به گزارش کسب و کار نیوز اظهار میکند: به عقیده بنده ریشه فقر فرهنگی میتواند یکی از عوامل انحرافات اجتماعی باشد و در جوامعی که توزیع ثروت بیشتر ممکن است به اعمال غیر اخلاقی و نادرست دست بزنند.
وی میگوید: ارتکاب جرایم طبقات فقیر، از شکافی که بین خواستههای جوانان آن طبقه وجود دارد با آنچه که در دسترس آنها است، سرچشمه میگیرد و تمایل آنان برای دسترسی به موفقیتهای اقتصادی و فرهنگی با محدودیتی که برای رسیدن به این موفقیتها دارند، سرکوب میشود.
خادمی تصریح میکند: از طرف دیگر موقعیت آنان ایجاب میکند که سطح خواستههای خود را پایین بیاورند به همین دلیل این گروه از افراد جامعه به شدت احساس محرومیت میکنند و با به دست آوردن فرصتهای مناسب به طرف جرم و جنایت سوق داده میشوند.
وی میافزاید: عدهای از این مجرمان بر اثر محرومیت و شکست، به مواد مخدر روی میآورند و در ردیف افراد منزوی و گوشهگیر قرار میگیرند و این بدان معنا نیست که تمام انحرافات اجتماعی و اخلاقی از فقر نشات میگیرد یا این که این انحرافات تنها مخصوص طبقه فقیر و پایین جامعه است، زیرا انحراف از قانون در زمان و مکانهای مختلف متفاوت است.
این استاد دانشگاه میگوید: فقر یک پدیده اجتماعی است که ناشی از هماهنگی توزیع و تراکم جمعیت در مناطق جهان و عدم بهرهگیری انسانها از زمین و امکانات فعلی جهان شده است و رشد فزاینده فاصله بین کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه موجب میشود که به شناخت دقیق عوامل موثر در ایجاد این فاصله بپردازیم.
خادمی خاطر نشان میکند: سطح تحصیلات (بیسوادی و یا کم سوادی اعضای خانواده)، سطح پایین و نازل منزلت اجتماعی خانواده، ناآگاهی اعضای خانواده به ویژه والدین از مسائل تربیتی، اخلاقی و آموزههای مذهبی، عدم همنوایی خانواده با هنجارهای رسمی و حتی غیر رسمی جامعه، هنجارشکنی اعضای خانواده و اشتهار به این مسئله و مسائل دیگری از این دست مولفههایی هستند که در قالب فقر فرهنگی خانواده در ایجاد شوکهای روانی و روحی بر نوجوان و جوان موثر است و انگیزه ارتکاب انواع جرایم آنان را دو چندان میکند.
وی در خصوص اینکه فقر فرهنگی علت پنهان بسیاری از طلاقها است، بیان میکند: اندیشمندان و متفکران اجتماعی در تعریف فقر، سخن واحدی ارائه ندادهاند و از دیدگاههای گوناگون به آن نگریستهاند اما بر این اتفاق نظر دارند که فقر فرآیندی است که عوارض گوناگونی را به دنبال دارد، به عنوان مثال «آلبرتو دورینا» فقرشناس دهه هشتاد قرن بیستم در کتاب «فقر، پیشرفت و توسعه» به دور از هر گونه تعریف به معنای لغوی فقر اشاره کرده و آن را در فرهنگها و زبانهای متفاوت مورد بررسی قرار داده است و از ارائه هر گونه تعریف شفاف از فقر سرباز زده است.
این روانشناس میافزاید: آنچه در مورد فقر و فرهنگ مورد توجه قرار میگیرد این است که تقریبا بر تمامی عناصر فوق فقر تاثیر گذاشته و آن را به صورت قالبهای مطلوب خود در میآورد و تغییرات حاصل از آن نیز بر جامعه تاثیر بسیار میگذارد که به ندرت تاثیر مطلوبی بر جامعه میگذارند، به عنوان مثال در بعضی موارد میتوانند سبب تلاش بیشتر جهت رهایی از فقر شوند، اما غالبا تاثیر مخربی میگذارند.
خادمی اضافه میکند: فقر فرهنگی به معنی مطلق کلمه، یعنی عدم بهرهمندی از حداقل نیازهای اساسی زندگی در زمینههای مختلف فرهنگی مانند رفاه، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، اوقات فراغت، اشتغال و… است.
این روانشناس خاطرنشان میکند: فقر فرهنگی در جامعه مهمترین علت ناهنجاریهای اجتماعی است. بی شک بستر امنیتی جامعه از راه فرهنگ و اطلاعرسانی مناسب صورت میگیرد و اگر ساختار جامعهای به شکل مطلوب آماده باشد، ناهنجاریها، جرایم و تخلفات به حداقل میرسد.
وی اضافه میکند: یکی از مهمترین عوامل فقر فرهنگی، مسئله خودباختگی است که اشخاص به دلیل خودباختگی سبب فقر خود شدهاند و متاسفانه بسیاری از خانوادههایی که در جوامع اسلامی زندگی میکنند، علیرغم داشتن پیشینه تمدن قومی، به این باور رسیدهاند که هر آنچه دانش و تخصص وجود دارد از طرف کشورهای غربی به آنها رسیده است.
خادمی اظهار میکند: فقر در جوامع اسلامی به فاصله گرفتن از آموزههای دینی و فقر تحمیلی که از جانب کشورهای دیگر، مدیون منابع طبیعی و نیروهای کار ارزان و متخصصی است که از کشورهای اسلامی و جهان سوم فراهم شده است.
