روزنامه اطلاعات، ۳۱ خرداد با انتشار نخستین قسمت این مقاله، وعده داد بخش های مختلف آن را نیز منتشر کند. این ستون که با عنوان «کیمیای کلمه» و درباره حضرت علی(ع) منتشر شده است، به گفته نویسنده اش «کوشش متواضعانه و نگاهی از سر دلدادگی و حیرت است به قله باشکوهی که نگاه را مست و قلب را شعلهور و چشم را به اشک مینشاند. بر آستان جانانه او که تحقق کلمه توحید در جهان جان انسان است، سر مینهیم تا: گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد!»
**فعال مطبوعات
البته این اولین باری نیست که اسم مهاجرانی در روزنامه اطلاعات به عنوان نویسنده درج می شود. از سال ۶۰، در حالی که او تنها ۲۷ سال سن داشت، شروع به نوشتن ستون «نقد حال» کرد؛ ستونی که تا زمان حضورش در ایران ادامه داشت. همکاری او با اطلاعات یک سال بعد از حضورش در مجلس به عنوان نماینده شیراز شروع می شود؛ حضوری که تا سال ۶۳ ادامه پیدا می کند و سپس وی به عنوان رایزن فرهنگی ایران به پاکستان می رود. مهاجرانی در حوزه مطبوعات فعالیت های دیگری نیز داشته است. او از سال ۷۰ تا ۷۵ سردبیر فصلنامه راهبرد بود و مدیرمسوولی هفته نامه بهمن را نیز به مدت دو سال و تا سال ۷۵ به عهده داشت. مدیرمسئولی ماهنامه «گزارش گفتگو» از سال ۸۱ تاکنون، نمونه دیگری از حضور فعال وی در حوزه مطبوعات است.
**اثر تازه در بیست و پنج سال سوم
قرار بود ۲۵ سال سوم عمرش را به نوشتن رمان بگذراند. نگاهی به کارنامه نوشتاری اش نشان می دهد تا کنون به این قرارش عمل کرده است. کتاب «حاج آخوند» تازه ترین اثر مهاجرانی از سوی نشر امید ایرانیان منتشر شده است. این کتاب ۲۸۲ صفحه دارد و شامل خاطرات وی از دوران کودکی و نوجوانی در روستای مهاجران می شود. ویراستاری این اثر را جمیله کدیور، همسر وی انجام داده است.
از انتشار آخرین کتاب مهاجرانی در ایران نزدیک به ۱۳ سال می گذرد؛ «مقدمهای بر هفت خوان بزرگمهر» آخرین کتاب وی بود که در سال ۸۴ و توسط انتشارات امید ایرانیان منتشر شد.
این کتاب نقد و تفسیری است بر داستان بزرگمهر و انوشیروان و به گفته مولف اثر، اگر در هفت خوان رستم و اسفندیار شاهد تقابل قهرمانی هستیم که از نیروی جادویی تن خود در برابر دیو و شیر، بهره میبرد، هفت خوان بزرگمهر تقابل دانایی و قدرت و قساوت انوشیروان است. مهاجرانی این کتاب را به شاهرخ مسکوب تقدیم کرده بود.
مهاجرانی در ماه های اخیر و در فضای مجازی بارها وعده انتشار کتاب «حاج آخوند» را داده بود. آن طور که در توضیحات پشت جلد این کتاب آمده:«مهاجران یا مارون رنگ و رو و رونق بهشت برین را داشت، بوی بهشتی آن سرزمین که اکنون در دنیای خیال و مثال می درخشد، مشام جان را تازه می کند. بهشت مهاجران طبیعت زیبا دشت زمردین چما، نهر نقره ای نایه، چشمه فروزنده آب حیات دوزاغه میدان ده که غرق صدای بره ها و گوسفندان و بزهای بازیگوش و ماغ گاوها بود، ردی از غبار آبی که از پس تاخت آسب ها دیده می شد، صدای پر طنین رحم خدا چوپانده همه خواستنی و دوست داشتنی بود. اما حاج آخوند چیز دیگری بود! روحانی ملا ادیب و نکته دان و عارفی که از غوغای جهان بیرون از مدرسه و شهر گریخته بود. شیخی شاد که خانقاهی نداشت.»
** توقیف نقد آیات شیطانی در ایران!
«زمانی که نقد توطئه آیات شیطانی را شروع کردم، در یک دوره چهل روزه، شبی نیم تا چهل دقیقه بیشتر نخوابیدم و یک روز به همین خاطر افتادم» این خاطره مهاجرانی از اولین کتابش نشان می دهد که از ابتدا هم ادبیات و فرهنگ برایش اهمیت داشته است. کتابی که به سرعت مورد توجه قرار گرفت و چاپش دورقمی شد. این کتاب پاسخی علمی و منطقی به کتاب سلمان رشدی بود. نکته عجیب درباره این کتاب آن است که در سال ۹۴، بعد از یک وقفه هشت ساله و پس از بیست و شش مرتبه تجدید چاپ توسط انتشارات اطلاعات، برای نخستین مرتبه توسط انتشارات امید ایرانیان منتشر شد. تنها کتابی که به ادعاهای واهی سلمان رشدی پاسخ داده است در کشور توقیف بود؛ اتفاقی بی نظیری که در دولت محمود احمدی نژاد افتاد.
