ما خدا را شکر کردیم و تعداد سوژهها بیشتر هم شد و این سوژه ها هستند که از یادمان میبرند در اطرافمان چه میگذرد. در این میان سهم صدا و سیما بیشتر از بقیه است. تلویزیون مردم را تنها نمیگذارد و هرازچندگاهی با «فرنود»، « افتادن از صندلی خانم مسئول»، «از یاد بردن شعر حافظ توسط دکتر ولایتی» و… موجبات شادی و خنده آنها را فراهم میکند.
**رفتن به حمام گردشگری است؟
در تازهترین این ایجاد شادیها، شبکه ۳ و برنامه «طبیب» دخیل بودند؛ عبدالوهاب قاضی، یکی از مدیران هتلی در بندرعباس در این برنامه زنده، با همراهی پیمان طالبی، مجری برنامه، تعریف جدیدی از گردشگری ارائه کرد و خیلی سریع نیز واکنشهایی را برانگیخت. وی اعتقاد داشت باید تعریف گردشگری را عوض کنیم و به جای خروج ارز از کشور، داخل خانه خودمان گشت بزنیم و محل غذاخوری خودمان را تغییر بدهیم. اینکه این حرف چقدر کارشناسی و فنی است، جای بحث دارد. اما آنچه مسلم است نابجابودن زمان مطرح کردن این پیشنهاد است. چگونه میشود به مردمی که مثلا دو یا سه سفر خارجی در سال دارند، بگوییم شما به خارج نرو و به جایش در خانهات قدم بزن. آن هم در شرایطی که میدانیم قیمت دلار چه افزایش وحشتناکی داشته است.
**فارسی سخت و برخورد جدی با آلمان
شاید حذف آلمان از جام جهانی به اندازه تحلیل علیرضا مرزبان در کشورمان خبرساز نشده باشد. این مربی که سابقه کار در تیمهای پرسپولیس و سپاهان را دارد، سالها خارج از ایران و در آلمان زندگی کرده است. وقتی جواد خیابانی مجری برنامه «فصل داغ فوتبال» از وی درباره واکنش رسانههای آلمانی نسبت به حذف این تیم پرسید، مرزبان از تعبیر فارسی سخت استفاده کرد و کلمهای را به کار برد که خیابانی طبق معمول سریع وارد صحنه شد و به بدترین شکل ممکن خواست که موضوع را جمع کند. وی درباره واکنشها به صحبتش به ورزش۳ گفته است: «راستش من از طریق اعضای خانوادهام متوجه شدم. آنها این ویدئو را برای من فرستادند، فرزندم میگفت من امتحان دارم و باید درس بخوانم، اما دائم این ویدئو را میبینم و خندهام میگیرد. آنچه من گفتم (کلمه جر) برمیگردد به اصطلاحی که در زبان آلمانی وجود دارد که معنای شکافتن و بررسی کردن میدهد، مثل کالبد شکافی و من در آن لحظه کلمه بهترین برای نشان دادن آن پیدا نکردم.» پیش از این افشین قطبی و فریدون زندی هم به دلیل زندگی در خارج از ایران و عدم تسلط بر زبان فارسی، گافهایی داده بودند که تا مدتها فیلم آنها دست به دست میشد.
چند سال قبل با یکی از تهیهکنندگان تلویزیون صحبت میکردم و از او درباره سختترین برنامهای که ساخته است پرسیدم. جواب قابل تأملی داد: «حوزهها در برنامهسازی مهم نیستند. سختترین برنامهها، برنامه زنده است». نگاهی به گافهای چند سال اخیر نشان میدهد اکثر این اتفاقات در برنامه زنده افتاده است. شاید اگر مدیران صداوسیما میتوانستند، تعداد برنامههای زنده را به حداقل میرساندند؛ کاری که در سال ۸۸ آن را عملی کردند.
**اشتباه بزرگ آقای مجری
زبان عادل فردوسیپور بارها و بارها او را در معرض جریمه و تنبیه و توبیخ قرار داده است. اما ظاهرا اثری نداشته و همچنان صحبتهای حاشیهدارش ادامه دارد. آخرین این جملات را در برنامه جمعه شب ۲۰۱۸ شنیدیم؛ آنجا که مجید حسینی از داستان تعویضش گفت و گفت که پژمان منتظری به دستشویی رفته بود و من به جایش وارد زمین شدم. جمله مجری محبوب و مترجم پرفروش این روزها در جواب حسینی نشانی از فردوسیپور نداشت. وی که عموما به ادب و حسن خلقش معروف است، جملهای باورنکردنی گفت و به حسینی توصیه کرد که باید از چیز دیگری بابت حضورش در تیم ملی تشکر کند.
اینکه در همه رسانهها برنامههای زنده بالاترین میزان ریسکپذیری را دارند، امری پذیرفته است اما جذب مخاطب به هر قیمتی باعث شده تا فاصله زیادی بین صدا و سیما و ادبیات قابل قبول و فرهنگ اصیل ایرانی ایجاد شود.آیا میتوانیم به راحتی فرزندمان را پای رسانه ملی بنشانیم؟ صدا وسیمایی که قرار بود دانشگاه باشد در چه شرایطی به سر میبرد؟ آیا هنوز وقت اصلاح ساختاری صدا وسیما نرسیده است؟ وقتی میبینیم که این سازمان توان اداره شبکههای خود را ندارد چگونه باید شبکه های اینترنتی را دست آنها بسپاریم؟
گزارش از سید مهدی موسویتبار
** اداره کل اخبار چندرسانهای **ایرناپلاس**