این استاد دانشگاه عنوان میکند: زمانی که این کشورها مشغول ساختن زیرساختهای اقتصادی بودند و فاصله خود را با کشورهای دیگر کم میکردند، حاکمان و مسوولان اقتصادی و سیاسی جوامع اسلامی دچار غفلت یا به عبارت دیگر اصلا از مهرهها و عوامل کشورهای ثروتمند بودند، تا بتوانند راحتتر به غارت و یغمای کشورشان توسط استعمارگران کمک کنند.
یکی دیگر از دلایل در فقر فرهنگی جامعه خود رسانهها هستند
وی میافزاید: ضعف اطلاعرسانی ممکن است با دادن اخبار نادرست، ترویج ناامنی و تشویق اذهان عمومی همراه باشد که در جهت جلوگیری از اطلاعرسانی ناصحیح رسانهها باید با همکاری مناسب و تعامل سازنده با حوزههای خبری خود تا حدودی میتوانند این ضعف را جبران کنند.
این روانشناس بیان میکند: یکی دیگر از دلایل و مهمترین شاخصه فقر فرهنگی، جهل و نادانی است. زیرا تا کسی از شناخت و آگاهی لازم و صحیح نسبت به هستی، جامعه و انسان برخوردار نباشد، به طور طبیعی قادر نخواهد بود تغییر و تحولی در اوضاع زندگی خود ایجاد کند و حضرت علی (ع) علم و آگاهی انسان را اصل و ریشه هر خیر و جهل و نادانی را اصل و ریشه هر شری میداند، بنابراین مبارزه با جهل و نادانی در واقع مبارزه با فقر فرهنگی به حساب میآید.
وی در خصوص عوامل اصلی ایجاد فقر فرهنگی، میگوید: حملات بسیار گستردهای که بر ایران در طول تاریخ وارد شده است، تولید انبوه ترس و هراس، تاثیر فرهنگی قوم مهاجم، تولید فاصله شدید طبقاتی، آب و هوا و فرهنگ و در آخر محافظهکاری فکری و رفتاری را شامل میشود.
خادمی اضافه میکند: هنگامی که رفتارهای مردم کشورهای پیشرفته و ثروتمند را تحلیل میکنیم، متوجه میشویم که اکثریت غالب آنها از اصولی مانند اخلاق به عنوان اصل پایه، وحدت، مسئولیتپذیری، احترام به قانون و مقررات، احترام به حقوق شهروندان دیگر، عشق به کار، تحمل سختیها به منظور سرمایهگذاری روی آینده، میل به ارائه کارهای برتر و فوق العاده و نظم پذیری در زندگی خود پیروی میکنند.
این روانشناس در ادامه این مطلب تصریح میکند: اما در کشورهای فقیر، عده اندکی از مردم از اصولی مانند فقر فرهنگی از فقر مالی مصیبتبارتر است؛ به همین دلیل جوانان باید بیش از پیش به سوی معنویات حرکت کنند، فقر فرهنگی از مشکلات کنونی جامعه است و رفع آن همت تمام مسوولان را میطلبد و فقر اقتصادی موجود در جامعه نیز به فقر فرهنگی برمیگردد و ملت ایران از نظر تاریخی از یک تمدن و فرهنگ برجستهای در دنیا برخوردار است و فرهنگ غرب جز انحطاط، ابتذال و منکرات چیزی ندارد را پیروی میکنند.
وی میافزاید: ما از فرهنگ غنی برخوردار هستیم، اما از فقر فرهنگی هم رنج میبریم. شاید بسیاری از ارزشهای فرهنگی دنیا را خیلی بهتر از ارزشهای فرهنگی خودمان یاد داشته و صادقانه به دنبال این پاسخ باشیم که چرا فرهنگ خودمان جانمیافتد و تا غافل میشویم همه چیز به ابتذال میرود.
خادمی خاطرنشان میکند: اهمیت به قانون، سازمان و مدیریت براساس شایستهسالاری، اتخاذ سیاستهای توسعه اقتصادی و صنعتی درست، ارتقای سطح کیفی تولیدات صنعتی و خدماتی را از راههای کاهش فقر در جامعه است و افزایش اشتغال نیروی کار مولد با توجه به این که تولید به عنوان اولویت شماره یک در هر جامعه مطرح است، اختصاص درآمد کافی و مناسب به نیروی کار و خانواده آنها، پرورش نیروی متخصص، ایجاد فضای مناسب فرهنگی و تعادل و توازن اقتصادی و فرهنگی بین طبقات مختلف جامعه را از راهحلهای مناسب برای از بین بردن فقر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است.
این روانشناس عنوان میکند: فقر فرهنگی یا فرهنگ فقر، یک پاره فرهنگ است که در خانواده از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. میخواهم بگویم، فقر همه جا سر میکشد؛ فقر، گرسنگی نیست، عریانی هم نیست؛ فقر، حتی گاهی زیر شمشهای طلا خود را پنهان میکند؛ فقر، چیزی را «نداشتن» است، اما آن چیز پول نیست. طلا و غذا هم نیست. فقر، ذهنها را مبتلا میکند. فقر، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهی یک کتابفروشی مینشیند.
بخش بزرگی از رفاه و خوشبختی حاصل توسعه یافتگی است. اما توسعه یافتگی زمانبر است اما بعضی از کارها وجود دارد که اگر همین الان شروع کنیم نتیجه آن را دو ساعت و یا دو نسل بعد شاهد خواهیم بود و چه خوب است که برای بالا بردن سطح فرهنگ، رفتار، گفتار و تفکر خود از همین حالا آغاز کنیم و همه مشکلات را به پای درآمد کم و یا موارد دیگر نیاندازیم.
گزارش از مینا خلیلزاده؛ ایسنا- منطقه خراسان
انتهای پیام