** از پیام عاشورا تا حماسه فردوسی
نگاهی به شمارگان کتاب های تجدید چاپ شده مهاجرانی نشان می دهد که نوشته های این نویسنده، در هر قالب و با هر موضوعی مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. «گزند باد» دومین اثر او در ۱۳۶۹ منتشر شد. این کتاب نقدی بود بر سخنرانی احمد شاملو تحت عنوان ایران در سده بیستم که در بهار ۱۹۹۰ در کنفرانس دانشگاه برکلی ایراد شد. «گزند باد» با انتقادات زیادی از سوی طرفداران شاملو روبرو شد. فاصله این کتاب تا کتاب بعدی مهاجرانی یعنی «پیامآور عاشورا» دو سال بود و او در سال ۷۲ «حماسه فردوسی» را منتشر کرد که در واقع ادامه دفاع از شاهنامه و فردوسی بود.
«انقلاب عاشورا»،«سلمان فارسی» و «افسانه نیما» آثار بعدی وی در سال های ۷۴ و ۷۵ بودند. کتاب هایی که بعد از دوران وزارتش مورد توجه دانشجویان و اهالی فرهنگ قرار گرفت. کتاب های بعدی مهاجرانی همزمان با دوران وزارتش رنگ و بوی سیاسی گرفت. «استیضاح» را پس از جلسه رای اعتماد به خودش در سال ۷۸ نوشت. «حکایت همچنان باقیست» که شامل نامه هایش با آیت الله مصباح و یوسفعلی میرشکاک و … بود را سال ۷۹ و «فلسطینیها» را در سال ۸۰ منتشر کرد. دو کتاب «قرائت دینی» و «گوهر نماز و نیایش» از دیگر نوشته های وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی است که تا قبل از ورودش به حوزه رمان آنان را نگاشته است. «بهشت خاکستری» اولین رمان مهاجرانی در سال ۸۲ منتشر شد و بازتاب های متفاوتی داشت. «سهراب کشان»، «برف» و « میناگران» دیگر رمان های مهاجرانی بودند که در فاصله زمانی دو ساله منتشر شدند. او در این میان کتاب «اسلام و غرب» هم نوشت که در میان هیاهوی انتشار رمان ها چندان دیده نشد.
**استیضاح معروف
«برخی از افراد بدون آنکه نویسنده ای را بشناسند نظرمی دهند و به اندازه ای بی اطلاع هستند که سیمین بهبهانی شاعر را با سیمین دانشور نویسنده اشتباه می گیرند.» این یکی از معروفترین جملات مهاجرانی در روز استیضاحش بود؛ جلسه ای که قرار بود نمایندگان مخالف دولت اصلاحات در مجلس پنجم برای استیضاح مهاجرانی همقسم شوند، که شدند. اما در نهایت این وزیر فرهنگ خاتمی بود که رای آورد تا یکی از روحانیون طراح استیضاح مهاجرانی ادعا کند که ما سحر شدیم و وی با کلامش ما را جادو کرد. مهاجرانی در روزی که به عنوان وزیر معرفی شد با وجود مخالفان جدی و متعدد رای آورد و چند ماه بعد جلسه استیضاحش ختم به خیر شد تا در نهایت خودش استعفاء کند.
** خداحافظ وطن!
عطاءالله مهاجرانی، پس از حاشیه های ایجادشده در زندگی شخصی اش ترجیح داد از ایران هجرت کند. وی که در این سالها در دانشگاه تربیت مدرس مشغول تدریس بود، پیش از انتخابات ۸۸ از کشور خارج شد. وی برخلاف هم قطارانش در حزب کارگزاران، در آن دوران از مهدی کروبی حمایت کرد. اما بعد از این انتخابات حمایت هایی از جریان معترضین به حوادث پس از انتخابات کرد و عملا بازگشتش به کشور ناممکن شد.
در عین حال او در مواردی مواضعی در حمایت از جمهوری اسلامی و شخص رهبر انقلاب گرفت؛ از جمله در حوادث اسفند ماه ۸۹ همزمان با بهار عربی، در جلسه پرسش و پاسخی که در یکی از دانشگاههای انگلیس برگزار شد، تحلیلهای رسانههای ضدانقلاب مبنی بر شباهت وضعیت ایران و مصر را رد کرد و آن را نشانه توهم این افراد دانست. وی در مقایسه وضعیت مسئولان ارشد ایران با مصر، درباره وضعیت زندگی و فعالیتهای اقتصادی رهبر معظم انقلاب اعتراف کرد: «من آیتالله خامنهای را خوب میشناسم و میدانم که در تمام کارنامه اقتصادی خود و اقوامش، نقطه سیاه که هیچ، حتی یک نقطه خاکستری هم نمیتوان یافت.»
اکنون باید دید بازگشت وی به عرصه مطبوعات و خانه پدری اش در «اطلاعات» را می توان نشانه بازگشتش تلقی کرد یا آن که حجت الاسلام دعایی، مدیر این روزنامه تنها قصد دارد از دور از ظرفیت فرهنگی وی استفاده کند.
گزارش از سید مهدی موسوی تبار
**اداره کل اخبار چندرسانه ای**ایرناپلاس**