سرمقاله
افزایش نرخ ارز و گرانی از یک سو فشار را بر قشر متوسط و ضعیف بیشتر میکند و از سوی دیگر خسارات زیادی بر پیکره تولید داخلی وارد میکند. از هر جهت نگاه میکنیم، متوجه میشویم این شرایط به نفع هیچ کسی نیست. پس چرا باید این شرایط ایجاد شود؟ در برخی اظهارنظرها میشنویم که عدهای میگویند قشر متوسط و ضعیف یارانه دریافت میکنند، اما آیا با بیارزش شدن پول ملی میتوان تکیهای بر این یارانه داشت؟ بنابراین به این نکته باید اشاره کنیم که اگر قرار است یارانه افراد ثروتمند و با تمکن مالی بالا حذف شود این اتفاق چه زمانی میافتد و اگر این اتفاق بیفتد باید این تعهد داده شود که با ابزار بسیار قوی این پالایش انجام شود تا خشک و تر با هم نسوزند و حق عدهای در این بین ضایع نشود، اما فردی که حقوق ماهیانه بالا و به عنوان مثال ۱۸ میلیون تومانی دارد و همچنان یارانه نقدی ۴۵ هزار تومانی را هم دریافت میکند، این خلاف عدالت اجتماعی است و باید در این رابطه به سرعت تصمیمگیری شود.
تولید ملی هم دیگر قربانی افزایش نرخ ارز و گرانیهاست. در حال حاضر بنگاهها و تولیدیها با کمبود سرمایه مواجه شدهاند و کمتر کسی وجود دارد که بتواند تولید داخلی داشته باشد. اگر هم تولید داخلی داشته باشیم، با افزایش قیمت روبهرو خواهیم شد، چراکه این فشار به تولیدکنندگان منتقل خواهد شد؛ یعنی تولیدکنندگان مجبورند مواد اولیه را بهصورت نقدی خریداری کنند و بهدلیل اینکه حجم خرید بالایی دارند با مشکل مواجه خواهند شد و در نتیجه گرانی سر به فلک خواهد کشید.
در این شرایط کسی دیگر به صورت غیرنقد معاملهای انجام نخواهد داد و سیستم از حالت غیرنقد به نقد تبدیل میشود. در همهجای دنیا از جمله ایران بخش عمده معاملات اقتصادی به صورت غیرنقدی است. متاسفانه در شرایط امروز توزیعکنندگان و تولیدکنندگان کالاها از پذیرفتن چک به این دلیل که قیمتها روزانه تعیین میشود، خودداری میکنند. با ادامه این وضعیت و حتی در حال حاضر نیز شاهدیم که دیگر کسی در سیستم از ابزارهای غیرنقدی استفاده نمیکند؛ یعنی ابزارهای غیرنقد جای خودشان را به ابزارهای نقد دادهاند و این حرکت به کمبود سرمایه در کشور و کل اقتصاد منجر خواهد شد که این پدیدهای خطرناک برای اقتصاد ایران است.