج قرار گرفته همانند جوانی است که بدون برنامه ریزی به رشد خود ادامه می دهد، اما فراموش نکرده است که هر روز خود را مدیون بزرگانی همچون سمندریان است و اگر این روزها با حالی خوب به راه خود ادامه می دهد، دلیلش کسانی هستند از نسل پدر تئاتر ایران یا شاگردانش که در تلاش برای سرپا نگه داشتن این هنر قدیمی هستند.
سمندریان شش سال پیش در چنین روزی بر اثر سرطان زندگی را ترک گفت و دنیای هنر را تنها گذاشت و هنوز بعد از گذشت سال ها همانطور که «بهرام بیضایی» در غم وی در روز نخست نوشت: «نمایش داغدار اوست».